1. The viola is exactly in counterpoint to the first violin.
[ترجمه گوگل]ویولا دقیقاً در نقطه مقابل ویولن اول قرار دارد
[ترجمه ترگمان]ویولا دقیقا در نقطه مقابل ویولون اول قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. This work is in austere counterpoint to that of Gaudi.
[ترجمه گوگل]این اثر در تقابل سخت با اثر گائودی است
[ترجمه ترگمان]این اثر با کنترپوان austere به \"Gaudi\" (of Gaudi)شباهت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Hunt's laconic expertise provided a perfect counterpoint to Walker's high-octane delivery.
[ترجمه گوگل]تخصص لاکونیک هانت نقطه مقابل کاملی برای تحویل اکتان بالا واکر فراهم کرد
[ترجمه ترگمان]مهارت laconic هانت، نقطه مقابل را برای تحویل اکتان بالا فراهم می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The gnarly Texas scrub provides a vivid counterpoint to the fading sunlight.
[ترجمه گوگل]اسکراب تگزاس یک نقطه مقابل روشن برای نور محو شده خورشید است
[ترجمه ترگمان]The تگزاس، یک نقطه مقابل برقی زنده را برای محو کردن نور خورشید فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Karen points out the counterpoint between the atmosphere in Eugene and the often violent attitudes toward minorities: Eugene is Mecca.
[ترجمه گوگل]کارن به نقطه مقابل بین جو در یوجین و نگرش اغلب خشونت آمیز نسبت به اقلیت ها اشاره می کند: یوجین مکه است
[ترجمه ترگمان]کارن، نقطه مقابل \"جو\" را در اوژن بیان می کند و نگرش های خشونت آمیز زیادی نسبت به اقلیت ها دارد: یوجینی Mecca
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. These warnings against an excess of counterpoint are really concerned with emotive beauty in music.
[ترجمه گوگل]این هشدارها در برابر بیش از حد کنترپوان واقعاً به زیبایی احساسی در موسیقی مربوط می شود
[ترجمه ترگمان]این هشدارها علیه بیش از حد کنترپوان، واقعا مربوط به زیبایی احساسی در موسیقی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The government trading desk was a counterpoint to the visible gluttony and ethnicity of the mortgage department.
[ترجمه گوگل]میز تجارت دولتی نقطه مقابل شکم خواری و قومیت بخش وام مسکن بود
[ترجمه ترگمان]میز بازرگانی دولتی نقطه مقابل به gluttony مشهود و نژاد بخش رهن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Water chestnuts and snow peas provided a light counterpoint to the duck.
[ترجمه گوگل]شاه بلوط های آبی و نخودهای برفی نقطه مقابلی سبک برای اردک فراهم کردند
[ترجمه ترگمان]شاه بلوط و نخود برف، counterpoint ملایمی را برای اردک فراهم می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The bottom half is a counterpoint to the showy fecundity of the top.
[ترجمه گوگل]نیمه پایینی نقطه مقابل باروری چشمگیر بالاست
[ترجمه ترگمان]نیمه پایینی (نیمه پایینی)یک نقطه مقابل است که به معنی باروری پر زرق و برق در بالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. So it's complex stuff, this polyphony or this counterpoint.
[ترجمه گوگل]بنابراین این چیزهای پیچیده است، این چند صدایی یا این کنترپوان
[ترجمه ترگمان]این چیزی پیچیده است، این چند صدایی یا این کنترپوان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. This commentary, counterpoint, and debate is worth pondering.
[ترجمه گوگل]این تفسیر و تقابل و بحث جای تامل دارد
[ترجمه ترگمان]این تفسیر، کنترپوان، و بحث ارزش فکر کردن را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Margaret chose a counterpoint life filled with tortuous romances and unabashed indulgence.
[ترجمه گوگل]مارگارت زندگی متقابلی را انتخاب کرد که مملو از عاشقانه های پر پیچ و خم و زیاده خواهی های بی شرمانه بود
[ترجمه ترگمان]مارگارت زندگی counterpoint را انتخاب کرد که پر از رمان های پر پیچ وخم و indulgence بی شرمانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The painting portrayed the beauty of nature as counterpoint to that of a human body.
[ترجمه گوگل]این نقاشی زیبایی طبیعت را به عنوان نقطه مقابل زیبایی بدن انسان به تصویر می کشید
[ترجمه ترگمان]نقاشی زیبایی طبیعت را به عنوان نقطه مقابل بدن انسان به تصویر می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Its counterpoint was a dramatic ivory smoking jacket with satin lapels, worn with long, full pants with permanent creases.
[ترجمه گوگل]نقطه مقابل آن یک ژاکت دودی عاج دراماتیک با یقه های ساتن بود که با شلوارهای بلند و پر با چین های دائمی پوشیده می شد
[ترجمه ترگمان]counterpoint یک ژاکت پشمی رنگ از عاج داشت که با یقه بلند پوشیده شده بود و شلوار دراز و گشادی که همیشه مرتب بود، پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The dark curtains make an interesting counterpoint to the lighter walls.
[ترجمه گوگل]پردههای تیره نقطه مقابل دیوارهای روشنتر هستند
[ترجمه ترگمان]پرده های تیره رنگ، نقطه مقابل جذابی را به دیواره ای روشن تر می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید