confiscate

/ˈkɑːnfəˌsket//ˈkɒnfɪskeɪt/

معنی: قابل توقیف، توقیف کردن، غصب کردن، ضبط کردن، مصادره کردن
معانی دیگر: توقیف کردن (اموال)، (به زور) گرفتن، مصادره شده، از دست رفته، مصادره ای، توقیفی

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: confiscates, confiscating, confiscated
(1) تعریف: to seize by virtue of authority.
مترادف: expropriate, impound
متضاد: return
مشابه: appropriate, commandeer, distrain, seize

- The police confiscated the drugs.
[ترجمه گوگل] پلیس مواد مخدر را کشف و ضبط کرد
[ترجمه ترگمان] پلیس این مواد مخدر را توقیف کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to seize (private property) for public use or ownership, either as penalty or repayment.
مترادف: expropriate
مشابه: appropriate, distrain, impound, seize

- The city confiscated the property.
[ترجمه گوگل] شهر اموال را مصادره کرد
[ترجمه ترگمان] شهر اموال را مصادره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
مشتقات: confiscation (n.), confiscator (n.)
• : تعریف: officially seized.

جمله های نمونه

1. The teacher threatened to confiscate their Yo Yos if they kept playing in class.
[ترجمه علی جادری] معلم , تهدید کرد که اگر آنها به بازی کردن در کلاس ادامه دهند , یویوی آنها را ضبط می کند .
|
[ترجمه گوگل]معلم تهدید کرد که در صورت ادامه بازی در کلاس، یو یوهای آنها را مصادره خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]معلم تهدید کرد که اگر آن ها در کلاس بازی می کردند، Yo را مصادره می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Nobody goes down to Zia to confiscate the stolen goods so the owner can redeem them.
[ترجمه اسکندر حسین زاده] برای مصادره اجناس مسروقه هیچ کس پیش ضیا نمی رود که در این صورت مالک قادر به باز خرید آنها نخواهد بود.
|
[ترجمه گوگل]هیچ کس برای مصادره اجناس دزدیده شده نزد ضیاء نمی رود تا مالک بتواند آنها را بازخرید کند
[ترجمه ترگمان]هیچ کس به Zia نمی رود تا کالاهای مسروقه را مصادره کند تا صاحب بتواند آن ها را از گرو درآورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The authorities will confiscate firearms found on a boat or plane if the owner cannot show proof of US licensing.
[ترجمه گوگل]در صورتی که مالک نتواند مدرکی مبنی بر مجوز ایالات متحده نشان دهد، مقامات اسلحه های گرمی را که در یک قایق یا هواپیما پیدا می شود مصادره خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]مقامات سلاح های گرم یافت شده بر روی یک قایق یا هواپیما را توقیف خواهند کرد اگر مالک نمی تواند مدرک صدور مجوز آمریکا را نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We have to confiscate your cat.
[ترجمه گوگل]ما باید گربه شما را مصادره کنیم
[ترجمه ترگمان] باید گربه - ت رو توقیف کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Did the teacher confiscate your toy?
[ترجمه گوگل]آیا معلم اسباب بازی شما را مصادره کرده است؟
[ترجمه ترگمان]معلم اسباب بازی تو رو ضبط کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Make maximum use of legislation to confiscate the proceeds of drug trafficking.
[ترجمه گوگل]حداکثر استفاده از قانون برای مصادره عواید قاچاق مواد مخدر
[ترجمه ترگمان]حداکثر استفاده از قانون برای توقیف درآمد حاصل از قاچاق مواد مخدر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The copyright administrative authorities may confiscate their illegal income or impose a fine on them.
[ترجمه گوگل]مقامات اداری حق چاپ ممکن است درآمد غیرقانونی آنها را مصادره کنند یا برای آنها جریمه اعمال کنند
[ترجمه ترگمان]مقامات اجرایی کپی رایت ممکن است درآمد غیر قانونی آن ها را توقیف کنند یا یک جریمه را به آن ها تحمیل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We'll have to confiscate this object.
[ترجمه گوگل]ما باید این شی را مصادره کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید این شی را توقیف کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The police are making a concentrated effort to confiscate pirated books across city.
[ترجمه گوگل]پلیس تلاش متمرکزی برای مصادره کتاب های دزدی در سراسر شهر انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]پلیس در تلاش متمرکز برای توقیف کتاب های کپی در سرتاسر شهر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As the campaigners attempted to confiscate her knives and meat hooks, I asked what she felt as she butchered the cats.
[ترجمه گوگل]هنگامی که مبارزان تلاش کردند چاقوها و قلاب های گوشتی او را مصادره کنند، از او پرسیدم که هنگام قصابی گربه ها چه احساسی داشت
[ترجمه ترگمان]همین که سرباز سعی کرد کارد و چنگال او را مصادره کند، از او پرسیدم که چه احساسی دارد وقتی گربه ها را سلاخی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Confiscate laptops, Blackberrys all corporate phones and storage devices of terminated employees.
[ترجمه گوگل]لپ تاپ ها، بلک بری ها همه تلفن های شرکتی و دستگاه های ذخیره سازی کارکنان خاتمه یافته را مصادره کنید
[ترجمه ترگمان]Confiscate لپ تاپ، همه تلفن های شرکتی و دستگاه های ذخیره سازی به پایان رسیده از کارمندان را تایید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The police have the right to confiscate any forbidden objects they find.
[ترجمه گوگل]پلیس حق دارد اشیای ممنوعه ای را که پیدا می کند مصادره کند
[ترجمه ترگمان]پلیس حق دارد هر چیز حرام را که پیدا می کنند توقیف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Confiscate your company rents the building security deposit. relieving the leasing agreement.
[ترجمه گوگل]شرکت خود را مصادره کنید سپرده امنیتی ساختمان را اجاره می کند لغو قرارداد اجاره
[ترجمه ترگمان]شرکت شما اجاره امنیتی ساختمان را پرداخت می کند قرارداد اجاره را آزاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. No entity or individual shall confiscate or detain any motor vehicle plate.
[ترجمه گوگل]هیچ نهاد یا فردی نباید پلاک وسیله نقلیه موتوری را مصادره یا توقیف کند
[ترجمه ترگمان]هیچ نهادی یا فردی هر نوع وسیله نقلیه موتوری را توقیف یا بازداشت نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قابل توقیف (صفت)
confiscate

توقیف کردن (فعل)
grab, suppress, apprehend, arrest, book, confiscate, detain, distrain, embay, seize, intern, sequester, pull in, impound, sequestrate

غصب کردن (فعل)
confiscate, arrogate, usurp, deforce, seize

ضبط کردن (فعل)
trace, attach, manage, record, confiscate, seize, file, place on file, tape

مصادره کردن (فعل)
requisition, confiscate, seize, escheat, sequester, expropriate

تخصصی

[حقوق] مصادره کردن، ظبط کردن، توقیف کردن

انگلیسی به انگلیسی

• take away, seize (property, money, etc.)
if you confiscate something from someone, you take it away from them, often as a punishment.

پیشنهاد کاربران

to seize ( private property ) for public treasury; to seize by authority.
۱. مصادره کردن. توقیف کردن. ضبط کردن ۲. گرفتن
مثال:
he ordered that their assets be confiscated
او دستور داد که دارایی هایشان مصادره و توقیف بشود.
Victories ( revolutions ) can be confiscated
پیروزیها ( انقلاب ها ) می توانند مصادره شوند.
( مثل انقلاب 57 که توسط جریان رادیکال مذهبی مصادره شد. )
بازگیری ( کردن ) ، بازگرفتن، نگهداشتن
✔️توقیف کردن ( اموال ) - مصادره کردن اموال - ( به زور ) گرفتن
SYN: seize ( property, money, etc. )
💠 The conflict between Russia and Ukraine has caused profound changes to the global political structure. The US has severely sanctioned Russia and Iran, frozen and even declared that it will confiscate the US dollar assets of Afghanistan and Russia, seriously shaking the international credibility of the US and the US dollar
...
[مشاهده متن کامل]

@GlobalTimes. cn

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : confiscate
✅️ اسم ( noun ) : confiscation
✅️ صفت ( adjective ) : confiscated
✅️ قید ( adverb ) : _
to take ( something ) away from someone especially as punishment or to enforce the law or rules
مصادره کردن - ضبط کردن
Confiscated federal property : اموال مصادره شده ی فدرال
ضبط کردن

بپرس