control unit

/kənˈtroʊlˈjuːnət//kənˈtrəʊlˈjuːnɪt/

واحد کنترل

جمله های نمونه

1. How do you operate the remote control unit?
[ترجمه گوگل]چگونه با واحد کنترل از راه دور کار می کنید؟
[ترجمه ترگمان]شما چگونه واحد کنترل از راه دور را اداره می کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The control unit decoded the 18 bits.
[ترجمه گوگل]واحد کنترل 18 بیت را رمزگشایی کرد
[ترجمه ترگمان]واحد کنترل ۱۸ بیت را رمز گشایی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The control unit, the motor and the electronic parts of the spindle were imported.
[ترجمه گوگل]واحد کنترل، موتور و قطعات الکترونیکی اسپیندل وارد شده است
[ترجمه ترگمان]واحد کنترل، موتور و بخش های الکترونیکی of وارد شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The position detector pulse sent to the control unit is used to generate the next step command.
[ترجمه گوگل]پالس آشکارساز موقعیت ارسال شده به واحد کنترل برای تولید فرمان مرحله بعدی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]یابنده موقعیت به واحد کنترل ارسال می شود تا فرمان مرحله بعدی را تولید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The supervisor has a similar control unit on the surface for emergencies.
[ترجمه گوگل]سرپرست یک واحد کنترل مشابه روی سطح برای مواقع اضطراری دارد
[ترجمه ترگمان]سرپرست یک واحد کنترل مشابه در سطح اضطراری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Several changes in the control unit were made in the 1960s but the technology remained expensive and had relatively little diffusion.
[ترجمه گوگل]چندین تغییر در واحد کنترل در دهه 1960 انجام شد اما این فناوری گران باقی ماند و انتشار نسبتا کمی داشت
[ترجمه ترگمان]تغییرات چندی در واحد کنترل در دهه ۱۹۶۰ ساخته شد، اما تکنولوژی نسبتا گران قیمت بود و نفوذ نسبتا کمی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A remote control unit will offer an on-screen menu.
[ترجمه گوگل]یک واحد کنترل از راه دور یک منوی روی صفحه ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]یک واحد کنترل از راه دور منوی صفحه نمایش را ارایه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The control unit then enters the execute phase, to carry out the operation decoded in the fetch phase.
[ترجمه گوگل]سپس واحد کنترل وارد فاز اجرا می شود تا عملیات رمزگشایی شده در فاز واکشی را انجام دهد
[ترجمه ترگمان]سپس واحد کنترل وارد مرحله اجرا می شود تا عملیات رمزگشایی شده در مرحله واکشی را انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The environmental control unit was a squat concrete abutment with metal slotted vents.
[ترجمه گوگل]واحد کنترل محیطی یک تکیه گاه بتنی اسکوات با دریچه های فلزی شکاف دار بود
[ترجمه ترگمان]دستگاه کنترل محیطی یک پایه بتنی بود که در کنار دریچه slotted فلزی قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I particularly liked the detachable remote control unit which not only allows you to operate the shutter but also the zoom.
[ترجمه گوگل]من به ویژه از واحد کنترل از راه دور جداشدنی خوشم آمد که نه تنها به شما امکان می دهد شاتر را کار کنید، بلکه زوم را نیز انجام دهید
[ترجمه ترگمان]من به طور خاص یک واحد کنترل از راه دور را دوست دارم که نه تنها به شما اجازه می دهد از سرعت شاتر و همچنین زوم استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The control unit can be detached from the base.
[ترجمه گوگل]واحد کنترل را می توان از پایه جدا کرد
[ترجمه ترگمان]واحد کنترل می تواند از پایه جدا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The central control unit manages the logic information of the files as a whole on the basis of database.
[ترجمه گوگل]واحد کنترل مرکزی اطلاعات منطقی فایل ها را به عنوان یک کل بر اساس پایگاه داده مدیریت می کند
[ترجمه ترگمان]واحد کنترل مرکزی اطلاعات منطقی فایل ها را به صورت یک کل براساس پایگاه داده اداره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Data is processed and analyzed by the main control unit.
[ترجمه گوگل]داده ها توسط واحد کنترل اصلی پردازش و تجزیه و تحلیل می شوند
[ترجمه ترگمان]داده ها توسط واحد کنترل اصلی پردازش و آنالیز می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Finally the paper designed experiment, examined electronic control unit control effect, and optimized the PID parameters.
[ترجمه گوگل]در نهایت مقاله آزمایش طراحی کرد، اثر کنترل واحد کنترل الکترونیکی را بررسی کرد و پارامترهای PID را بهینه کرد
[ترجمه ترگمان]سرانجام این مقاله آزمایش طراحی کرد، اثر کنترل واحد کنترل الکترونیکی را بررسی کرد، و پارامترهای PID را بهینه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] واحد کنترل
[برق و الکترونیک] واحد کنترل
[ریاضیات] واحد کنترل

انگلیسی به انگلیسی

• unit which governs activity

پیشنهاد کاربران

بپرس