1. She questioned his integrity as a councillor.
[ترجمه گوگل]او صداقت او را به عنوان یک مشاور زیر سوال برد
[ترجمه ترگمان]او صداقت خود را به عنوان مشاور مورد سوال قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او صداقت خود را به عنوان مشاور مورد سوال قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Councillor Scott has clocked up more than 25 years on the borough council.
[ترجمه نعمتی] شواری اسکات بیش از ۲۵ سال با حضور در شورای محله برگزار شد|
[ترجمه گوگل]مشاور اسکات بیش از 25 سال در شورای شهر کار کرده است[ترجمه ترگمان]Scott، یکی از اعضای شورا، بیش از ۲۵ سال است که این شورا را تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Her induction as councillor took place in the town hall.
[ترجمه گوگل]معارفه او به عنوان عضو شورا در تالار شهر انجام شد
[ترجمه ترگمان]induction به عنوان مشاور در سالن شهرداری قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]induction به عنوان مشاور در سالن شهرداری قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Councillor has been invited here today to award the school prizes to our successful boys and girls.
[ترجمه گوگل]مشاور امروز به اینجا دعوت شده است تا جوایز مدرسه را به پسران و دختران موفق ما اهدا کند
[ترجمه ترگمان]امروز از اعضای شورا برای اعطای جوایز مدرسه به پسران و پسران موفق خود دعوت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]امروز از اعضای شورا برای اعطای جوایز مدرسه به پسران و پسران موفق خود دعوت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The Prime Minister called Councillor Marshall "a crank".
[ترجمه گوگل]نخست وزیر، مشاور مارشال را "یک لنگ" خطاب کرد
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر \"مارشال\" را \"دیوانه\" نامید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر \"مارشال\" را \"دیوانه\" نامید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Write to your local councillor to complain.
[ترجمه گوگل]برای شکایت به مشاور محلی خود بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای شکایت از مشاور محلی خود نامه بنویسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای شکایت از مشاور محلی خود نامه بنویسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. In a solemn voice, the councillor announced the names of the winners to the crowd.
[ترجمه گوگل]شورا با صدایی موقر اسامی برندگان را به جمعیت اعلام کرد
[ترجمه ترگمان]مشاور با صدای جدی اسامی برندگان را به جمعیت اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مشاور با صدای جدی اسامی برندگان را به جمعیت اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Talk to your local councillor about the problem.
[ترجمه گوگل]با مشاور محلی خود در مورد مشکل صحبت کنید
[ترجمه ترگمان]با مشاور محلی خود در مورد این مشکل صحبت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با مشاور محلی خود در مورد این مشکل صحبت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Cley's closest acquaintance was Councillor Deems.
[ترجمه گوگل]نزدیک ترین آشنای کلی، مشاور دیمز بود
[ترجمه ترگمان]دوست صمیمی Cley، Councillor deems بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دوست صمیمی Cley، Councillor deems بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. For councillor Gerald Furtado, a veteran campaigner for the lorry ban, it's just one of the trouble-spots.
[ترجمه گوگل]برای جرالد فورتادو، عضو شورای شهر، یک مبارز کهنه کار برای ممنوعیت کامیون، این تنها یکی از مشکلات است
[ترجمه ترگمان]برای یکی از اعضای شورا، جرالد Furtado، یک مبارز کهنه کار برای ممنوعیت کامیون، تنها یکی از نقاط دردسر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای یکی از اعضای شورا، جرالد Furtado، یک مبارز کهنه کار برای ممنوعیت کامیون، تنها یکی از نقاط دردسر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. New chairman, Tory councillor Keith Bland admitted that the council had made mistakes.
[ترجمه گوگل]کیث بلاند، رئیس جدید شورای محافظهکاران، اعتراف کرد که شورا مرتکب اشتباهاتی شده است
[ترجمه ترگمان]رئیس جدید، مشاور محافظه کار، کیث Bland پذیرفت که این شورا اشتباهاتی را مرتکب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رئیس جدید، مشاور محافظه کار، کیث Bland پذیرفت که این شورا اشتباهاتی را مرتکب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Sad loss: Betty Stone, a former county councillor and leading Whitby charity worker, has died.
[ترجمه گوگل]از دست دادن غم انگیز: بتی استون، مشاور سابق شهرستان و کارمند خیریه ویتبی، درگذشت
[ترجمه ترگمان]زیان تلخ: بتی استون، مشاور سابق استان و leading مددکار اجتماعی، مرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زیان تلخ: بتی استون، مشاور سابق استان و leading مددکار اجتماعی، مرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A councillor has no right to require an officer of the council to compile information for him.
[ترجمه چکامه] یک عضو انجمن شورا حق ندارد تا از یک مقام رسمی شورا تقاضای جمع آوری اطلاعات داشته باشد|
[ترجمه گوگل]عضو شورا حق ندارد از مأمور شورا بخواهد که برای او اطلاعات جمع آوری کند[ترجمه ترگمان]یک مشاور حق ندارد که به یک افسر از شورا برای گردآوری اطلاعات برای او نیاز داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. A leading councillor is concerned about the way the Government is handing out community care cash.
[ترجمه گوگل]یکی از مشاوران برجسته در مورد نحوه پرداخت پول نقد توسط دولت نگران است
[ترجمه ترگمان]یک مشاور پیشتاز در مورد نحوه توزیع پول نقد جامعه نگران است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک مشاور پیشتاز در مورد نحوه توزیع پول نقد جامعه نگران است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید