crucible

/ˈkruːsəbl̩//ˈkruːsɪbl̩/

معنی: ظرف مخصوص ذوب فلز، بوته آهنگری، امتحان سخت
معانی دیگر: آزمون دشوار، بوته ی آزمایش، محنت، شور (چیزی)، محک تجربه، (فلزکاری) بوته، دیگ گداز، دیگ کوره (کاواکی ته کوره ی گداز که فلز گداخته در آن انباشته می شود)، بوته اهنگری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a vessel used at high temperatures, esp. to melt metals or minerals.

(2) تعریف: any extremely trying experience or test.
مشابه: cross

- the crucible of war
[ترجمه Hossein] بوته جنگ، از دل جنگ
|
[ترجمه گوگل] بوته جنگ
[ترجمه ترگمان] امتحان سخت جنگ،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an alliance that was forged in the crucible of world war one
اتحادی که در بوته ی آزمایش جنگ جهانی اول قوام گرفت

2. The alliance had been forged in the crucible of war.
[ترجمه گوگل]اتحاد در بوته جنگ شکل گرفته بود
[ترجمه ترگمان]اتحاد در کوره جنگ ساخته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Lake District in 1800 was the crucible of the new Romantic movement in English poetry.
[ترجمه گوگل]منطقه دریاچه در سال 1800 بوته ی جنبش رمانتیک جدید در شعر انگلیسی بود
[ترجمه ترگمان]منطقه لیک در سال ۱۸۰۰ بوته جنبش رومانتیک جدید در شعر انگلیسی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We saw "The Crucible" last night at the Berkshire Playhouse.
[ترجمه گوگل]ما دیشب "The Crucible" را در خانه نمایش Berkshire دیدیم
[ترجمه ترگمان]ما شب گذشته را در برکشایر Playhouse دیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Paul Celan's answers were formed in the crucible of his imagination and in the circumstances of his life.
[ترجمه گوگل]پاسخ های پل سلان در بوته تخیل او و در شرایط زندگی او شکل گرفت
[ترجمه ترگمان]جواب های پل در کوره imagination و در شرایط زندگی او شکل گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His belly was a crucible, his ribs were a gridiron, and his fingers were tongs.
[ترجمه گوگل]شکمش بوته، دنده هایش توری و انگشتانش انبر بود
[ترجمه ترگمان]شکمش خیلی سخت بود، دنده های او سیخ شده بود و دستش انبر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The paper analyzed damage reasons of graphite crucible in the process of using, and put forward improving measures, its average service life increased by about 3 times.
[ترجمه گوگل]این مقاله دلایل آسیب بوته گرافیتی را در فرآیند استفاده مورد تجزیه و تحلیل قرار داد و اقدامات بهبود بخشی را ارائه کرد، میانگین عمر مفید آن حدود 3 برابر افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]این مقاله آسیب هایی را که از کوره گرافیت در فرآیند استفاده از آن استفاده شده است مورد بررسی قرار داده و اقدامات رو به رو به جلو را مورد بررسی قرار داد، میانگین طول عمر خدمت به میزان ۳ بار افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There are major deposits of coal, clay, clay crucible, limestone, quartz sand and so on.
[ترجمه گوگل]ذخایر عمده زغال سنگ، خاک رس، بوته رسی، سنگ آهک، ماسه کوارتز و غیره وجود دارد
[ترجمه ترگمان]ذخایر بزرگی از زغال سنگ، خاک رس، کوره گل، سنگ آهک، ماسه کوارتز و غیره وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The territory of limestone, clay, clay crucible substantial reserves and other resources, greater potential for development.
[ترجمه گوگل]قلمرو سنگ آهک، خاک رس، بوته رسی ذخایر قابل توجهی و منابع دیگر، پتانسیل بیشتری برای توسعه است
[ترجمه ترگمان]خاک سنگ آهک، خاک رس، بوته گل رس، ذخایر قابل توجه و منابع دیگر، پتانسیل بیشتری برای توسعه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Once the crucible of Maoism, Shenyang is by some accounts China's most politically unstable region.
[ترجمه گوگل]شنیانگ که زمانی بوته مائوئیسم بود، از نظر برخی به‌عنوان بی‌ثبات‌ترین منطقه سیاسی چین است
[ترجمه ترگمان]هنگامی که کوره of، Shenyang توسط برخی از most منطقه از نظر سیاسی ناپایدار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Crucible process: Technique for producing cast or tool steel.
[ترجمه گوگل]فرآیند بوته: تکنیک برای تولید فولاد ریختگی یا ابزار
[ترجمه ترگمان]فرآیند Crucible: تکنیک تولید کننده یا فولادی ابزار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Arise, soldiers of the Iron Crucible! The makers will be done!
[ترجمه گوگل]برخیزید، سربازان بوته آهنی! سازندگان تمام خواهند شد!
[ترجمه ترگمان]سربازان مزدور، سربازان مزدور! سازندگان این کار را انجام خواهند داد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Graphite Crucibles We require Graphite Crucible for the foundry. Kindly quote most competitive rates with MOQ as soon as possible.
[ترجمه گوگل]بوته های گرافیتی ما برای ریخته گری به بوته گرافیت نیاز داریم لطفاً در اسرع وقت رقابتی ترین نرخ ها را با MOQ نقل کنید
[ترجمه ترگمان]گرافیت Graphite به گرافیت Graphite برای ریخته گری نیاز دارد لطفا بیش ترین میزان رقابتی را در سریع ترین زمان ممکن بیان کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Crucible is a 1952 play by Arthur Miller.
[ترجمه گوگل]The Crucible نمایشنامه ای از آرتور میلر محصول 1952 است
[ترجمه ترگمان]The یک بازی در سال ۱۹۵۲ توسط آرتور میلر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ظرف مخصوص ذوب فلز (اسم)
crucible

بوته آهنگری (اسم)
crucible

امتحان سخت (اسم)
crucible

تخصصی

[حسابداری] بوته ریخته گری
[شیمی] 1- (فلزکارى ) بوته، دیگ گداز 2- دیگ کوره (کاواکی ته کوره ى گداز که فلز گداخته در آن انباشته می شود) 3- آزمون دشوار، بوته ى آزمایش، محنت، شور (چیزى )، محک تجربه
[نساجی] بوته - پاتیل - نوعی ظرف آزمایشی
[پلیمر] بوته

انگلیسی به انگلیسی

• pot for heating a substance (generally metal) at very high temperatures; difficult test or trial
a crucible is a pot in which metals or other substances can be melted or heated up to very high temperatures.

پیشنهاد کاربران

شرایطی که هر کس یا هر چیز خود واقعیشو نشون میده و تاثیر ماندگاری به جا میذاره.
کوزۀ جادوگری
۱. بوته {ازمایشگاهی} ۲. دیگ {ذوب فلز} ۳. بوته ازمایش. کوره حوادث . سنگ محک
مثال:
an alliance that was forged in the crucible of World War One.
اتحادی که در بوته آزمایش جنگ جهانی اول شکل گرفته بود.
...
[مشاهده متن کامل]

In fact, our most difficult experiences become the crucibles that forge our character
در حقیقت بیشتر تجربیات سخت ما تبدیل به کوره حوادث می شوند برای شکل دادن شخصیت ما.

تئاتر کروسیبل ( انگلیسی: Crucible Theatre ) یک سالن نمایش با گنجایش ۹۸۰ نفر است که سال ۱۹۷۱ در شفیلد، یورک شر جنوبی انگلستان ساخته شد.
علاوه بر اجراهای تئاتر، این سالن میزبان مسابقات جهانی اسنوکر است که مهم ترین رقابت اسنوکر حرفه ای در سطح جهان به شمار می رود
crucible ( مهندسی مواد و متالورژی )
واژه مصوب: بوته 2
تعریف: ظرفی به شکل مخروط ناقص که از ماده‏ای نسوز، عموماًً گرافیت یا کاربید سیلیکون، ساخته شده باشد و برای استفاده در دمای بالا به کار رود
بوته چینی ( آزمایشگاه )
ظرف ذوب فلز که قال در فرایند قالکاری نامیده شده.
سنگ محک
پویا و فعال

بپرس