اسم ( noun )
• (1) تعریف: a circle of events that repeats in a regular pattern.
• مشابه: circle
• مشابه: circle
- The children made posters showing the cycle of the seasons in a year.
[ترجمه محسن جی] این کودکان پوسترهایی ساختند که چرخه فصول در سال را نشان میدهد|
[ترجمه KOKO] بچه ها پوستر هایی را که چرخه فصول در یک سال نشان میدهد را درست کردند.|
[ترجمه حسین کتابدار] این کودکان پوسترهایی درست کردند که گردش فصول در سال را نشان می دهد.|
[ترجمه گوگل] بچه ها پوسترهایی درست کردند که چرخه فصل ها را در یک سال نشان می داد[ترجمه ترگمان] این کودکان پوسترهایی از چرخه فصول را در سال نشان می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Evaporation and condensation are parts of the water cycle.
[ترجمه حسین کتابدار] تبخیر سطحی و میعان ( مایع شدن ) ، بخشی از فرایند پویای گردش آب هستند.|
[ترجمه گوگل] تبخیر و میعان بخشی از چرخه آب هستند[ترجمه ترگمان] چگالش و چگالش قسمت هایی از چرخه آب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Frequency of an electrical current is indicated in cycles per second.
[ترجمه گوگل] فرکانس جریان الکتریکی بر حسب سیکل در ثانیه نشان داده می شود
[ترجمه ترگمان] فرکانس جریان الکتریکی در چرخه های ثانیه مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] فرکانس جریان الکتریکی در چرخه های ثانیه مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: the time interval required for such a sequence to occur; periodicity.
• مشابه: period
• مشابه: period
- I looked at a magazine during the wash cycle.
[ترجمه گوگل] در طول چرخه شستشو به یک مجله نگاه کردم
[ترجمه ترگمان] من در طول چرخه شستشو به یک مجله نگاه کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] من در طول چرخه شستشو به یک مجله نگاه کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: a long time; age; era.
• مشابه: age
• مشابه: age
• (4) تعریف: a bicycle, unicycle, motorcycle, or the like.
• مشابه: bicycle
• مشابه: bicycle
- We saw an exhibit of cycles from the 1920s in the science and industry museum.
[ترجمه گوگل] ما نمایشگاهی از چرخه های دهه 1920 را در موزه علم و صنعت دیدیم
[ترجمه ترگمان] ما شاهد برگزاری نمایشگاه از دهه ۱۹۲۰ در موزه علوم و صنعت بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ما شاهد برگزاری نمایشگاه از دهه ۱۹۲۰ در موزه علوم و صنعت بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (5) تعریف: a series of literary or musical works on a central theme.
- a cycle of poems
- a song cycle
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: cycles, cycling, cycled
حالات: cycles, cycling, cycled
• (1) تعریف: to move in or pass through cycles.
• مشابه: alternate, rotate
• مشابه: alternate, rotate
- The man grew more lonely as the seasons cycled past.
[ترجمه گوگل] با گذشت فصول، مرد تنهاتر شد
[ترجمه ترگمان] به نظر می رسید که این مرد در خیابان cycled more
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] به نظر می رسید که این مرد در خیابان cycled more
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to travel by means of a bicycle, motorcycle, or the like.
• مشابه: bicycle, roll
• مشابه: bicycle, roll
- The clown cycled around the circus ring.
[ترجمه گوگل] دلقک دور حلقه سیرک چرخید
[ترجمه ترگمان] به دور زدن حلقه سیرک نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] به دور زدن حلقه سیرک نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Let's cycle around the park.
[ترجمه گوگل] بیایید در پارک دوچرخه سواری کنیم
[ترجمه ترگمان] بیایید دور پارک چرخ بزنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] بیایید دور پارک چرخ بزنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید