consumption

/kənˈsəmpʃn̩//kənˈsʌmpʃn̩/

معنی: زوال، مصرف، مرض سل
معانی دیگر: گسارش، (اقتصاد) به کاربری کالا و خدمات یا توسط مصرف کننده یا برای تولید کالای دیگر، میزان مصرف، (پزشکی) سل، (پزشکی) تحلیل رفتن بدن (در اثر بیماری به ویژه سل)، سوختن، طب مر­ سل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or process of using up or consuming.

- Consumption of fuel for heating increases during the cold winter months.
[ترجمه گوگل] مصرف سوخت برای گرمایش در ماه های سرد زمستان افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان] مصرف سوخت برای گرمایش در ماه های سرد زمستان افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The famine was caused by the consumption of crops by locusts.
[ترجمه نیلوفر] قحطی ناشی شد به سبب مصرف محصولات کشاورزی به واسطه ملخ ها
|
[ترجمه Mari] قحطی به دلیل مصرف محصولات توسط ملخ ها اتفاق افتاده بود.
|
[ترجمه حسین کتابدار] قحطی نتیجه خوردن محصولات کشاورزی توسط ملخ ها بود/ ملخ ها با خوردن محصولات کشاورزی، باعث قحطی شدند.
|
[ترجمه گوگل] قحطی ناشی از مصرف ملخ ها بود
[ترجمه ترگمان] قحطی ناشی از مصرف محصولات با ملخ بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the result of such an act; the quantity consumed.

- The doctor advised him to reduce his fat consumption.
[ترجمه گوگل] دکتر به او توصیه کرد مصرف چربی خود را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان] پزشک به او توصیه کرد که مصرف چربی خود را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: the purchase of goods and services.

- Consumption in the U.S. is generally at its highest during the holiday season.
[ترجمه گوگل] مصرف در ایالات متحده به طور کلی در طول فصل تعطیلات به بالاترین حد خود می رسد
[ترجمه ترگمان] مصرف در ایالات متحده معمولا در طول فصل تعطیلات به بالاترین حد خود می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: a wasting away of living tissue, or of the body as a whole, esp. when caused by tuberculosis of the lungs.

- The writer George Orwell died of consumption at the age of 46.
[ترجمه محمد] جورج اورول نویسنده در سن 46 سالگی به خاطر مصرف مواد از دنیا رفت
|
[ترجمه دانیال] نویسنده جورج اورول در اثر بیماری سل در سن 46 سالگی از دنیا رفت
|
[ترجمه Vitamin C] نویسنده جورج اورول در سن ۴۶ سالگی از بیماری سل فوت کرد.
|
[ترجمه حسین کتابدار] جورج اورول نویسنده به دلیل ابتلاء به بیماری سل در 46 سالگی فوت کرد.
|
[ترجمه گوگل] جورج اورول نویسنده در 46 سالگی بر اثر مصرف درگذشت
[ترجمه ترگمان] نویسنده جورج اورول از مصرف در سن ۴۶ سالگی درگذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. conspicuous consumption
مصرف خودنمایانه (توام با خودنمایی)

2. the consumption of electricity has gone up by a factor of eight
مصرف برق هشت مرتبه زیادتر شده است.

3. the consumption of electricity tapers off in spring
در بهار مصرف برق کاهش می یابد.

4. during nowrooz, the consumption of confectioneries goes up
مصرف شیرینی و تنقلات در نوروز بالا می رود.

5. keats died of consumption
کیتز در اثر سل مرد.

6. unfit for human consumption
غیر قابل مصرف (توسط) انسان

7. production is scaled to consumption
تولید برحسب مصرف تنظیم شده است.

8. they meter each customer's consumption of electricity
آنان مصرف برق هر یک از مشتریان را حساب می کنند.

9. a ten percent saving in the consumption of electricity
یک صرفه جویی ده درصدی در مصرف برق

10. only per medium of an expanded consumption
فقط از راه بسط مصرف

11. production is out of sync with consumption
تولید با مصرف هماهنگی ندارد.

12. we have measured this motor's fuel consumption
میزان مصرف سوخت این موتور را سنجیده ایم.

13. citizens were asked to economize on water consumption
از شهروندان خواسته شد که در مصرف آب،صرفه جویی کنند.

14. in the early part of the evening, electricity consumption peaks and then gradually subsides
مصرف برق در اوایل شب به اوج می رسد و سپس به تدریج کم می شود.

15. The meat was declared unfit for human consumption.
[ترجمه گوگل]این گوشت برای مصرف انسان نامناسب اعلام شد
[ترجمه ترگمان]این گوشت برای مصرف انسان نامناسب اعلام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The food was declared unfit for human consumption.
[ترجمه گوگل]این غذا برای مصرف انسان نامناسب اعلام شد
[ترجمه ترگمان]این غذا برای مصرف انسان نامناسب اعلام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Energy consumption rises as countries industrialise.
[ترجمه گوگل]با صنعتی شدن کشورها مصرف انرژی افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]مصرف انرژی مثل کشورهای industrialise افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. This food is not fit for human consumption.
[ترجمه گوگل]این غذا برای مصرف انسان مناسب نیست
[ترجمه ترگمان]این غذا برای مصرف انسان مناسب نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Production and consumption are inextricably tied together.
[ترجمه گوگل]تولید و مصرف به طور جدایی ناپذیری با هم گره خورده اند
[ترجمه ترگمان]تولید و مصرف به طور جدایی ناپذیری به هم گره خورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. These products are not for national consumption, but for export.
[ترجمه گوگل]این محصولات برای مصرف ملی نیستند، بلکه برای صادرات هستند
[ترجمه ترگمان]این محصولات برای مصرف ملی نیستند، بلکه برای صادرات هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Gas and oil consumption always increases in cold weather.
[ترجمه گوگل]مصرف گاز و نفت همیشه در هوای سرد افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]مصرف گاز و نفت همیشه در هوای سرد افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زوال (اسم)
decline, decay, decadence, downfall, fadeaway, ebb, sublation, lapse, fall, chute, deterioration, consumption, tailspin

مصرف (اسم)
expenditure, use, utilization, expense, consumption, waster, expenditures, expenses

مرض سل (اسم)
consumption, tuberculosis

تخصصی

[حسابداری] موارد مصرف
[برق و الکترونیک] مصرف
[مهندسی گاز] مصرف، سوختن
[نساجی] مصرف - تحلیل
[ریاضیات] مصرف

انگلیسی به انگلیسی

• using up, consuming; tuberculosis (infectious disease)
the consumption of fuel or energy is the amount of it that is used or the act of using it.
consumption is the act of eating or drinking something; a formal use.
consumption is also the act of buying and using things.
if something such as a piece of information, a book, or a film is for a particular person's or group's consumption, it is intended to be seen or heard by that person or group.
consumption is also the same as tuberculosis; an old-fashioned use.

پیشنهاد کاربران

( طب قدیم ) : سل ریوی
مصرف
مثال: Excessive consumption of sugary drinks can lead to health problems.
مصرف بیش از حد نوشیدنی های شیرین می تواند منجر به مشکلات سلامتی شود.
مصرفش
☑️ مصرفش
مصرفش
( Masrafesh )
به گفته ی انجمن بازدیسان پارسی، واژه ی �مصرف� نمی تواند بیانگر معنای اسم مصدر �consumption� باشد و به یک پسوند �‍ِش� نیاز دارد.
consume:مصرف کردن
consumption: مصرف
مصرف یا به کاربردن
عبارت است از استفاده از کالاها و خدمات برای برآورده سازی نیازها و خواسته های انسان. یک جزء کلیدی اقتصاد جهانیست که باعث رشد اقتصادی و ایجاد مشاغل می شود.
In the past, the term "consumption" was commonly used to refer to tuberculosis. This was because one of the characteristic symptoms of tuberculosis is weight loss and wasting away of the body, which may have led people to associate it with the idea of being consumed by the disease.
...
[مشاهده متن کامل]

در گذشته، اصطلاح consumption معمولاً برای اشاره به سل استفاده می شد. این به این دلیل بود که یکی از علائم مشخصه سل کاهش وزن و آب رفتن بدن بود. ممکن است این باعث می شده افراد آن را با ایده "کلمه consumption به معنای مصرف یا مصرف کردن" توسط این بیماری مرتبط بدانند.

مصرف
زوال، تحلیل
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : consume
✅️ اسم ( noun ) : consumption / consumable / consumer / consumerism
✅️ صفت ( adjective ) : consumable / consumerist / consuming
✅️ قید ( adverb ) : _
1. مصرف
۲. سل
The state of using sth
مصرف.
consumption ( باستان‏شناسی )
واژه مصوب: مصرف
تعریف: استفاده از مواد خام آلی یا فراوری شده تا مرحلة از بین رفتن یا تغییر یافتن آن
مصرف
خوردن
اسم مصدرِ consume
the action of using up a resource.
utilization
( عمل استعمال از هر گونه منبع یا منابعی )
مصرف ( انرژی - نیرو )
استعمال ( انرژی - نیرو )
بکارگیری، بهره برداری
2.
Draining
هم افزایی
مصرف سوختی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس