• : تعریف: to remove something by drawing a line through it.
- I crossed out the names of the people who are not coming to the party.
[ترجمه miss. f. b] من اسامی افرادی که به میهمانی نمی ایند را خط زدم
|
[ترجمه گوگل] اسامی افرادی را که به مهمانی نمی آیند خط زدم [ترجمه ترگمان] من اسامی کسانی را که به مهمانی نمی آیند، رد کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. Cross out any words that are not on the list.
[ترجمه سارا] دور کلمه ای که توی لیست نیست رو خط بکش
|
[ترجمه گوگل]کلماتی را که در لیست نیستند خط بکشید [ترجمه ترگمان] هر کلمه ای که توی لیست نیست رو رد کن بیاد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I crossed out 'Miss' and wrote 'Ms'.
[ترجمه 🐾 مهدی صباغ] من کلمه ی Miss را خط زدم و نوشتم Ms .
|
[ترجمه امید] من بانو را خط زم و نوشتم خانم
|
[ترجمه گوگل]«خانم» را خط زدم و نوشتم «خانم» [ترجمه ترگمان]من از بانو و خانم \"ام\" رد شدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He crossed out "Screenplay" and put "Written by" instead.
[ترجمه جعفرزاده] او واژه "فیلمنامه" را خط زده و بجای آن واژه " نویسنده" را قرار داد.
|
[ترجمه گوگل]او «فیلمنامه» را خط زد و به جای آن «نوشته شده» را گذاشت [ترجمه ترگمان]او از \"فیلمنامه\" رد شد و به جای آن \"نوشته\" را نوشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He crossed out three wrong words.
[ترجمه گیلدا] او سه کلمه اشتباه را حذف کرد ( خط زد )
|
[ترجمه گوگل]سه کلمه اشتباه را خط زد [ترجمه ترگمان]سه کلمه اشتباه را رد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Two words have been crossed out.
[ترجمه گوگل]دو کلمه خط خورده است [ترجمه ترگمان] دو کلمه عبور کردن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He crossed out "fellow subjects", and instead inserted "fellow citizens".
[ترجمه گوگل]او "همشهریان" را خط زد و به جای آن "همشهریان" را درج کرد [ترجمه ترگمان]او از \"هموطنان خود\" عبور کرد و به جای آن \"هموطنان خود\" را وارد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. We were then given a simple exam which consisted of crossing out stupid answers in order to leave the least stupid one.
[ترجمه گوگل]سپس یک امتحان ساده به ما داده شد که شامل خط زدن پاسخهای احمقانه بود تا احمقانهترین آنها را رها کنیم [ترجمه ترگمان]بعد یک امتحان ساده به ما داده شد که عبارت بودند از اینکه از جواب های احمقانه خارج شوند تا حداقل این کار احمقانه را ترک کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She looked through some copy which her assistant had left on her desk and crossed out a typing error.
[ترجمه گوگل]او یک نسخه را که دستیارش روی میزش گذاشته بود نگاه کرد و یک خطای تایپ را خط زد [ترجمه ترگمان]او از میان کتابی که دستیارش روی میزش گذاشته بود نگاه کرد و اشتباه تایپ کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Two sentences were crossed out.
[ترجمه گوگل]دو جمله خط خورد [ترجمه ترگمان]دو جمله از هم جدا شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. They crossed out of the light and passed through the striped barriers.
[ترجمه گوگل]آنها از نور عبور کردند و از موانع راه راه گذشتند [ترجمه ترگمان]از نور گذشتند و از موانع راه راه گذشتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. You had better cross out all the needless words in your composition.
[ترجمه گوگل]بهتر است تمام کلمات بیهوده را در ترکیب خود خط بزنید [ترجمه ترگمان]بهتر است تمام کلمات بی هوده را در composition رد کنی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Use a pen or pencil to cross out the last clause in this passage.
[ترجمه گوگل]از یک خودکار یا مداد برای خط زدن آخرین بند در این قسمت استفاده کنید [ترجمه ترگمان]از مداد یا مداد برای عبور از آخرین بند در این راهرو استفاده کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Look at the answer 8 Can we cross out the zero? Why?
[ترجمه گوگل]به پاسخ 8 نگاه کنید آیا می توانیم صفر را خط بزنیم؟ چرا؟ [ترجمه ترگمان]به جواب ۸ نگاه کن میتونیم از صفر رد بشیم؟ چرا؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Cross out all the grammar mistakes and leave them out.
[ترجمه گوگل]تمام اشتباهات گرامری را خط بزنید و آنها را کنار بگذارید [ترجمه ترگمان]از همه اشتباه ات کتاب دستور بده و آن ها را بیرون بگذار [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. I want to cross out the unnecessary words.
[ترجمه رضا حیدری] من می خواهم کلمات غیرضروری را خط بزنم
|
[ترجمه گوگل]من می خواهم کلمات غیر ضروری را خط بکشم [ترجمه ترگمان]می خواهم این کلمات غیر ضروری را به زبان بیاورم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• erase, delete; cancel, annul
پیشنهاد کاربران
ترجمه فارسی متن زیر Corss iut the one that starts with a different soud
به معنای eliminate، leave out
cross something out to draw a line through something you have written, usually because it is wrong ▪️▪️▪️ خط زدن اسم کسی یا چیزی معمولاً بعلت اشتباه قید شدنش e. g. A: Didn't I see you with your father? ... [مشاهده متن کامل]
B: Yeah. A: Where is he? B: I dunno. A: Cross them out, and give them cards. مگه من دیروز بعدازظهر تو رو با بابات ندیدم؟ چرا ( همینطوره ) بابات کو؟ چه میدونم. ( شاغلام ) اسم این دوتا رو خط بزن، کارت براشون صادر کن.
I cross out people من دور مردم خط کشیدم
خط کشیدن "روی" واژه یا عبارتی که گمان میکنید نادرست است. 1. اگر "زیر" یک واژه یا عبارت خط بکشیم: underline 2. اگر "روی" یک واژه یا عبارت خط بکشیم: cross out 3. اگر "دور" یک واژه یا عبارت خط بکشیم: circle
پاک کردن - خط زدن FOR EXAMPLE:CROSS OT THR Wrong sentence
خط زدن و کنار گذاشتن
خط زدن ( نوشته ) # Cross out any words that are not on the list # If you think it's wrong, cross it out and write it again #�I crossed out the names of the people who are not coming to the party
Cross out means delete for instance from list دو تا خط را روی هم کشیدم ضربدری
خط خوردگی کردن، خط بطلان کشیدن بر نوشته ای
خط زدن یا خط کشیدن روی کلمه یا شماره و. . . برای تعویض با لغت یا شماره دیگر he crossed out my old number and wrote down the new one. او شماره قدیمم رو خط زد و شماره جدیدم را نوشت
آیا میشه به عنوان ردشدن از اشتباه هم استفاده بشه من یه جایی دیدم lf you make a mistake you will cross out it
خط کشیدن، ضربدر کشیدن
فرق cross out با cross off اگر مثلا یک لیست خرید دست شما باشد وقتی که بخواهید یک مورد از لیست خریدتان را بطور کلی حذف کنید روی آن جوری خط میکشید که دیگر قابل خواندن نباشد در واقع از لیست تان خارجش میکنید به این خط کشیدن یا خط زدن شما، cross out یا strike out گفته میشود. ولی اگر جوری خط بکشید که هنوز قابل خواندن باشد و منظورتان از این خط زدن این باشد که یعنی فلان قلم از لیست را خرید کردم اینجا از عبارت cross off استفاده می شود.
قلم زدن
خط زدن بمفهوم حذف کردن. درضمن under lineیعنی زیر کلمه ای را خط کشیدن. منبعoxford word skills page 12
to draw a line or lines through something you have written or drawn, usually because it is wrong