cooperate

/koʊˈɒpəreɪt//kəʊˈɒpəreɪt/

معنی: همدستی کردن، باهم کار کردن، تشریک مساعی کردن، همیاری کردن، اشتراک مساعی کردن، تعاون کردن
معانی دیگر: همیاری کردن، باهم کار کردن، همدستی کردن، تشریک مساعی کردن، اشتراک مساعی کردن، تعاون کردن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: cooperates, cooperating, cooperated
(1) تعریف: to work with others, esp. for a common purpose.
مترادف: chip in, collaborate, concur, pitch in, team up, unite
مشابه: conspire, contribute, coordinate, join in, pull one's weight

- Several nations cooperated in the relief effort.
[ترجمه star shadow] چندین کشور در امدادرسانی همکاری کردند.
|
[ترجمه گوگل] چندین کشور در کمک رسانی همکاری کردند
[ترجمه ترگمان] چندین کشور در این تلاش امدادی هم کاری کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to work well together or to act in accordance with the direction of another.
متضاد: resist
مشابه: acquiesce, comply

- The two are always at odds and just can't cooperate with each other.
[ترجمه امیر] این دو نفر همیشه با هم مخالف هستند و نمی توانند با هم همکاری کنند.
|
[ترجمه نرگس] این دو نفر همیشه با هم ساز مخالف میزنند و نمی توانند باهم تعامل داشته باشند ( همکاری کنند )
|
[ترجمه گوگل] این دو همیشه در تضاد هستند و نمی توانند با یکدیگر همکاری کنند
[ترجمه ترگمان] این دو نفر همیشه با هم متحد هستند و نمی توانند با هم هم کاری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- They were arrested for refusing to cooperate with the police.
[ترجمه گوگل] آنها به دلیل امتناع از همکاری با پلیس دستگیر شدند
[ترجمه ترگمان] آن ها به خاطر امتناع از هم کاری با پلیس دستگیر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. i will cooperate with him as long as our business association lasts
تا هنگامی که وابستگی تجاریمان ادامه داشته باشد با او همکاری خواهم کرد.

2. we must cooperate to keep chaos at bay
باید برای جلوگیری از هرج و مرج همکاری کنیم.

3. we will cooperate with you within certain limits
ما در حد معینی با شما همکاری خواهیم کرد.

4. we intend to cooperate fully with the police
ما در نظر داریم با شهربانی کاملا تشریک مساعی بکنیم.

5. i am glad to cooperate
با کمال میل همکاری می کنم.

6. the two airlines will cooperate in ticketing
آن دو شرکت هواپیمایی در صدور بلیت همکاری خواهند کرد.

7. He has said he will cooperate fully with the police enquiries.
[ترجمه مژده محمدظاهری] او گفته است که به طور کامل در تحقیقات پلیس همکاری خواهد کرد.
|
[ترجمه گوگل]او گفته است که به طور کامل با تحقیقات پلیس همکاری خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]او گفته است که به طور کامل با سوالات پلیس هم کاری خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Workers'leaders have expressed their willingness to cooperate.
[ترجمه گوگل]رهبران کارگری تمایل خود را برای همکاری ابراز کرده اند
[ترجمه ترگمان]رهبران کارگران تمایل خود به هم کاری را ابراز کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They cooperate in a peaceable spirit.
[ترجمه گوگل]آنها با روحیه صلح آمیز همکاری می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها با یک روح آرام هم کاری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The two universities are to cooperate in the development of a new industrial process.
[ترجمه گوگل]قرار است دو دانشگاه در توسعه یک فرآیند صنعتی جدید همکاری کنند
[ترجمه ترگمان]دو دانشگاه در توسعه یک فرآیند جدید صنعتی هم کاری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Let's all cooperate to get the work done quickly.
[ترجمه گوگل]بیایید همه با هم همکاری کنیم تا کار به سرعت انجام شود
[ترجمه ترگمان]بیاین همه با هم هم کاری کنیم تا کار رو سریع تر انجام بدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Governments must cooperate if they are to fight/combat international terrorism.
[ترجمه گوگل]اگر می خواهند با تروریسم بین المللی مبارزه کنند، دولت ها باید همکاری کنند
[ترجمه ترگمان]دولت ها باید در صورت مبارزه \/ مبارزه با تروریسم بین المللی با یکدیگر هم کاری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Russians have already indicated their willingness to cooperate.
[ترجمه گوگل]روس ها قبلاً تمایل خود را برای همکاری نشان داده اند
[ترجمه ترگمان]روس ها هم اکنون تمایل خود به هم کاری را نشان داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If you refuse to cooperate with us, you will pay dearly for it.
[ترجمه گوگل]اگر از همکاری با ما امتناع کنید، هزینه آن را گران خواهید پرداخت
[ترجمه ترگمان]اگر هم کاری با ما را رد کنید، بهای گزافی برای آن خواهید پرداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Helen's refusal to cooperate put me in an impossible position .
[ترجمه گوگل]امتناع هلن از همکاری مرا در موقعیتی غیرممکن قرار داد
[ترجمه ترگمان]امتناع هلن با هم کاری مرا در وضع غیر ممکنی قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. I will advise my client to cooperate fully with the police.
[ترجمه گوگل]من به مشتری خود توصیه می کنم که با پلیس همکاری کامل داشته باشد
[ترجمه ترگمان]من به موکل خود توصیه می کنم که به طور کامل با پلیس هم کاری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

همدستی کردن (فعل)
help, collaborate, cooperate

باهم کار کردن (فعل)
collaborate, cooperate

تشریک مساعی کردن (فعل)
collaborate, cooperate

همیاری کردن (فعل)
cooperate

اشتراک مساعی کردن (فعل)
cooperate

تعاون کردن (فعل)
cooperate

انگلیسی به انگلیسی

• work together
when people co-operate, they work or act together, often for a specific purpose.
to co-operate also means to undertake willingly what someone has asked you to do.

پیشنهاد کاربران

پس assist چیه؟ چه فرقی داره
Happy to cooperate
خوشحال میشم ( باهاتون ) همکاری کنم
دوستان توجه کنید که تلفظ این کلمه کوپْرِیت نیست، کواَپُرِیت هست.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : cooperate
اسم ( noun ) : cooperation / cooperative
صفت ( adjective ) : cooperative
قید ( adverb ) : cooperatively
play ball
همکاریدن.
مساعدت
همیاری
همکاری
همکاری کردن
Alison don't cooperate them anyway

همکاری
همکاری کردن
شراکت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس