• (2)تعریف: of or relating to construction; structural. • مترادف: structural, tectonic
• (3)تعریف: in law, implied or inferred; interpretative. • مترادف: implied, inferential, inferred, interpretative • مشابه: deduced, derived, implicit
جمله های نمونه
1. constructive criticism
انتقاد سازنده
2. constructive fraud
کلاهبرداری تفسیری (عملی که برطبق تعبیر قانون شیادی محسوب می شود و با کلاهبرداری بارز فرق دارد)
3. The woman claims she was the victim of constructive dismissal after being demoted.
[ترجمه گوگل]این زن مدعی است که پس از تنزل رتبه، قربانی اخراج سازنده شده است [ترجمه ترگمان]این زن ادعا می کند که پس از تنزل درجه تنزل، قربانی عزل سازنده بوده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I wish Jon would make some constructive proposals instead of just making clever-clever remarks.
[ترجمه گوگل]ای کاش جون به جای اظهارنظرهای زیرکانه، چند پیشنهاد سازنده می داد [ترجمه ترگمان]من آرزو می کنم که جان به جای سخنان هوشمندانه و هوشمندانه، پیشنهادها سازنده ایجاد کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. If you don't have anything constructive to say, I'd rather you kept quiet.
[ترجمه Spite] اگر شما حرفی برای گفتن ندارید پیشنهاد میدم ک ساکت باشی
|
[ترجمه محمد رومزی] اگر حرف سازنده ای برای گفتن نداری، بهتره که ساکت بمونی
|
[ترجمه گوگل]اگر حرف سازنده ای برای گفتن ندارید، ترجیح می دهم سکوت کنید [ترجمه ترگمان]اگر چیز مفیدی برای گفتن ندارید، ترجیح می دهم ساکت باشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I meant it as a bit of constructive advice, but he took it as a personal insult.
[ترجمه گوگل]منظورم کمی نصیحت سازنده بود، اما او آن را توهین شخصی تلقی کرد [ترجمه ترگمان]منظورم این بود که به عنوان یک نصیحت دوستانه عمل کردم، اما او آن را به عنوان یک توهین شخصی تلقی کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The meeting was very constructive.
[ترجمه گوگل]جلسه بسیار سازنده بود [ترجمه ترگمان]جلسه بسیار سازنده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I've had a lot of very constructive feedback from the students about this.
[ترجمه گوگل]من بازخوردهای بسیار سازنده زیادی از دانش آموزان در این مورد داشته ام [ترجمه ترگمان]من نظرات بسیار سازنده زیادی از دانشجویان در مورد این موضوع داشته ام [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. We try to give students constructive criticism .
[ترجمه گوگل]ما سعی می کنیم به دانش آموزان انتقاد سازنده داشته باشیم [ترجمه ترگمان]ما سعی می کنیم به دانش آموزان انتقاد سازنده بدهیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. We welcome constructive criticism.
[ترجمه گوگل]ما از انتقاد سازنده استقبال می کنیم [ترجمه ترگمان]ما از انتقاد سازنده استقبال می کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. But he does want to stimulate constructive forward thinking.
[ترجمه گوگل]اما او می خواهد تفکر رو به جلو سازنده را تحریک کند [ترجمه ترگمان]اما او می خواهد تفکر سازنده را تحریک کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. However, an attempt must be made to make constructive suggestions, even if there are glaring contradictions.
[ترجمه گوگل]با این حال، باید تلاش کرد تا پیشنهادات سازنده ای ارائه شود، حتی اگر تناقضات فاحش وجود داشته باشد [ترجمه ترگمان]با این حال، تلاشی باید انجام شود تا پیشنهادها سازنده ایجاد شود، حتی اگر تناقضات glaring وجود داشته باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Constructive ideals of training and rehabilitation were translated into penal policies that appeared to be meeting their objectives.
[ترجمه گوگل]ایدهآلهای سازنده آموزش و توانبخشی به سیاستهای کیفری تبدیل شدند که به نظر میرسید اهداف خود را برآورده میکنند [ترجمه ترگمان]آرمان های سازنده آموزش و توان بخشی به سیاست های کیفری ترجمه شده است که به نظر می رسد با اهداف آن ها مطابقت داشته باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Never a word of constructive criticism.
[ترجمه گوگل]هرگز یک کلمه از انتقاد سازنده [ترجمه ترگمان]هرگز از انتقاد سازنده استفاده نکنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. She believes these talks will be the start of a constructive and mean-ingful dialogue.
[ترجمه گوگل]او معتقد است که این گفتگوها آغاز یک گفتگوی سازنده و معنادار خواهد بود [ترجمه ترگمان]او بر این باور است که این مذاکرات آغاز یک گفتگوی سازنده و mean خواهد بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• helpful, useful, promoting development; of construction constructive advice or criticism is useful and helpful.
پیشنهاد کاربران
سودمند کارساز اثربخش
ساختسازا ( Sāxtsāzā )
ساختاربخش
استنباطی. در علم حقوق، در تعابیری مثل �constructive treason�، به معنای خیانت استنباطی ــ خیانتی که عملاً صورت نگرفته، اما با توجه به شواهد و اَمارات، می توان استنباط کرد که اگر از آن ممانعت نمی شد اتفاق می افتاد
سازنده، گاهی جنبه منفی داره، یعنی کاملا بدیع بسازی، و بی توجه به نمونه قبلی. مثلا توی تصویرسازی یا تخیل سازنده Constructive imagination فرقش بامعمولی اینه اولی ساخته شده و بدیع است، اما دومی باتوجه به تصویر قبلی: ... [مشاهده متن کامل]
"Constructive" or "productive" imagination denotes the process resulting in formation of novel mental images, as opposed to simple recall that refers to remembering of a previously seen picture. https://en. wikipedia. org/wiki/Constructive_imagination از منبع ویکی انگلیسی گذاشتم تابگم خدمتتون که توی موارد بحث برانگیز بهیچ وجه به ویکی فارسی اعتمادنکنید
constructive quality=کیفیت سازنده
constructive feedback بازخورد اصلاحی
اعتباری
مفید سودمند
{حسابداری} عرفی. ( در استانداردهای حسابداری37 ) تعهد عرفی در مقابل تعهد قانونی
مفید و سازنده
سازه ای: در ریاضی Constructive proof یعنی اثبات سازا: ضمن اثبات نمونه ای از شی بسازم. با این کار هم قضیه مورد نظر اثبات شده و هم نمونه ای نشان داده شده است.