1. a couple (of) cups of coffee
چند فنجان قهوه
2. a couple of big, hefty books
یک جفت کتاب بزرگ و سنگین
3. a couple of books
دو تا کتاب
4. a couple of friends
دو نفر دوست
5. that couple is not cut out for each other
آن زوج برای هم ساخته نشده اند.
6. the couple finalized their marriage plans
آن زوج نقشه ی ازدواج خود را تکمیل کردند.
7. a childless couple
زوج (زن و شوهر) بی بچه
8. a newlywed couple
جفت تازه ازدواج کرده
9. a newly-wed couple
زن و شوهری که تازه ازدواج کرده اند
10. an engaged couple
زوجی که با هم نامزد هستند
11. an incompatible couple that were always arguing
زن و شوهر ناسازگاری که مرتب با هم محاجه می کردند
12. the engaged couple necked on the back seat of the car
آن دو نامزد در صندلی عقب اتومبیل عشقبازی کردند.
13. the married couple compromised on whether to buy a rug or a car
زن و شوهر در مورد خرید فرش یا اتومبیل با هم توافق کردند.
14. the young couple are minded to marry
آن زوج جوان در اندیشه ی ازدواج هستند.
15. a married couple
زن و شوهر،زن و مرد ازدواج کرده
16. in a couple of shakes (or in two shakes of a lamb's tail)
(انگلیس - عامیانه) زود،در یک آن،الان
17. they matched a couple of dimes to see who would pay for dinner
آنها با دو سکه ی ده سنتی سر پول شام شیر یا خط کردند.
18. they paired a couple of cards
او دو ورق (بازی) را با هم جور کرد.
19. i now pronounce this couple man and wife
اکنون این زوج را زن و شوهر اعلام می کنم.
20. they were an affectionate couple
آنها زوج مهربانی بودند.
21. we¨ll be ready in a couple of ticks
تا چند لحظه ی دیگر آماده خواهیم بود.
22. the political ideas of that (married) couple coincide completely
عقاید سیاسی آن زن و شوهر کاملا متوافق اند.
23. the diamond wedding anniversary of that aged couple
جشن شصتمین سال ازدواج آن زن و شوهر پیر
24. he bunked at a neighbor's house for a couple of nights
دو شب در خانه ی یکی از همسایگان خوابید.
25. the invasion of privacy of a newly married couple
به هم زدن خلوت یک زوج تازه ازدواج کرده
26. I always take a couple of aspirins when I feel a cold starting.
[ترجمه گلی افجه ] من وقتی احساس سرما خوردگی می کنم دو تا اسپرین می خورم|
[ترجمه گوگل]من همیشه هنگام شروع سرماخوردگی چند آسپرین مصرف می کنم[ترجمه ترگمان]من همیشه یک جفت aspirins می خورم وقتی احساس سرما می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
27. The bridal couple stood up for the first dance.
[ترجمه گوگل]زوج عروس برای اولین رقص بلند شدند
[ترجمه ترگمان]عروس و داماد برای اولین رقص بلند شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]عروس و داماد برای اولین رقص بلند شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
28. I have a couple of things to do now.
[ترجمه امیر] باید کارهایم را انجام دهم|
[ترجمه تز خودمون] چندتا کار برای انجام دارم|
[ترجمه گوگل]من الان دو تا کار دارم[ترجمه ترگمان] الان چندتا کار دارم که باید انجام بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
29. A couple of the younger teachers tittered at his smutty jokes.
[ترجمه گوگل]چند نفر از معلمان جوانتر به شوخی های بدش خندیدند
[ترجمه ترگمان]دوتا از اساتید جوان به لطیفه های his می خندیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دوتا از اساتید جوان به لطیفه های his می خندیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
30. She calls her father every couple of days.
[ترجمه آریانپور] اوهردو روز یک بار، به پدرش زنگ می زند.|
[ترجمه گوگل]هر چند روز یکبار با پدرش تماس می گیرد[ترجمه ترگمان] اون هر چند روز به پدرش زنگ میزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید