constructible


قابل ساختن

جمله های نمونه

1. A constructible definition of the directed acyclic graph was described, and the reason why exists a solution that does not exceed the total execution time of all tasks was explained.
[ترجمه گوگل]یک تعریف قابل ساخت از گراف غیر چرخه هدایت شده توضیح داده شد و دلیل وجود راه حلی که از کل زمان اجرای همه وظایف تجاوز نمی کند توضیح داده شد
[ترجمه ترگمان]تعریف constructible از نمودار چرخه ای مستقیم توصیف شده، و دلیل این که چرا یک راه حل وجود دارد که از زمان اجرای کامل همه کارها تجاوز نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A new curriculum reform is to initiate the constructible learning, promoting the educational character.
[ترجمه گوگل]یک اصلاح برنامه درسی جدید، شروع یادگیری سازنده، ارتقاء شخصیت آموزشی است
[ترجمه ترگمان]یکی از اصلاحات آموزشی جدید، آغاز یادگیری تقلیدی، ترویج شخصیت آموزشی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sujia Industrial Cluster Land: A constructible land of 94 square km is newly planned, with Fengyuan Shoemaking as the head, to take full advantage of land source to develop large projects.
[ترجمه گوگل]زمین خوشه ای صنعتی سوجیا: زمینی قابل ساخت به مساحت 94 کیلومتر مربع به تازگی برنامه ریزی شده است که در آن شرکت کفش سازی Fengyuan به عنوان رئیس آن به منظور استفاده کامل از منبع زمین برای توسعه پروژه های بزرگ برنامه ریزی شده است
[ترجمه ترگمان]Sujia Land صنعتی: زمین constructible از ۹۴ کیلومتر مربع، با Fengyuan shoemaking به عنوان رئیس، برای استفاده کامل از منابع زمین برای توسعه پروژه های بزرگ برنامه ریزی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The algebraic system, on the other hand, makes up for the loss of elasticity and animation by being immediately "constructible. "
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، سیستم جبری، از دست دادن کشش و پویائی را با "ساخته شدن" فوری جبران می کند
[ترجمه ترگمان]از طرف دیگر، سیستم جبری سبب از دست رفتن کشش و انیمیشن از طریق \"constructible\" می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In the thesis, two constructible definitions for DAG are put forward to make it intuitive and operable.
[ترجمه گوگل]در پایان نامه، دو تعریف قابل ساخت برای DAG ارائه شده است تا آن را بصری و قابل اجرا کند
[ترجمه ترگمان]در این پایان نامه، دو تعریف constructible برای DAG به جلو فرستاده می شوند تا آن را شهودی و قابل استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The associated topology is the constructible topology on X.
[ترجمه گوگل]توپولوژی مرتبط، توپولوژی ساختنی روی X است
[ترجمه ترگمان]توپولوژی وابسته توپولوژی constructible در X است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Copy constructible types must be able to be constructed from another member of the type.
[ترجمه گوگل]انواع کپی قابل ساخت باید بتوان از اعضای دیگری از نوع ساخته شد
[ترجمه ترگمان]نسخه برداری از انواع constructible باید از یک عضو دیگر از نوع ساخته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is still with restraint in respect of city coverage due to limited amount of constructible land, and the non-subsidence area in particular.
[ترجمه گوگل]از نظر پوشش شهری به دلیل محدودیت زمین قابل ساخت و خصوصاً منطقه عدم فرونشست همچنان با محدودیت مواجه است
[ترجمه ترگمان]با توجه به میزان محدود زمین های constructible و به ویژه مناطق غیر فرونشست، این مساله با محدودیت در رابطه با پوشش شهری وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A type T might be Cloneable even though it is not Assignable or Copy Constructible.
[ترجمه گوگل]یک نوع T ممکن است شبیه سازی شود حتی اگر قابل تخصیص یا کپی کردن نباشد
[ترجمه ترگمان]یک نوع T ممکن است Cloneable باشد، حتی اگر it نباشد و یا از constructible نسخه برداری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Some new methods or approaches are provided for developing constructible, extensible open software systems.
[ترجمه گوگل]برخی از روش‌ها یا رویکردهای جدید برای توسعه سیستم‌های نرم‌افزاری باز قابل ساخت و توسعه‌پذیر ارائه شده‌اند
[ترجمه ترگمان]برخی روش ها یا رویکردهای جدید برای توسعه سیستم های نرم افزاری باز توسعه پذیر و توسعه پذیر ارائه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If neither the second nor third option above is a valid option, T must be copy constructible and assignable.
[ترجمه گوگل]اگر نه گزینه دوم و نه سوم بالا گزینه معتبری نیست، T باید قابل ساخت و تخصیص باشد
[ترجمه ترگمان]اگر گزینه دوم و دوم بالاتر گزینه معتبری باشد، T باید کپی constructible و assignable باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It must be convertible to a raw pointer and constructible from a raw pointer.
[ترجمه گوگل]باید قابل تبدیل به یک اشاره گر خام و قابل ساخت از یک اشاره گر خام باشد
[ترجمه ترگمان]آن باید به یک نشانگر خام و constructible از یک نشانگر خام تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Can be used for types that are neither Assignable nor Copy Constructible.
[ترجمه گوگل]می تواند برای انواعی استفاده شود که نه قابل واگذاری هستند و نه قابلیت ساخت کپی
[ترجمه ترگمان]می تواند برای انواع مختلفی استفاده شود که نه assignable هستند و نه constructible
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Dedicated to studying the diabolo handicraft, Li Hongkuan has produced re- constructible diabolos, making them very portable.
[ترجمه گوگل]Li Hongkuan که به مطالعه صنایع دستی دیابولو اختصاص دارد، دیابولوهای قابل بازسازی تولید کرده است که آنها را بسیار قابل حمل کرده است
[ترجمه ترگمان]لی Hongkuan با Dedicated برای مطالعه صنایع دستی diabolo، re - را تولید کرده است که آن ها را بسیار قابل حمل می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] ساختنی، قابل ساختن، ساخته شدنی، ساخت پذیر

پیشنهاد کاربران

بپرس