cute

/ˈkjuːt//kjuːt/

معنی: جذاب، زیبا، دلفریب
معانی دیگر: تو دل برو، بانمک، ملیح، بامزه، قشنگ، گیرا، مامانی، (آنچه که سعی می کند زیبا باشد ولی نیست) عاری از لطف، خنک، لوس، بی مزه، ننر، (عاماینه)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: cuter, cutest
مشتقات: cutely (adv.), cuteness (n.)
(1) تعریف: attractive or charming in a sweet or heartwarming way; darling.
مشابه: adorable, darling

- Look at that cute puppy!
[ترجمه ] به آن سگ ناز نگاه کن !
|
[ترجمه Girllandh] اون توله سگ بامزه رو ببین
|
[ترجمه Aylar.Gh] به آن توله سگ بامزه نگاه کنید!
|
[ترجمه سید] به آن بچه سگ زیبا نگاه کن
|
[ترجمه Aryakawh@gmail.com] به آن توله سگ نگاه کو خیلی کیوته
|
[ترجمه ابوالخفن] به اون توله سگ ناز نگاه کن
|
[ترجمه Mr.iraj] به آن توله سگ ناز ( زیبا، جذاب ) نکاه کن !!
|
[ترجمه Setayesh] به اون توله سگ خوشگل نگاه کن
|
[ترجمه درسا] به این توله سگ بامزه نگاه کن
|
[ترجمه maw] چه توله سگ کیوتی
|
[ترجمه مریم اسماعیلیان] به اون سگ خیلی بامزه و قشنگ نگاه کن خیلی هم نازه
|
[ترجمه مهتاب] اون توله سگ کیوت رو ببین
|
[ترجمه Google translate] به اون سگ گوگولی نگاه کن
|
[ترجمه مهرناز ❤] نگاه کن چقدر توله سگه کیوته
|
[ترجمه Maneli] به اون توله سگ ناز نگاه کن!
|
[ترجمه Andia♡] به اون توله سگ نا ( زیبا، خوشگل، جذاب ) نگاه کن
|
[ترجمه rojin] به اون توله سگ بامزه نگاه کن!
|
[ترجمه Mash] به اون توله سگ تودل برو نگاه کن
|
[ترجمه Arnoosh.V D] اون توله سگ ناز و زیبا رو نگاه کن! یا به اون توله سگ ناز یا زیبا نگاه کن یا ببین!
|
[ترجمه گوگل] به اون توله سگ ناز نگاه کن!
[ترجمه ترگمان] ! اون توله سگ خوشگل رو نگاه کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Your baby is so cute in that outfit!
[ترجمه درسا] بچه ی شما خیلی تو این لباس بامزه است
|
[ترجمه مهرناز ❤] وای بچتون توی این لباس خیلی بامزست
|
[ترجمه گوگل] کودک شما در آن لباس بسیار ناز است!
[ترجمه ترگمان] ! بچه تو توی این لباس خیلی نازه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- This little teapot is awfully cute.
[ترجمه ریحانه] این قوری کوچک بسیار زیبا است خودمونی تر میشه این قوری خیلی باحاله
|
[ترجمه مهرناز ❤] این قوری چقدر نازه
|
[ترجمه امیرحسین] چقدر این مینی قوریِ قشنگ و بامزه ست
|
[ترجمه گوگل] این قوری کوچولو به طرز وحشتناکی بامزه است
[ترجمه ترگمان] این قوری کوچک خیلی بامزه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: (informal) good-looking; attractive.
مترادف: attractive, good-looking
مشابه: appealing, handsome, pretty

- He sits next to me in math class, and he's really cute!
[ترجمه Aylar.Gh] آن پسر در کلاس ریاضی کنار من می نشیند او حقیقتا دوست داشتنی ( از لحاظ زیبایی، جذابیت یا بانمک بودن ) است!
|
[ترجمه مهرناز ❤] اون تو کلاس ریاضی کناره من میشینه و واقعا جذابه
|
[ترجمه محیا] اون پسر در کلاس ریاضی کنار من میشینه. اون واقعا کیوت و جذابه😂
|
[ترجمه Bahar✨🌈] این دختر خیلی بامزه و کیوت است
|
[ترجمه Otaku_sama] او ( مذکر ) در کلاس ریاضی کنار من نشسته است، او واقعا ناز است
|
[ترجمه گوگل] او در کلاس ریاضی کنار من می نشیند و واقعاً ناز است!
[ترجمه ترگمان] او کنار من در کلاس ریاضی می نشیند و او واقعا جذاب است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Where did you get those cute shoes?
[ترجمه Aylar.Gh] این کفش های خوش ظاهر ( زیبا، قشنگ ) را از کجا گرفتی ( خریدی، یافتی، گیر آوردی، تهیه کردی ) ؟
|
[ترجمه مهرناز ❤] وای کفشات خیلی قشنگه از کجا خریدی؟
|
[ترجمه زیبا] تواون کفشای بانمک ازکجاگرفتی ؟!
|
[ترجمه گوگل] اون کفشای ناز رو از کجا آوردی؟
[ترجمه ترگمان] اون کفشای قشنگ رو از کجا گیر آوردی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: deliberately or self-consciously charming or clever; precious.
مشابه: precious

- He bored us with his cute jokes.
[ترجمه هانیه] او ما رو با جوک های بیمزه اش خسته کرد
|
[ترجمه Aylar.Gh] او با جوک/لطیفه های بامزه اش حوصله ما را سر برد. /البته cute اینجا میتونه کنایه از بی مزه بودن هم باشه مثل You're so cute که بعضی جاها به معنی تو خیلی بامزه ای و بعضی جاها کنایه از تو خیلی بی مزه ای/نمک میریزی هست. .
|
[ترجمه مهرناز ❤] اون با جوک هاش خستمون کرد
|
[ترجمه گوگل] او با شوخی های زیبایش ما را خسته کرد
[ترجمه ترگمان] اون ما رو با اون جوک های بامزه مون خسته کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. you look cute in that dress
این پیراهن خیلی تو را گیرا می کند.

2. his sister is cute though not really beautiful
خواهرش خیلی خوشگل نیست ولی بانمک است.

3. What a cute baby she is!
[ترجمه elaheh] چه بچه بامزه ای هست.
|
[ترجمه Lyla] او یک بچه زیباست
|
[ترجمه صبا] بچه با نمکیه
|
[ترجمه محمد] او بچه ی بامزه ای است
|
[ترجمه بشری] آن دختربچه بسیار با نمک است
|
[ترجمه maryam] چه بچه زیبایی است این دختر
|
[ترجمه sama shahlaie] چه نوزادبانمکی است این دختر.
|
[ترجمه A.A] چه دختر بچه نازیه !
|
[ترجمه shiva_sisi‌] چه دختر بچه ی بانمکی
|
[ترجمه Aylar.Gh] چه بچه ی بامزه ای ( نازی ) است او! ( آن دختر )
|
[ترجمه zahra] اون دختر ، چه بچه ی بامزه ایه
|
[ترجمه هستی] اون چه بچه ی بامزه ای هست !
|
[ترجمه مرمر] ان دختر بچه چه زیبا ( بانمک ) است😻
|
[ترجمه علی] چه دختر بچه ای با مزه ای
|
[ترجمه Sara] وای چه دختره ناز و تو دل برو هست
|
[ترجمه علیرضا] چه بچه ی جذابی
|
[ترجمه M. SH] چه بچه ( مونث ) بانمکی!
|
[ترجمه ترجمه ی درست👈🏻] چه دختر بچه ی نازی است☺️
|
[ترجمه Hh] یک بچه ( دختر ) زیبا
|
[ترجمه a.m.z] او یک بچه زیبا است. !
|
[ترجمه لایک کنید ♥️] چه نی نی نازه اون دختر
|
[ترجمه گوگل]چه بچه نازی است!
[ترجمه ترگمان]! عجب بچه نازی - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She is a cute little baggage.
[ترجمه گوگل]او یک چمدان کوچک ناز است
[ترجمه ترگمان] اون یه بچه کوچولوی بامزه - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He's got a really cute baby brother.
[ترجمه صبا] اون ی برادر کوچولو ناز داره
|
[ترجمه گوگل]او یک برادر بچه واقعاً بامزه دارد
[ترجمه ترگمان] اون یه برادر کوچولوی بامزه داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She is such a cute baggage.
[ترجمه S] ان چمدانی ک ان زن دارد زیبا است
|
[ترجمه گوگل]او یک چمدان بامزه است
[ترجمه ترگمان] اون خیلی با نمکه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Leila kept smiling her outrageously cute smile.
[ترجمه گوگل]لیلا همچنان به لبخند زیبای خود لبخند می زد
[ترجمه ترگمان]لیلا لبخند outrageously را بر لب داشت و لبخند می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Those cute boys breezed through the examination with no trouble at all!
[ترجمه گوگل]آن پسران بامزه بدون هیچ مشکلی از طریق معاینه عبور کردند!
[ترجمه ترگمان]این پسرهای جذاب به آسانی از میان امتحانات به زیر آمدند و بدون هیچ زحمتی به بررسی پرداختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The cute lad did all he could to win the pretty girl's favour.
[ترجمه گوگل]پسر ناز تمام تلاشش را کرد تا لطف دختر زیبا را جلب کند
[ترجمه ترگمان]پسرک بامزه هر کاری که می توانست برای جلب توجه دختر زیبا انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You have a cute son.
[ترجمه Aylar.Gh] پسر بامزه ای/خوشگلی داری.
|
[ترجمه گوگل]تو یه پسر ناز داری
[ترجمه ترگمان] تو پسر بامزه ای داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. That kid's awful cute, with her red curls.
[ترجمه Aylar.Gh] اون بچه به طرز وحشتناکی/بسیار بامزه/زیبا/جذاب هست. با موهای فر قرمز رنگش
|
[ترجمه گوگل]اون بچه افتضاحه با فرهای قرمزش
[ترجمه ترگمان]اون بچه خیلی بامزه است با موهای قرمزش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. What a cute puppy! Is it a he or a she?
[ترجمه hani] او چه سگ نازی است دختر است یا پسر
|
[ترجمه Aylar.Gh] چه توله سگ/پاپی/بامزه ای. پسره یا دختره
|
[ترجمه آیسان] عجب توله سگ نازی ! اون دختره یا پسر ؟
|
[ترجمه گوگل]چه توله سگ نازی! آیا او است یا او؟
[ترجمه ترگمان]! عجب توله سگ نازی اون زنه یا دختره؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Even as a child, he was always cute enough to get what he wanted.
[ترجمه Aylar.Gh] حتی به عنوان یه بچه اون همیشه به قدرکافی/به اندازه ای جذاب/دوست داشتنی بود که بتونه چیزی که میخواست رو بدست بیاره
|
[ترجمه گوگل]حتی در کودکی، او همیشه به اندازه کافی بامزه بود تا به آنچه می خواست می رسید
[ترجمه ترگمان]حتی به عنوان یه بچه، اون همیشه به اندازه کافی جذاب بود که چیزی رو که می خواست بدست بیاره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She had a really cute idea.
[ترجمه Aylar.Gh] اون/دختر/ فکر یا ایده ی جالبی/جذابی داشت.
|
[ترجمه Mrg] اون یه فکر واقعا بامزه و خوب داشت.
|
[ترجمه مبینا‌حسن‌پور‌] او ( مونث ) یک ایده بسیار زیبایی داشت.
|
[ترجمه گوگل]او یک ایده واقعا زیبا داشت
[ترجمه ترگمان] اون یه ایده خیلی بامزه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جذاب (صفت)
absorbing, charming, appealing, nifty, cute, slick, fetching, lovable, loveable, dashing, bonnie, bonny, copacetic, personable, well-off

زیبا (صفت)
cute, yummy, handsome, beautiful, scrumptious, spiffy, fair, beauteous, elegant, picturesque, goodly, well-favored, well-favoured, bonnie, bonny, chic, stylish, dinky, eyeful, pulchritudinous

دلفریب (صفت)
cute, lovely

انگلیسی به انگلیسی

• adorable, charming; clever
someone or something that is cute is pretty or attractive.

پیشنهاد کاربران

در مقطع reach3 کانون زبان ایران ، cute پاسخ شماره10 است
Cute:
توی کانون زبان ایرانReach 3
Attractive
دوستداشتنی، بانمک
Cute یعنی بامزه و تو دل برو 🥰
attractive هم معنی انگلیسی
I have a cute cocketiel.
معنیشو بنویسین برام
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : cuteness
صفت ( adjective ) : cute / cutesy
قید ( adverb ) : cutely
❗️دوستان صفت cutesy با cute در معنا خیلی متفاوت است لطفا هر دو رو در دیکشنری سرچ فرمایید
Attractive
ب معنای ناز و گوگولی میشه و جذاب چیزی نیس ک میشع
یعنی خدا نکنه یه کلمه راه شو گم کنه وارد فارسی بشه تمام ملت میریزن کارشناس میشن هر کی از خودش یه چی در میاره
معادل کلمات با توجه به تعریف در دیکشنری کمبریج به ترتیب زیراند:
Cute ناز
Cuddly مامانی یا بغل کردنی
...
[مشاهده متن کامل]

Attractive جذاب
Funny با مزه
Beautiful قشنگ - زیبا
charming فریبنده
سپاس از دوستانی که معنی درست داده بودند بقیه گزارش و توسط مدیر حذف شدند.
موفق باشید

کیوت میشه گوگولی فان هم میشه بامزه خنده دار
They look so cute together
ست بودن ، برازنده بودن، بهم آمدن
ینی گوگولی
ناز، تو دل برو، گوگلی،

بانمک، بامزه، گوگولی، ناز و غیره
به معنای بانمک، بامزه، ناز ، گوگولی و غیره

کیوت یعنی ناز، خوشگل، بانمک، جذاب، و غیره . . . . . . . . .

حاجی ناموصن سایتو جر دادین
فهمیدیم جذاب نی بامزس خو - _ -
قشنگ ، دلنشین
بامزه، ناز ، با نمک و. . .
گوگولی / بامزه / بانمک
بانمک، تو دلبر و و. . . 😍🤗
بامزه و بانمک ، گوگولی، گیرا
بامزه، جذاب

گوگولی درسته
بانمک /بامزه
بامزه . یا ناز و بانمک.
charming
fascinating
شوشولی/ناز/گوگولی/مگول/

ژیگول
بامزه
جذاب
جذاب ، زیبا
بامزه . ناز. گوگول funny . beautiful
Pretty or funny especially children
گوگولی، ناز، بامزه، بانمک
ناز و بامزه
بانمک دوست داشتنی👉
گودو ( همون گوگولی خودمون! )
جیگر / با نمک / خفن /
بانمک/بامزه
!what a cute little puppy
چه سگ کوچولوی بامزه ای!
خیلی بامزه و ناناز . اما معانی جذاب، زیبا و خوشگل رو نمی ده چون اونها هم کلمه های خاص خودشون رو دارن☺☺
بانمک

گوگولی ناناز
به نظر من جذاب یا زیبا نمیشه ولی گوگولی و بانمک میشه
گوگولی، بانمک، بامزه
گوگولی
به نظرمن اگر می نوشتین بامزه یا با نمک بهتر بود چون معنی جذاب همچین چیزی نیست
بانمک
تو دل برو و نمکی
زیبا ناز بامزه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٩)

بپرس