رویداد پیش بینی نشده
در اینجا چند جمله پرکاربرد با واژه "contingency" به همراه ترجمه فارسی آن ها آمده است:
1. We have a contingency plan in case of an emergency. ما یک برنامه پیش بینی شده برای شرایط اضطراری داریم.
... [مشاهده متن کامل]
2. The company set aside funds for contingencies.
شرکت برای موقعیت های پیش بینی نشده پول کنار گذاشته است.
3. A contingency clause in the contract allows for changes if necessary.
یک بند پیش بینی در قرارداد این امکان را می دهد که در صورت لزوم تغییراتی ایجاد شود.
4. The project budget includes a contingency for unexpected expenses.
بودجه پروژه شامل مبلغی برای هزینه های غیرمنتظره است.
5. The success of the event is dependent on several contingencies.
موفقیت این رویداد به چندین عامل پیش بینی نشده بستگی دارد.
6. In case of a contingency, we will notify all employees immediately.
در صورت بروز یک وضعیت پیش بینی نشده، فوراً به همه کارکنان اطلاع خواهیم داد.
7. We have to consider the contingency of a delayed shipment.
ما باید احتمال تأخیر در ارسال را در نظر بگیریم.
8. The contingency fund is designed to cover unexpected costs.
صندوق پیش بینی شده برای پوشش هزینه های غیرمنتظره طراحی شده است.
9. The contract includes a contingency for both parties to renegotiate terms.
قرارداد شامل بندی است که به هر دو طرف این امکان را می دهد که شرایط را مجدداً مذاکره کنند.
10. The project's timeline has built - in contingencies for unforeseen delays.
جدول زمانی پروژه شامل پیش بینی هایی برای تأخیرهای پیش بینی نشده است.
واژه "contingency" به طور معمول به شرایط یا حوادثی اشاره دارد که ممکن است در آینده رخ دهد، اما نمی توان پیش بینی کرد که دقیقاً چه زمانی یا به چه شکلی اتفاق بیافتد. معمولاً این واژه در زمینه های مختلفی مثل کسب وکار، مدیریت پروژه و برنامه ریزی استفاده می شود.
Chatgpt
🔸 معادل فارسی:
برنامه ی جایگزین / طرح اضطراری / پیش بینی احتمالات / راه دوم
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ( مدیریتی – برنامه ریزی ) :
طرح یا اقدام جایگزین برای مقابله با شرایط غیرمنتظره، شکست، یا بحران
... [مشاهده متن کامل]
مثال: We need a contingency in case the main supplier fails.
باید یه طرح جایگزین داشته باشیم اگه تأمین کننده ی اصلی شکست خورد.
2. ( نظامی – امنیتی ) :
برنامه ی اضطراری برای واکنش سریع در شرایط بحرانی یا تهدیدآمیز
مثال: The army has several contingency plans for border conflict.
ارتش چندین طرح اضطراری برای درگیری مرزی داره.
3. ( روانی – رفتاری ) :
پیش بینی واکنش ها یا تصمیم های جایگزین در صورت تغییر شرایط یا شکست برنامه ی اصلی
مثال: Her emotional contingency was to withdraw if things got too intense.
واکنش روانی جایگزینش این بود که عقب بکشه اگه اوضاع خیلی شدید شد.
4. ( مالی – قراردادی ) :
هزینه یا بند قراردادی که فقط در صورت وقوع یک رویداد خاص فعال می شه
مثال: The payment is contingent on delivery, but the contingency clause protects both sides.
پرداخت وابسته به تحویل کالا است، ولی بند اضطراری از هر دو طرف محافظت می کنه.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
backup plan – alternative – fallback – emergency plan – reserve – safeguard – plan B
در باب مدیریت و من جمله مدیریت آموزشی :
Contingency theory میگه که مدیر باید با در نظر گرفتن موقعیت و ظرفیت ها و توانایی های خود و زیز دستان و انتظارات بالا دستان و اهداف سازمان تصمیم گیری کند
در فلسفه:
امکان خاص در برابر امکان عام که Possibility است. یعنی امری ممکن است و در عین حال به وقوع هم پیوسته است.
اتفاق. پیش آمد. حادثه. تصادف 2. احتمال. امکان 3. ( روان شناسی ) وابستگی 4. احتیاطی
مثال:
the preparation of contingency plans
تدارک و آماده سازی طرح ها و نقشه های احتیاطی
موارد احتمالی
در ترید جایگزین if the mark dropped against your favor, have a contingency plan to avoid bankruptcy
شرط، شرایط، در شرایط خاصی قرار دادن، شرط یا شروطی گذاشتن برای رویداد یا موقعیت احتمالی.
در روانشناسی: مشروط، شرطی، وابستگی، هم آیندی، توافقی، اقتضایی، احتمال، امکان پذیری
a provision for a possible event or circumstance.
"stores were kept as a contingency against a blockade"
وابستگی
در روانشناسی
Contingency contracting : قرارداد وابستگی
روانشناسی:
مدیرت وابستگی contingency management
روز مبادا
مهندسی فضایی:
Contingency ~ Margin
حاشیه اطمینان
در تعاریف جرمی ماهواره، یکی از تعاریف Mass margin یا contingency به تفاوت بین تخمین جرمی فعلی ماهواره با ظرفیت پرتابگر گفته می شود. ( elements of spacecraft design - Brown 2002 )
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : contingency / contingent
✅️ صفت ( adjective ) : contingent
✅️ قید ( adverb ) : contingently
عدم ضرورت
رویداد احتمالی
رویداد پیش بینی نشده
( فلسفه اسلامی )
امکان خاص
رویداد احتمالی
هماهنگ
محتمل
1 ) مشروط ( در روانشناسی= وقوع چیزی مشروط به چیز دیگری باشه ) . اصطلاح مدیریت مشروط هم داریم.
2 ) احتمال و امکان و اقتضا ( یعنی چیزی که ممکنه رخ بده، اما اگه پیش نیازهاش رخ بدن، یعنی احتمال و امکانی که مشر وطه ) .
مقتضی؛ اقتضایی؛ احتیاطی
حادثه، رخداد
همایند ( در کتاب درمان افسردگی با فعال سازی رفتاری ؛ ترجمه نونهال و موسوی )
احتمالاتی بودن، امکانی بودن، احتمال وقوع، پیشایندی بودن
contingency ( آمار )
واژه مصوب: پیشایندی
تعریف: زمان یا هزینه ای که برای برآوردن نیازهای پیش بینی نشدۀ پروژه در نظر گرفته می شود
احتمال
Contingency table : جدولی که توزیع یک متغیر را در سطرها و دیگری را در ستون ها نشان می دهد ، برای مطالعه ارتباط بین دو متغیر استفاده می شود
احتیاطی
design contingency: طراحی احتیاطی
A contingency is an event you can't be sure will happen or not.
روانشناسی : وابستگی
اقتضایی
غریب و الوقوع، پیامد غریب والوقوع
عدم اطمینان.
محتمل الوقوع.
احتمال.
اقتضایی.
( در بحث ریسک و عدم اطمینان ) راه حل، تدابیر، اتخاذ و پیش بینی راه حل ها و تدابیر لازم از ابتدای کار جهت به حداقل رساندن خسارات احتمالی آتی.
... [مشاهده متن کامل]
Contingencies در بحث برآورد هزینه های پروژه:هزینه های احتمالی. منظور مبالغی که برای پوشش عدم اطمینان هایی که احتمالا در برآورد هزینه رخ خواهند داد، است و لذا این احتمالات در تخمین هزینه های پروژه در نظر گرفته میشوند اما این مبالغ در زمان برآورد هزینه به طور مشخص معلوم نیستند و بستگی به سطح پیشرفت پروژه دارند. این هزینه ها با Allowances تفاوت دارند. در مورد اخیر وجود هزینه ها تقریبا محرز است اما کم و کیف آنها چندان مشخص نیست.
هزینه های Contingencies در بیشتر تخمین ها در نظر گرفته میشوند و انتظار بر این است که هزینه کرد آنها نیز رخ دهد. این هزینه ها نوعا بر اساس تحلیل های آماری یا قضاوت بر مبنای دارایی های گذشته یا تجربه اجرای پروژه ها برآورد میشوند.
پیشامدهای غیر مترقبه یا حوادث پیش بینی نشده
اقتضایی
contingency approach روش اقتضایی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٦)