معنی: سر یکی کردن، هم پیمان شدن، توطئه چیدن برای کار بد، در نقشه خیانت شرکت کردنمعانی دیگر: تبانی کردن، توطئه کردن، در خفا نقشه کشیدن، (برای کارهای بد) هم قسم شدن، همکاری کردن، دست به دست هم دادن
فعل ناگذر ( intransitive verb )حالات: conspires, conspiring, conspired
• (1)تعریف: to secretly agree or plan to perform a crime or other wrongful act with another person or persons. • مترادف: cabal, collude, connive • مشابه: collaborate, intrigue, machinate, plot, scheme
- Three witnesses conspired to give false evidence.
[ترجمه گوگل] سه شاهد برای ارائه مدارک دروغین توطئه کردند [ترجمه ترگمان] سه تا شاهد توطئه کرده بودن که مدارک جعلی ارائه بدن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: to act jointly for a common purpose or result. • مشابه: cabal, collude, cooperate
- Events conspired to delay our meeting.
[ترجمه حامد] همه ی چیزها دست به دست دادن تا جلسه ی مارا به تعویق بیاندازند
|
[ترجمه گوگل] وقایع برای به تاخیر انداختن جلسه ما توطئه کردند [ترجمه ترگمان] رویدادها برای به تاخیر انداختن جلسه ما توطئه کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )مشتقات: conspiringly (adv.), conspirer (n.)
• : تعریف: to secretly agree, plan, or act to perform (a crime or other deed). • مترادف: machinate, plot, scheme • مشابه: contrive
- They conspired the destruction of an army base.
[ترجمه گوگل] آنها برای تخریب یک پایگاه ارتش توطئه کردند [ترجمه ترگمان] اونا با نابودی یک پایگاه نظامی توطئه کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. As girls, the sisters used to conspire with each other against their brother.
[ترجمه هومن] به عادت همیشگی دختران، خواهران عادت دارند که بر علیه برادرانشان با یکدیگر متحد شوند
|
[ترجمه میثم نبی پور] از سر عادت دخترانه اشان، خواهرها عادت داشتند که علیه برادرشان دست به یکی کنند.
|
[ترجمه گوگل]به عنوان دختر، خواهران با یکدیگر علیه برادرشان توطئه می کردند [ترجمه ترگمان]همچنان که دختران، دوخواهر در مقابل برادر خود به هم توطئه می کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Constraints of finance, manpower and time all conspire to limit what may be achieved, and compromises are inevitable.
[ترجمه هومن] محدودیت های مالی، زمانی و نیروی انسانی همه دست بدست هم می دهند تا دستاوردها را محدود نمایند، برای همین سازش و مصالحه اجتناب تاپذیر است.
|
[ترجمه گوگل]محدودیت های مالی، نیروی انسانی و زمان همگی برای محدود کردن آنچه ممکن است به دست بیاید توطئه می کنند و مصالحه اجتناب ناپذیر است [ترجمه ترگمان]محدودیت های مالی، نیروی انسانی و زمان همه برای محدود کردن آنچه که ممکن است بدست آید، و مصالحه اجتناب ناپذیر هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Demographic changes may also conspire to raise the share of public expenditure.
[ترجمه گوگل]تغییرات جمعیتی نیز ممکن است باعث افزایش سهم هزینه های عمومی شود [ترجمه ترگمان]تغییرات جمعیتی نیز ممکن است برای بالا بردن سهم هزینه های عمومی اقدام کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The politicians, promoters and sweeping sentiment converged to conspire against his constitutional right to work: stated barred him from fighting.
[ترجمه گوگل]سیاستمداران، مروجین و احساسات فراگیر برای توطئه بر ضد حق کار او در قانون اساسی متحد شدند: اعلام کردند که او را از مبارزه منع کردند [ترجمه ترگمان]سیاستمداران، تبلیغ کنندگان و احساسات عمومی برای توطئه علیه حق قانونی او برای کار آماده می شدند؛ اظهار داشتند که او را از جنگ منع کرده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. You would conspire with him to hide from me what I desire to know?
[ترجمه گوگل]تو با او توطئه می کنی تا آنچه را که می خواهم بدانم از من پنهان کند؟ [ترجمه ترگمان]تو با او توطئه می کنی تا چیزی را که می خواهم بدانم از من پنهان کنی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Everything seemed to conspire to an absolute stillness and silence.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید همه چیز در یک سکون و سکوت مطلق توطئه کند [ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که همه چیز بر یک سکوت مطلق و سکوت حاکم شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Design and costs conspire to make many working-class' households huddle as they always have - all together in one room.
[ترجمه گوگل]طراحی و هزینهها باعث میشود بسیاری از خانوادههای طبقه کارگر مثل همیشه جمع شوند - همه با هم در یک اتاق [ترجمه ترگمان]طراحی و هزینه برای این که بسیاری از خانواده های طبقه کارگر دور هم جمع شوند، طوری که همیشه در یک اتاق جمع می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Yet, in real life, circumstances do sometimes conspire to bring about coincidences which anyone but a nineteenth century novelist would find incredible.
[ترجمه گوگل]با این حال، در زندگی واقعی، گاهی اوقات شرایط برای ایجاد تصادفاتی توطئه میکنند که هر کسی جز یک رماننویس قرن نوزدهمی آن را باورنکردنی میداند [ترجمه ترگمان]با این وصف، در زندگی واقعی، گاه و بیگاه برای به دست آوردن اتفاقات اتفاقی که هر کس به جز یک رمان نویس قرن نوزدهم می تواند باور نکردنی کند، توطئه می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. These two factors conspire to cause a temperature runaway with drastic lowering in yield.
[ترجمه گوگل]این دو عامل باعث کاهش شدید دما با کاهش شدید عملکرد می شوند [ترجمه ترگمان]این دو عامل ممکن است برای ایجاد دمای یک فراری با کاهش شدید در بازده، دست به دست هم بدهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Earnest and sincere cooperation, conspire together the development, create the brilliancy together!
[ترجمه گوگل]همکاری جدی و صمیمانه، با هم توطئه توسعه، ایجاد درخشش با هم! [ترجمه ترگمان]هم کاری جدی و صادقانه، توطئه بر سر توسعه، ایجاد the در کنار هم! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. With cunning they conspire against your people plot against those you cherish.
[ترجمه گوگل]آنها با حیله گری علیه مردم شما توطئه می کنند علیه کسانی که شما دوستشان دارید [ترجمه ترگمان]با حیله گری و حیله گری علیه کسانی که در مقابل کسانی که دوستشون داری توطئه می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Elsie Leung and Regina Ip conspire to place a knife above our heads.
[ترجمه گوگل]السی لیونگ و رجینا آیپ با هم توطئه می کنند تا یک چاقو بالای سر ما بگذارند [ترجمه ترگمان]السی وات کین و رجینا کین، توطئه کرده اند تا یک چاقو بالای سرمان جا بدهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Yet, in real life, circumstances do sometimes conspire to bring about coincidences which anyone but a nineteenth century novelist would find . . .
[ترجمه گوگل]با این حال، در زندگی واقعی، گاهی اوقات شرایط توطئه می کنند تا تصادفاتی را ایجاد کنند که هر کسی جز یک رمان نویس قرن نوزدهمی آن را پیدا می کند [ترجمه ترگمان]با این وصف، در زندگی واقعی، گاه و بیگاه برای به دست آوردن اتفاقات اتفاقی که هر کسی جز یک رمان نویس قرن نوزدهم آن را پیدا می کند، توطئه می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Yet, in real life, circumstances do sometimes conspire to bring about coincidence.
[ترجمه گوگل]با این حال، در زندگی واقعی، گاهی اوقات شرایط برای ایجاد تصادف توطئه می کنند [ترجمه ترگمان]با این وجود، در زندگی واقعی شرایط، بعضی اوقات هم بر علیه هم توطئه می کنند تا این تصادف را مطرح کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The interior decorator and the stockbroker's wife conspire over curtains.
[ترجمه گوگل]دکوراتور داخلی و همسر دلال بورس بر سر پرده ها توطئه می کنند [ترجمه ترگمان]The درونی و زن کارگزار در کنار پرده ها توطئه کرده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
سر یکی کردن (فعل)
concord, concert, collude, conspire
هم پیمان شدن (فعل)
league, conspire
توطئه چیدن برای کار بد (فعل)
conspire
در نقشه خیانت شرکت کردن (فعل)
conspire
انگلیسی به انگلیسی
• plot against someone or something, secretly plan to do evil if you conspire, you secretly agree with other people to do something illegal or harmful. if events conspire to produce a particular result, they seem to cause this result; a literary use.
پیشنهاد کاربران
۱. توطئه کردن ۲. تبانی کردن. هم دست شدن ۳. مقارن شدن. دست به دست هم دادن مثال: A group of them conspire overnight گروهی از آنها در طول شب توطئه می کنند.
کارمون شده دیسلایک کردن آقای عجمنده
دوستان توجه کنید که این کلمه به معنی دست به یکی کردن یا نقشه کشیدن غیر قانونی استفاده میشه
ببینید این دست به یکی کردنه ولی منفیه یعنی برای یه کاره بد دست به یکی کردن مثل توتعه کرده یا برای خیانت به کسی
تبانی کردن verb [no obj] 1 : to secretly plan with someone to do something that is harmful or illegal — often followed by to verb ◀️They were accused of conspiring to overthrow the government ... [مشاهده متن کامل]
She conspired with him to smuggle the paintings out of the◀️ country — often against ◀️He thought that they were conspiring against him 2 : to happen in a way that produces bad or unpleasant results — often followed by to verb ◀️My illness and the bad weather conspired to ruin my vacation : بیماری من و آب و هوای بد باعث شد تا تعطیلاتم خراب شود. ◀️Several things conspired to force them to change the policy. — often against The organizer of the festival thinks the weather has conspired◀️ against him. ◀️ Traders conspired to hoard rare items : تاجران با تبانی کردن اقلام کمیاب را احتکار کردند.
همدست شدن "when you really want something to happen, the whole universe will conspire so that your wish comes true" =هنگامی که آرزوی چیزی را داری٬ سراسر کیهان همدست می شود تا بتوانی این آرزو را تحقق بخشی ( پائولو کوئیلو )
گاوبندی کردن ( عامیانه )
con یعنی با هم. این ریشه را در کلمات بسیاری میبینیم مثل congregate یعنی جمع شدن spire یعنی نفس کشیدن مثل inspire ینی دم یا spirometry به معنی سنجش تنفس conspire از ادغام این دو حاصل شده پس حدودا به این معنی هست که دست به دست هم دادن یا دسیسه کردن