dairy farming

جمله های نمونه

1. Most equipment on the dairy farm was purchased with the worker's own earnings.
[ترجمه گوگل]بیشتر تجهیزات مزرعه لبنیات با درآمد خود کارگر خریداری شده است
[ترجمه ترگمان]بیشتر تجهیزات مزرعه لبنی با درآمد خود کارگر خریداری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The prince has just finished a month as a £5-an-hour hand at a West Country dairy farm.
[ترجمه گوگل]شاهزاده به تازگی یک ماه را به عنوان یک دست 5 ساعته در یک مزرعه لبنی در غرب کشور به پایان رسانده است
[ترجمه ترگمان]پرنس تازه یک ماه را به عنوان یک دست ۵ ساعته در مزرعه گاوداری در غرب کشور به پایان رسانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The house, dairy, farm buildings, walled garden and orchard show what life there was like eighty years ago.
[ترجمه گوگل]خانه، لبنیات، ساختمان های مزرعه، باغ دیواری و باغ میوه نشان می دهد که زندگی هشتاد سال پیش در آنجا چگونه بوده است
[ترجمه ترگمان]خانه، لبنیات، ساختمان های مزرعه، باغ و باغ را نشان می داد که در آنجا حدود هشتاد سال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The most extensive tracts are taken up by five dairy farms.
[ترجمه گوگل]گسترده ترین بخش ها توسط پنج مزرعه لبنی گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]اغلب زمین های وسیع توسط پنج مزرعه لبنی تهیه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This makes the area unsuitable for dairy farming where a constant supply of lush summer grass is essential.
[ترجمه گوگل]این باعث می شود که منطقه برای پرورش لبنیات نامناسب باشد که در آن عرضه مداوم چمن تابستانی سرسبز ضروری است
[ترجمه ترگمان]این باعث می شود که این منطقه برای کشاورزی لبنی مناسب نباشد که در آن یک منبع دائمی علف تابستانی شاداب ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. With Marjorie, she rented a tiny cottage at the edge of a dairy farm in Dorset, Vermont.
[ترجمه گوگل]او با مارجوری یک کلبه کوچک در لبه یک مزرعه لبنیات در دورست، ورمونت اجاره کرد
[ترجمه ترگمان]با Marjorie، او یک کلبه کوچک در حاشیه یک مزرعه لبنیات در دورست Dorset اجاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They live together on a lushly beautiful dairy farm.
[ترجمه گوگل]آنها با هم در یک مزرعه لبنی بسیار زیبا زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان]ان ها با هم در یک مزرعه لبنیات زیبایی زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In 1915 the farm was taken over by Fauchons who ran it as a dairy farm.
[ترجمه گوگل]در سال 1915 مزرعه توسط Fauchons تصرف شد که آن را به عنوان یک مزرعه لبنی اداره می کرد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۱۵ به وسیله Fauchons که آن را به عنوان یک مزرعه لبنیات اداره می کرد اشغال شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Livestock sales are down 1%, while turnover on dairy farms could fall by up to 10%.
[ترجمه گوگل]فروش دام 1 درصد کاهش یافته است در حالی که گردش مالی در مزارع لبنی ممکن است تا 10 درصد کاهش یابد
[ترجمه ترگمان]فروش دام ۱ درصد پایین است در حالی که گردش خون در مزارع لبنی ممکن است تا ۱۰ درصد کاهش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He turned the beef holding into a dairy farm and soon began expanding by leasing other dairy farms all over Ireland.
[ترجمه گوگل]او مزرعه گوشت گاو را به یک مزرعه لبنی تبدیل کرد و به زودی با اجاره سایر مزارع لبنی در سراسر ایرلند شروع به گسترش کرد
[ترجمه ترگمان]او گوشت گاو را به یک مزرعه لبنیات برده بود و به زودی با اجاره دادن سایر مزارع لبنیات که در سراسر ایرلند قرار داشت، گسترش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Dairy farms predominate in Sussex.
[ترجمه گوگل]مزارع لبنیات در ساسکس غالب هستند
[ترجمه ترگمان]مزرعه داران در ساسکس به وفور یافت می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Organic dairy farming in the UK is an important part of the overall organic farming picture.
[ترجمه گوگل]کشاورزی ارگانیک لبنیات در بریتانیا بخش مهمی از تصویر کلی کشاورزی ارگانیک است
[ترجمه ترگمان]کشاورزی لبنی ارگانیک در انگلستان بخش مهمی از تصویر کلی کشاورزی ارگانیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This method not only makes the dairy farming production under the digital management but also provides a theoretical basis for precision cattle breeding.
[ترجمه گوگل]این روش نه تنها تولید گاو شیری را تحت مدیریت دیجیتالی می‌سازد، بلکه یک مبنای نظری برای پرورش گاو دقیق فراهم می‌کند
[ترجمه ترگمان]این روش نه تنها تولید محصولات لبنی را تحت مدیریت دیجیتال می سازد، بلکه مبنایی تئوری برای پرورش گاو دقیق فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Which province has the largest dairy farming industry in Canada?
[ترجمه گوگل]کدام استان بزرگترین صنعت دامداری در کانادا را دارد؟
[ترجمه ترگمان]کدام استان بزرگ ترین صنعت کشاورزی در کانادا را داراست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Dairy farming is distributed everywhere in Britain and America.
[ترجمه گوگل]دامپروری در همه جای بریتانیا و آمریکا توزیع شده است
[ترجمه ترگمان]محصولات کشاورزی در همه جا در بریتانیا و آمریکا توزیع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• business of raising cows to produce dairy products (milk, cheese, etc.)

پیشنهاد کاربران

بپرس