قید ( adverb )
• (1) تعریف: continuously; unceasingly.
- The Earth is constantly rotating on its axis.
[ترجمه 🐾 مهدی صباغ] زمین دانما حول محور خود می چرخد.|
[ترجمه اریانا] زمین به طور همشه در محور خود می چرخد|
[ترجمه تارا] زمین دائما در حال چرخش به دور محور خود میباشد|
[ترجمه گوگل] زمین دائماً حول محور خود می چرخد[ترجمه ترگمان] زمین به طور مداوم در محور خود می چرخد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Stir the sauce constantly to avoid lumps.
[ترجمه گوگل] سس را مدام هم بزنید تا گلوله نشود
[ترجمه ترگمان] سس را به طور مداوم به هم بزنید تا از lumps جلوگیری کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] سس را به طور مداوم به هم بزنید تا از lumps جلوگیری کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: regularly or with very great frequency.
- How can I explain when you are constantly interrupting?
[ترجمه علیرضا لطیفی] چطور می تونم توضیح بدم وقتی شما مدام ( حرفم رو ) قطع می کنید.|
[ترجمه عرشیا] چطور می توانم شرح دهم یا توضیح هم وقتی شما یا در حالی ک شما وقفه ایجاد میکند ؟|
[ترجمه مجید] چطور میتونم توضیح بدم وقتی شما مدام در حال قطع کردن حرف من هستید|
[ترجمه گوگل] چگونه می توانم توضیح دهم وقتی مدام حرف خود را قطع می کنید؟[ترجمه ترگمان] چه طور می توانم توضیح بدهم که شما پیوسته مزاحم می شوید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Her garden looks beautiful because she constantly tends it.
[ترجمه مهدی] باغ او زیبا به نظر می رسد زیرا او دائما به آن میرسد.|
[ترجمه گوگل] باغ او زیبا به نظر می رسد زیرا دائماً از آن مراقبت می کند[ترجمه ترگمان] باغ او زیبا به نظر می رسد زیرا پیوسته آن را دوست دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: unvaryingly.
- I wonder at how he can be so constantly patient.
[ترجمه گوگل] من تعجب می کنم که او چگونه می تواند دائماً صبور باشد
[ترجمه ترگمان] تعجب می کنم که چطور این طور پیوسته بیمار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] تعجب می کنم که چطور این طور پیوسته بیمار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید