crave

/ˈkreɪv//kreɪv/

معنی: ارزو کردن، اشتیاق داشتن
معانی دیگر: استدعا کردن، فروتنانه خواهش کردن، تمنا کردن، (از ته دل) خواستن، (با اشتیاق زیاد) طلب کردن، (زن آبستن) ویار داشتن، غنج زدن، شنگیدن، ولع داشتن، مالش رفتن، سخت نیاز داشتن به، طلبیدن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: craves, craving, craved
(1) تعریف: to desire intensely or need urgently.
مترادف: covet, desire, yearn for
متضاد: spurn
مشابه: long for, want, wish for

- There is no place to get sushi in our town, so we often crave it.
[ترجمه گوگل] جایی برای تهیه سوشی در شهر ما وجود ندارد، بنابراین اغلب هوس آن را داریم
[ترجمه ترگمان] هیچ جایی برای سوشی خوردن تو شهرمون وجود نداره، پس اغلب هوس این کار رو می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She hadn't been home for a long time, and she craved a good conversation with her dad.
[ترجمه محمدرضا شریفی] برای مدت زیادی خانه نرفته بود و آرزوی گفت و گو با پدرش را داشت
|
[ترجمه گوگل] مدت زیادی بود که به خانه نرفته بود و هوس یک گفتگوی خوب با پدرش را داشت
[ترجمه ترگمان] مدت زیادی بود که به خانه نرفته بود و در انتظار یک مکالمه خوب با پدرش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He craves to be taken seriously by his peers.
[ترجمه گوگل] او میل دارد که توسط همسالانش جدی گرفته شود
[ترجمه ترگمان] او مشتاق است که توسط همسالان خود جدی گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to beg for.
مترادف: beg, entreat, implore
مشابه: beseech, plead for, pray, supplicate, want

- She craved a favor from me.
[ترجمه گوگل] او از من هوس کرد
[ترجمه ترگمان] او از من می خواست که لطفی به من بکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: cravingly (adv.), craver (n.)
• : تعریف: to have a longing.
مترادف: hanker, hunger, long, thirst, yearn
مشابه: ache, die, pine, wish

- The boy craves for his parents' approval.
[ترجمه گوگل] پسر هوس تایید والدینش را دارد
[ترجمه ترگمان] این پسر در آرزوی تایید والدین خود بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Nothing crave, nothing have.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز هوس، هیچ چیز ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز اشتیاق نداره، هیچی هم نداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Many young children crave attention.
[ترجمه گوگل]بسیاری از کودکان خردسال تمایل به توجه دارند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کودکان مشتاق توجه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It is only natural for youngsters to crave the excitement of driving a fast car.
[ترجمه گوگل]برای جوانان طبیعی است که هوس رانندگی یک ماشین سریع را داشته باشند
[ترجمه ترگمان]این فقط برای جوانان طبیعی است که اشتیاق رانندگی با یک ماشین سریع را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is often claimed that children crave discipline because without it they are overloaded with judgements, decisions and opportunities.
[ترجمه گوگل]اغلب ادعا می شود که کودکان هوس انضباط دارند زیرا بدون آن مملو از قضاوت ها، تصمیم گیری ها و فرصت ها هستند
[ترجمه ترگمان]اغلب ادعا می شود که کودکان به خاطر اینکه بدون آن با قضاوت، تصمیمات و فرصت ها بیش از حد تحمل می کنند، نظم و انضباط دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If you always crave the same food at the same time, change your routine.
[ترجمه گوگل]اگر همیشه در همان زمان هوس یک غذای مشابه را دارید، روال خود را تغییر دهید
[ترجمه ترگمان]اگر در عین حال عاشق یک غذای مشابه هستید، روتین خود را تغییر دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I must crave your pardon.
[ترجمه گوگل]من باید هوس عفو کنم
[ترجمه ترگمان]می خواهم از شما پوزش بخواهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But I would crave a boon for myself and my successors.
[ترجمه گوگل]اما من آرزوی نعمتی برای خودم و جانشینانم دارم
[ترجمه ترگمان]اما آرزوی سعادت برای خود و جانشینان خود را دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He did not crave recognition, but was understandably regretful about his lack of it.
[ترجمه گوگل]او اشتیاقی به رسمیت نداشت، اما به‌طور قابل‌توجهی از فقدان آن پشیمان بود
[ترجمه ترگمان]او مشتاق به رسمیت شناختن نبود، اما در مورد فقدان آن اندوهگین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Other children may be aggressive because they crave lots of sensory input.
[ترجمه گوگل]سایر کودکان ممکن است پرخاشگر باشند زیرا هوس دریافت ورودی های حسی زیادی دارند
[ترجمه ترگمان]سایر کودکان ممکن است پرخاشگر باشند چون عاشق ورودی حسی زیاد هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They may crave what their stomach is averse to; indecisive.
[ترجمه گوگل]آنها ممکن است هوس چیزی را داشته باشند که معده آنها از آن متنفر است بلاتکلیف
[ترجمه ترگمان]آن ها ممکن است آرزوی آن را داشته باشند که شکم آن ها مخالف باشد؛ دودل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Many home-based business owners crave independence and flexibility.
[ترجمه گوگل]بسیاری از صاحبان مشاغل خانگی خواهان استقلال و انعطاف هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مالکان تجاری مستقر در خانه خواهان استقلال و انعطاف پذیری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When men crave, they usually want foods which combine high protein with high fat, such as steak and chips.
[ترجمه گوگل]وقتی مردان هوس می کنند، معمولاً غذاهایی می خواهند که پروتئین بالا و چربی بالا را ترکیب کنند، مانند استیک و چیپس
[ترجمه ترگمان]زمانی که مردان مشتاق هستند، معمولا خواستار غذاهایی هستند که پروتیین بالایی را با چربی بالا ترکیب می کنند، مثل استیک و چیپس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This book will delight readers who crave an overabundance of historical fact.
[ترجمه گوگل]این کتاب خوانندگانی را که مشتاق فراوانی حقایق تاریخی هستند خوشحال خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]این کتاب خوانندگان را خرسند خواهد کرد که مشتاق فراوانی واقعیت تاریخی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Many composers now crave the chance to write operas, but will they acknowledge the duty to communicate with the audience?
[ترجمه گوگل]بسیاری از آهنگسازان اکنون آرزوی فرصتی برای نوشتن اپرا دارند، اما آیا آنها وظیفه برقراری ارتباط با مخاطب را می پذیرند؟
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آهنگسازان اکنون آرزو دارند که این شانس را داشته باشند که اپرا بنویسند، اما آیا آن ها وظیفه دارند تا با مخاطبین خود ارتباط برقرار کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In a country whose people so crave economic success, failure to produce it is bound to produce negativism.
[ترجمه گوگل]در کشوری که مردم آن آرزوی موفقیت اقتصادی دارند، عدم تولید آن ناگزیر است که منفی گرایی ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]در کشوری که مردمش خواهان موفقیت اقتصادی هستند، شکست در تولید آن موظف به تولید negativism است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ارزو کردن (فعل)
wish, desire, aspire, yearn, crave, desiderate

اشتیاق داشتن (فعل)
thirst, long, hunger, aspire, yearn, crave, hanker

انگلیسی به انگلیسی

• desire, long for; beg, beseech
if you crave something or crave for it, you want to have it very much.

پیشنهاد کاربران

۱. میل و اشتیاق به چیزی داشتن
۲. حسرت چیزی را خوردن
Crave for
له له زدن
به اصلاح عامیانه. له له زدن برای چیزی یا کسی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : crave
✅️ اسم ( noun ) : craving
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
( از ته دل ) خواستن
✅سخت نیاز داشتن به
?What do you do in your spare time
It varies, I mean, it depends on the amount of free time I have. A few weeks ago, I would normally immerse myself in a light novel during lunch breaks or after dinner, but these days, I’m just too busy with my work that the only thing I 🔶crave🔶 is some sleep, so all my spare time would be devoted to taking a quick nap
...
[مشاهده متن کامل]

I crave your indulgence.
من خواستار عفو و آمرزش شما هستم.
خواستار
غنج زدن دل ، علاقه و اشتیاق و آرزو داشتن چیزی
I carve moments in nature
احتیاج داشتن
:Cambridge dictionary
Many young children crave attention.
دفن کردن
در پزشکی:
Drug craving: وابستگی و اعتیاد به دارو
تمایل به خوردن و ویار
. From what I observe, I feel less craving or I eat less
آرزو به دل بودن
( علاقه داشتن )
بهترین معنیه
ولع داشتن
هوس و ارزوی چیزی را داشتن یا انجام دادن
متمایل ، طلبیدن ، اشتیاق
You crave my strictures
I'll make you a little child
هوس سختگیریهای منو کردی
حالتو جا میارم بچه سوسول
طلبیدن، آرزو داشتن، اشتیاق داشتن
ویار
قابل توجه دو کاربر بالایی عزیز: aynaz و Commander
این لغت یعنی crave را نباید با لغت carve که به معنی حک کردن، تراشیدن و سمباده زدن است، اشتباه گرفت
هوس کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس