صفت ( adjective )
حالات: cuter, cutest
مشتقات: cutely (adv.), cuteness (n.)
حالات: cuter, cutest
مشتقات: cutely (adv.), cuteness (n.)
• (1) تعریف: attractive or charming in a sweet or heartwarming way; darling.
• مشابه: adorable, darling
• مشابه: adorable, darling
- Look at that cute puppy!
[ترجمه �] به آن سگ ناز نگاه کن !|
[ترجمه Girllandh] اون توله سگ بامزه رو ببین|
[ترجمه Aylar.Gh] به آن توله سگ بامزه نگاه کنید!|
[ترجمه سید] به آن بچه سگ زیبا نگاه کن|
[ترجمه Aryakawh@gmail.com] به آن توله سگ نگاه کو خیلی کیوته|
[ترجمه ابوالخفن] به اون توله سگ ناز نگاه کن|
[ترجمه Mr.iraj] به آن توله سگ ناز ( زیبا، جذاب ) نکاه کن !!|
[ترجمه Setayesh] به اون توله سگ خوشگل نگاه کن|
[ترجمه درسا] به این توله سگ بامزه نگاه کن|
[ترجمه maw] چه توله سگ کیوتی|
[ترجمه مریم اسماعیلیان] به اون سگ خیلی بامزه و قشنگ نگاه کن خیلی هم نازه|
[ترجمه مهتاب] اون توله سگ کیوت رو ببین|
[ترجمه Google translate] به اون سگ گوگولی نگاه کن|
[ترجمه مهرناز ❤] نگاه کن چقدر توله سگه کیوته|
[ترجمه Maneli] به اون توله سگ ناز نگاه کن!|
[ترجمه Andia♡] به اون توله سگ نا ( زیبا، خوشگل، جذاب ) نگاه کن|
[ترجمه rojin] به اون توله سگ بامزه نگاه کن!|
[ترجمه Mash] به اون توله سگ تودل برو نگاه کن|
[ترجمه Arnoosh.V D] اون توله سگ ناز و زیبا رو نگاه کن! یا به اون توله سگ ناز یا زیبا نگاه کن یا ببین!|
[ترجمه گوگل] به اون توله سگ ناز نگاه کن![ترجمه ترگمان] ! اون توله سگ خوشگل رو نگاه کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Your baby is so cute in that outfit!
[ترجمه درسا] بچه ی شما خیلی تو این لباس بامزه است|
[ترجمه مهرناز ❤] وای بچتون توی این لباس خیلی بامزست|
[ترجمه گوگل] کودک شما در آن لباس بسیار ناز است![ترجمه ترگمان] ! بچه تو توی این لباس خیلی نازه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- This little teapot is awfully cute.
[ترجمه ریحانه] این قوری کوچک بسیار زیبا است خودمونی تر میشه این قوری خیلی باحاله|
[ترجمه مهرناز ❤] این قوری چقدر نازه|
[ترجمه امیرحسین] چقدر این مینی قوریِ قشنگ و بامزه ست|
[ترجمه گوگل] این قوری کوچولو به طرز وحشتناکی بامزه است[ترجمه ترگمان] این قوری کوچک خیلی بامزه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: (informal) good-looking; attractive.
• مترادف: attractive, good-looking
• مشابه: appealing, handsome, pretty
• مترادف: attractive, good-looking
• مشابه: appealing, handsome, pretty
- He sits next to me in math class, and he's really cute!
[ترجمه Aylar.Gh] آن پسر در کلاس ریاضی کنار من می نشیند او حقیقتا دوست داشتنی ( از لحاظ زیبایی، جذابیت یا بانمک بودن ) است!|
[ترجمه مهرناز ❤] اون تو کلاس ریاضی کناره من میشینه و واقعا جذابه|
[ترجمه محیا] اون پسر در کلاس ریاضی کنار من میشینه. اون واقعا کیوت و جذابه😂|
[ترجمه Bahar✨🌈] این دختر خیلی بامزه و کیوت است|
[ترجمه Otaku_sama] او ( مذکر ) در کلاس ریاضی کنار من نشسته است، او واقعا ناز است|
[ترجمه گوگل] او در کلاس ریاضی کنار من می نشیند و واقعاً ناز است![ترجمه ترگمان] او کنار من در کلاس ریاضی می نشیند و او واقعا جذاب است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Where did you get those cute shoes?
[ترجمه Aylar.Gh] این کفش های خوش ظاهر ( زیبا، قشنگ ) را از کجا گرفتی ( خریدی، یافتی، گیر آوردی، تهیه کردی ) ؟|
[ترجمه مهرناز ❤] وای کفشات خیلی قشنگه از کجا خریدی؟|
[ترجمه زیبا] تواون کفشای بانمک ازکجاگرفتی ؟!|
[ترجمه گوگل] اون کفشای ناز رو از کجا آوردی؟[ترجمه ترگمان] اون کفشای قشنگ رو از کجا گیر آوردی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: deliberately or self-consciously charming or clever; precious.
• مشابه: precious
• مشابه: precious
- He bored us with his cute jokes.
[ترجمه هانیه] او ما رو با جوک های بیمزه اش خسته کرد|
[ترجمه Aylar.Gh] او با جوک/لطیفه های بامزه اش حوصله ما را سر برد. /البته cute اینجا میتونه کنایه از بی مزه بودن هم باشه مثل You're so cute که بعضی جاها به معنی تو خیلی بامزه ای و بعضی جاها کنایه از تو خیلی بی مزه ای/نمک میریزی هست. .|
[ترجمه مهرناز ❤] اون با جوک هاش خستمون کرد|
[ترجمه گوگل] او با شوخی های زیبایش ما را خسته کرد[ترجمه ترگمان] اون ما رو با اون جوک های بامزه مون خسته کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید