dispersant

جمله های نمونه

1. As both contain the same quantity of dispersant the difference represents the weight within the size interval concerned.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که هر دو حاوی مقدار یکسانی از مواد پراکنده هستند، تفاوت نشان دهنده وزن در فاصله اندازه مربوطه است
[ترجمه ترگمان]همانطور که هر دو دارای مقدار یکسانی از dispersant هستند تفاوت نشانگر وزن در فاصله اندازه ای مربوط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Polymeric dispersant can also form a microemulsion system and nano - sized particles then synthesized.
[ترجمه گوگل]پخش کننده پلیمری همچنین می تواند یک سیستم میکروامولسیون را تشکیل دهد و سپس ذرات در اندازه نانو را سنتز کند
[ترجمه ترگمان]Polymeric dispersant نیز می توانند یک سیستم microemulsion و ذرات نانو را تشکیل دهند و سپس سنتز شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The basic acting mechanism of the dispersant TAS - A in the plastics colouring was related.
[ترجمه گوگل]مکانیسم اصلی عامل پراکنده TAS - A در رنگ آمیزی پلاستیک مرتبط بود
[ترجمه ترگمان]مکانیسم عمل پایه of TAS - A در رنگ پلاستیک به هم مربوط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Major applicate as analgesics, emulsifier and dispersant in fat emulsion agent, anti-tumor agent, penicillin additive, the natural activity componentphospholipid complex and artificial blood etc.
[ترجمه گوگل]کاربرد عمده به عنوان مسکن، امولسیفایر و پخش کننده در عامل امولسیون چربی، عامل ضد تومور، افزودنی پنی سیلین، جزء فعالیت طبیعی مجموعه فسفولیپید و خون مصنوعی و غیره
[ترجمه ترگمان]Major اصلی به عنوان مسکن، emulsifier و dispersant در عامل امولسیون چربی، عامل ضد تومور، افزودنی پنی سیلین، فعالیت طبیعی componentphospholipid و خون مصنوعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A dispersant with particular structure used in turbo oils can obviously improves the high temperature cleanliness.
[ترجمه گوگل]یک پراکنده با ساختار خاصی که در روغن های توربو استفاده می شود، به وضوح می تواند تمیزی دمای بالا را بهبود بخشد
[ترجمه ترگمان]یک dispersant با ساختار خاص مورد استفاده در روغن های توربو به طور بدیهی می تواند تمیزی دمای بالا را بهبود بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A New Fluorine - containing Polymer Dispersant Synthesis.
[ترجمه گوگل]یک فلوئور جدید - حاوی سنتز پخش کننده پلیمری
[ترجمه ترگمان]یک Fluorine جدید شامل سنتز پلیمر پلی مر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The adhesive consists of dispersant, antiseptic, defoamer, crosslinking agent, liquefacient and some otheradditives.
[ترجمه گوگل]این چسب از متفرق کننده، ضد عفونی کننده، کف زدا، عامل اتصال عرضی، مایع و برخی مواد افزودنی دیگر تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]این چسب شامل dispersant، antiseptic، defoamer، agent عرضی، liquefacient و برخی otheradditives است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The thermal conductivity of nano-suspensions with dispersant was measured by using transient hot wire method.
[ترجمه گوگل]رسانایی حرارتی نانو سوسپانسیون ها با دیسپرسنت با استفاده از روش سیم داغ گذرا اندازه گیری شد
[ترجمه ترگمان]رسانایی حرارتی of با dispersant با استفاده از روش wire گذرا اندازه گیری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And the performances of new type ashless dispersant in gasoline engine oil and diesel engine oil were also presented.
[ترجمه گوگل]همچنین عملکرد دیسپرس کننده بدون خاکستر نوع جدید در روغن موتور بنزینی و روغن موتور دیزل ارائه شد
[ترجمه ترگمان]همچنین اجرای نوع جدید ashless dispersant در روغن موتور و نفت موتور دیزلی نیز ارائه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Newly developed water shutoff agents are colloidal dispersant gel ( CDG ), new precipitation type and complex type.
[ترجمه گوگل]عوامل قطع کننده آب جدید توسعه یافته ژل پراکنده کلوئیدی (CDG)، نوع جدید بارش و نوع پیچیده هستند
[ترجمه ترگمان]عامل های Newly آب پیشرفته، ژل dispersant colloidal (CDG)، نوع بارش جدید و نوع پیچیده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They have good compatility with succinimide ashless dispersant and ZDDP type oxidation and corrosion inhibitor, also, without sediment after mixing.
[ترجمه گوگل]آنها سازگاری خوبی با پخش کننده بدون خاکستر سوکسینیمید و بازدارنده اکسیداسیون و خوردگی نوع ZDDP و همچنین بدون رسوب پس از اختلاط دارند
[ترجمه ترگمان]آن ها compatility خوب با succinimide ashless dispersant و oxidation نوع ZDDP و بازدارنده خوردگی را نیز بدون رسوب بعد از مخلوط کردن دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A remote controlled submarine has sent a chemical dispersant to the massive undersea oil leak.
[ترجمه گوگل]یک زیردریایی کنترل از راه دور یک ماده پراکنده شیمیایی را به نشت عظیم نفت زیر دریا فرستاده است
[ترجمه ترگمان]یک زیردریایی کنترل از راه دور یک واکنش شیمیایی را به نشت نفت زیردریایی به زیردریایی ارسال کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. TH - 613 is a scale inhibitor and dispersant containing and polyelectrolyte.
[ترجمه گوگل]TH - 613 یک بازدارنده رسوب و پخش کننده حاوی و پلی الکترولیت است
[ترجمه ترگمان]نهمین - ۶۱۳ یک بازدارنده با مقیاس و dispersant حاوی و polyelectrolyte است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The synthesis methods and synthesis technics of this kind of dispersant agent are reviewed.
[ترجمه گوگل]روش های سنتز و تکنیک های سنتز این نوع عامل پراکنده بررسی می شود
[ترجمه ترگمان]روش های سنتز و تلفیق این نوع از این نوع dispersant مورد بررسی قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[خودرو] مواد معلق نگهدارنده
[عمران و معماری] پاشنده - پراکننده
[نساجی] معلق ساز - دیسپرس کننده - پراکنده ساز
[معدن] متفرقکننده (فلوتاسیون)
[پلیمر] پراکنده ساز

انگلیسی به انگلیسی

• mixture which disperses, something which sends in different directions (chemistry)

پیشنهاد کاربران

[شیمی فیزیک] پخشنده؛ دیسپرسان؛ ماده ای که به پخش شدن ماده ای در حلال کمک می کند. موادی مانند الکیل پلی اتیلن گلیکول که به توزیع پیگمنت در آب برای رنگ رزی کمک می کنند
پراکنده کننده/پراکنده ساز، پاشنده
dispersant ( خوردگی )
واژه مصوب: پراکنش‏یار
تعریف: ← عامل پراکنش

بپرس