conservation

/ˌkɑːnsərˈveɪʃn̩//ˌkɒnsəˈveɪʃn̩/

معنی: حفاظت، نگهداری، حفظ منابع طبیعی
معانی دیگر: (بیشتر در مورد محیط و منابع طبیعی) نیکداشت، حفظ، حراست، محافظت، برجاداری، پاسداشت، هوداشت، صرفه جویی، پستایی، (فیزیک) پایستگی (این اصل: در هر سیستم بسته کل میزان هر چیز - مثلا جرم یا حرارت - ثابت است)، پایندگی، همانبود، بقا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: conservational (adj.)
(1) تعریف: the act of preserving and protecting from loss, destruction, or waste.

(2) تعریف: the preservation of a resource, esp. a natural resource such as soil, water, or forests, from loss, pollution, or waste.

جمله های نمونه

1. conservation law
قانون پایستگی

2. the conservation of mass
پایستگی (پایندگی یا بقا) جرم

3. the conservation of the environment is one of the most important duties of the present generation
نیکداشت محیط زیست (زیست بوم) یکی از بزرگترین وظایف نسل حاضر است.

4. an attempt toward the conservation of electricity
کوشش برای صرفه جویی در مصرف برق

5. humans must educate themselves as to the conservation of the environment
انسان ها باید درباره ی حفظ محیط زیست آگاهی به دست آورند.

6. the clue to our water problem is conservation
کلید حل مسئله ی آب ما،صرفه جویی است.

7. There is a need for the conservation of trees.
[ترجمه وانیا شیراوند] درختان نیاز به نگهداری دارند
|
[ترجمه گوگل]نیاز به حفاظت از درختان وجود دارد
[ترجمه ترگمان]نیاز به حفاظت از درختان وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There is a need for the conservation of trees, or there will soon be no forests.
[ترجمه گوگل]نیاز به حفاظت از درختان وجود دارد وگرنه به زودی جنگلی وجود نخواهد داشت
[ترجمه ترگمان]نیاز به حفاظت از درختان وجود دارد، یا به زودی جنگل های وجود نخواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This proposal will incense conservation campaigners.
[ترجمه گوگل]این پیشنهاد باعث تشویق فعالان حفاظت از محیط زیست خواهد شد
[ترجمه ترگمان]این پیشنهاد، فعالان حفاظت از انرژی را به شدت منتشر خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In these conservation - conscious times, areas of grassland are no longer expendable.
[ترجمه گوگل]در این زمان های حفاظتی - آگاهانه، مناطق علفزار دیگر قابل مصرف نیستند
[ترجمه ترگمان]در این زمان ها، مناطقی از علفزارها دیگر مورد مصرف قرار نمی گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There is a strong case for an energy conservation programme.
[ترجمه گوگل]یک مورد قوی برای برنامه حفظ انرژی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک مورد قوی برای برنامه حفاظت از انرژی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Then he began his most famous work, the conservation and rebinding of the Book of Kells.
[ترجمه گوگل]سپس او معروف ترین کار خود، حفظ و صحافی مجدد کتاب کلز را آغاز کرد
[ترجمه ترگمان]سپس کار بسیار مشهور خود را آغاز کرد، و از conservation و rebinding کتاب of استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Environmental conservation generally works in favour of maintaining the status quo.
[ترجمه گوگل]حفاظت از محیط زیست عموماً به نفع حفظ وضعیت موجود است
[ترجمه ترگمان]حفاظت از محیط زیست عموما به نفع حفظ وضع موجود عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Some accommodation between conservation and tourism is essential.
[ترجمه گوگل]برخی از تطابق بین حفاظت و گردشگری ضروری است
[ترجمه ترگمان]برخی از توافقات بین حفاظت و گردشگری ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Development is not normally permitted in conservation areas.
[ترجمه گوگل]توسعه معمولاً در مناطق حفاظت شده مجاز نیست
[ترجمه ترگمان]توسعه معمولا در مناطق حفاظت شده مجاز نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Profits are channelled to conservation groups.
[ترجمه گوگل]سود به گروه های حفاظت هدایت می شود
[ترجمه ترگمان]سودها به سمت گروه های حفاظت هدایت می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Energy conservation reduces your fuel bills and helps the environment.
[ترجمه گوگل]صرفه جویی در مصرف انرژی قبض سوخت شما را کاهش می دهد و به محیط زیست کمک می کند
[ترجمه ترگمان]حفاظت از انرژی قبض های سوخت شما را کاهش می دهد و به محیط زیست کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The Medway estuary is recognized internationally as a conservation area.
[ترجمه گوگل]مصب مدوی در سطح بین المللی به عنوان یک منطقه حفاظت شده شناخته شده است
[ترجمه ترگمان]The در سطح بین المللی به عنوان منطقه حفاظت شده شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حفاظت (اسم)
aegis, protection, conservation, safekeeping, keep, custody

نگهداری (اسم)
restraint, conservation, retinue, tenure, maintenance, keeping, preservation, retention, upkeep, detainer, sustenance, guardianship, sustentation, sustention

حفظ منابع طبیعی (اسم)
conservation

تخصصی

[حسابداری] محافظه کاری
[عمران و معماری] بقا - حفاظت - حفظ - صرفه جویی - نگهداری
[برق و الکترونیک] بقا
[مهندسی گاز] نگهداری، حفاظت
[زمین شناسی] نگهداری، حفاظت
[ریاضیات] بقاء، حفظ
[روانپزشکی] نگهداری، حفظ کردن. اصطلاح پیاژه برای توانایی درک این موضوع که هر چند ممکن است شکل و فرم اشیاء تغییر کند، شی هنوز هم سایر خصوصیات خود را حفظ می کند.
[آب و خاک] حفاظت
[آب و خاک] محافظ (خاک)

انگلیسی به انگلیسی

• guarding, preservation, protection from decay and destruction
conservation is the preservation and protection of the environment.

پیشنهاد کاربران

the act of using carefully; setting aside
for future use
حفظ و نگهداری از چیزی با دت برای استفاده در اینده
Conservation refers to the practice of protecting and preserving the natural environment and resources. It involves the sustainable use of resources to ensure their availability for future generations.
...
[مشاهده متن کامل]

حفاظت و حفظ محیط زیست و منابع طبیعی.
این شامل استفاده پایدار از منابع برای اطمینان از در دسترس بودن آنها برای نسل های آینده است.
مثال؛
The national park has implemented various conservation measures to protect endangered species.
A conservationist might advocate for the preservation of forests, saying, “Conservation is crucial for maintaining biodiversity and ecosystem balance. ”
A discussion about water conservation might include tips like, “Conservation starts at home – fix leaky faucets and use water - efficient appliances. ”

1. حفاظت. محافظت. حفظ 2. حفاظت منابع طبیعی 3. حفاظت محیط زیستی 4. ( فیزیک ) بقا. بایستگی. پایستاری. پایندگی 5. صرفه جویی
مثال:
traffic would destroy the conservation area
ترافیک منطقه حفاظت شده را از میان خواهد برد.
صرفه جویی
حفاظت از محیط زیست
جلوگیری از مصرف بی فایده
Conurbation
شهر مهم مرکزی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : conserve
✅️ اسم ( noun ) : conservation / conservancy / conserve / conservatory / conservator / conservative / conservatism / conservationist
✅️ صفت ( adjective ) : conservative
✅️ قید ( adverb ) : conservatively
بحث، گفتگو
محیط زیست ( در اکثر برنامه های مستند بی بی سی فارسی با محتوای طبیعت و منابع طبیعی با این معنی بطور زیر نویسی برنامه نوشته میشه )
Keep save
conservation ( مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل )
واژه مصوب: حفاظت 1
تعریف: نگهداری و حفظ کیفیت زیست محیطی منابع طبیعی یا برقراری توازن بین گونه های موجود در یک ناحیۀ خاص
بقا
مثال: قانون بقا conservation law
یا قانون بقای انرژی conservation energy
the protection of animals and plant from extinction
نگهداری ذهنی ( روانشناسی )
ماندگاری
محافظه کارانه
حفاظت

conserve. حفظ کردن ، نگه داشتن
coservation. حفظ ، نگه داری
conservator. محافظ، نگهبان
conservatory. هنرستان ، گلخانه ( بریتیش )
conservatoire. هنرستان ( ریشه فرانسوی دارد )

محافظت شده
Rockwood conservation area
منطقه ی محافظت شده ی راکوود
نگهداری ذهنی
حفاظت زیست محیطی
بقاء - پایستگی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس