confidential

/ˌkɑːnfəˈdenʃl̩//ˌkɒnfɪˈdenʃl̩/

معنی: محرمانه، راز دار، دارای ماموریت محرمانه
معانی دیگر: خصوصی، سری، خودمانی، وابسته به اعتماد و اطمینان، وابسته به رازگویی و رازسپاری، خفیه، مخفی، مرموز، کسی که رازداری و امور محرمانه را به عهده دارد

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: confidentially (adv.), confidentiality (n.)
(1) تعریف: told or communicated only in privacy; secret.
مترادف: private, secret
مشابه: hush-hush, intimate, off the record, off-the-record, top-secret

- a confidential letter
[ترجمه مسعود منش] این یک نامه سرپوشیده و پنهان است
|
[ترجمه گوگل] یک نامه محرمانه
[ترجمه ترگمان] یک نامه محرمانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: denoting secrecy or confidence.
مشابه: intimate, private, secret, sly

- a confidential look
[ترجمه گوگل] یک نگاه محرمانه
[ترجمه ترگمان] نگاه محرمانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: having the task of keeping another's affairs private.
مشابه: bosom, personal, private, trusted, trustworthy, trusty

- my confidential secretary
[ترجمه گوگل] منشی محرمانه من
[ترجمه ترگمان] منشی محرمانه من
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a confidential agent
مامور سری

2. in a confidential tone
با لحن اطمینان بخش

3. this information is highly confidential
این اطلاعات بسیار محرمانه است.

4. Revealing confidential information to a rival company could land you in serious trouble with your boss.
[ترجمه موسی] افشای اطلاعات محرمانه برای یک شرکت رقیب می تواند شما را با رئیس خود درگیر مشکلات جدی کند.
|
[ترجمه گوگل]افشای اطلاعات محرمانه برای یک شرکت رقیب می تواند شما را با رئیس خود دچار مشکل جدی کند
[ترجمه ترگمان]کسب اطلاعات محرمانه برای یک شرکت رقیب می تواند شما را به دردسر جدی با رئیستان نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. All information will be treated as strictly confidential.
[ترجمه گوگل]تمام اطلاعات کاملاً محرمانه تلقی خواهد شد
[ترجمه ترگمان]همه اطلاعات به شدت محرمانه تلقی خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She accused them of leaking confidential information about her private life.
[ترجمه موسی] وی آنها را به درز اطلاعات محرمانه درباره زندگی خصوصی اش متهم کرد.
|
[ترجمه گوگل]او آنها را به افشای اطلاعات محرمانه در مورد زندگی خصوصی خود متهم کرد
[ترجمه ترگمان]او آن ها را به افشای اطلاعات محرمانه در مورد زندگی خصوصی اش متهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The affair must be kept confidential.
[ترجمه موسی] این ماجرا باید محرمانه باقی بماند.
|
[ترجمه گوگل]این ماجرا باید محرمانه بماند
[ترجمه ترگمان]این موضوع باید محرمانه بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Your medical records are strictly confidential .
[ترجمه موسی] سوابق پزشکی شما کاملاً محرمانه است.
|
[ترجمه گوگل]سوابق پزشکی شما کاملاً محرمانه است
[ترجمه ترگمان]سوابق پزشکی تو کاملا محرمانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A doctor who gives away confidential information about patients is not behaving professionally.
[ترجمه موسی] پزشکی که اطلاعات محرمانه ای در مورد بیماران می دهد ، به طور حرفه ای رفتار نمی کند.
|
[ترجمه گوگل]پزشکی که اطلاعات محرمانه در مورد بیماران را ارائه می دهد، حرفه ای رفتار نمی کند
[ترجمه ترگمان]پزشکی که اطلاعات محرمانه درباره بیماران را کنار می گذارد، به طور حرفه ای رفتار نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He locked the confidential documents in his filing cabinet.
[ترجمه گوگل]او اسناد محرمانه را در کابینه خود قفل کرد
[ترجمه ترگمان]اسناد محرمانه را در کابینت filing قفل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The plan has to remain confidential at least until the local elections are out of the way.
[ترجمه گوگل]این طرح باید حداقل تا زمانی که انتخابات محلی به پایان نرسد، محرمانه بماند
[ترجمه ترگمان]این برنامه حداقل تا زمانی که انتخابات محلی از مسیر خارج شود، باید محرمانه بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She is a confidential secretary of Mr. Smith.
[ترجمه گوگل]او منشی محرمانه آقای اسمیت است
[ترجمه ترگمان]او منشی محرمانه اقای اسمیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He revealed who leaked a confidential police report.
[ترجمه رضا] او نشان دادکه چه کسی گزارش محرمانه پلیس را افشا کرده.
|
[ترجمه گوگل]او فاش کرد که چه کسی گزارش محرمانه پلیس را فاش کرده است
[ترجمه ترگمان]اون فاش کرد که گزارش پلیس محرمانه رو لو داده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. An anonymous tipster has leaked confidential government information to the press.
[ترجمه گوگل]یک خبرساز ناشناس اطلاعات محرمانه دولتی را در اختیار مطبوعات قرار داده است
[ترجمه ترگمان]یک tipster ناشناس اطلاعات محرمانه دولت را به مطبوعات درز کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

محرمانه (صفت)
tete-a-tete, secret, surreptitious, private, arcane, confidential, closed, esoteric, backstage, hush-hush

راز دار (صفت)
reliable, confidential, confident, confidant, tight-lipped, tight-mouthed

دارای ماموریت محرمانه (صفت)
confidential

تخصصی

[حقوق] محرمانه، سری
[ریاضیات] محرمانه

انگلیسی به انگلیسی

• secret, classified, strictly private
information that is confidential is meant to be kept secret.
if you talk to someone in a confidential way, you talk to them quietly because what you are saying is secret.

پیشنهاد کاربران

تفاوت confidential و secret
Confidential: Information that is meant to be kept private, shared only with specific individuals who have authorization.
محرمانه: اطلاعاتی که باید خصوصی نگه داشته شود و تنها با افراد خاصی که مجاز هستند به اشتراک گذاشته شود.
...
[مشاهده متن کامل]

محرمانه اغلب در زمینه های حرفه ای، قانونی و پزشکی استفاده می شود که حریم خصوصی و دسترسی محدود مهم است.
Secret: Information that is deliberately kept hidden from others, often to protect something sensitive or to avoid detection.
سری: اطلاعاتی که عمداً از دیگران پنهان نگه داشته می شود، اغلب برای حفاظت از چیزی حساس یا جلوگیری از کشف آن.
سری در زمینه های مختلف برای توصیف اطلاعاتی که عمداً برای دلایل امنیتی، استراتژیک یا شخصی پنهان نگه داشته می شوند، استفاده می شود.
مثال؛
The employee signed a confidentiality agreement to keep company information confidential.
Military documents are often classified as secret to protect national security.
The patient's medical records are kept confidential.
The location of the hidden treasure remains a secret.

confidential 3 ( adj ) =trusted with private or secret information, e. g. a confidential secretary
confidential
confidential 2 ( adj ) =showing that what you're saying is private or secret, e. g. She spoke in a confidential tone, her voice low
confidential
confidential 1 ( adj ) ( kɑnfəˈdɛnʃl ) =meant to be kept secret and not told to or shared with other people, e. g. confidential documents. confidentially ( adv )
confidential
سایت. شاپرک
آپ
Adjective :
محرمانه
سری
خصوصی
به عنوان نمونه :
All information will be treated as strictly confidential
منابع• https://www.macmillandictionary.com/dictionary/british/confidential• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/confidential
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : confide
✅️ اسم ( noun ) : confidence / confidentiality / confidant
✅️ صفت ( adjective ) : confident / confidential / confiding
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ قید ( adverb ) : confidently / confidentially / confidingly
❗️دوستان با اینکه تمامی این کلمات از یک خانواده هستند اما در معنی خیلی تفاوت دارند مثلا confident به معنای مطمئن و دارای اعتماد به نفس هست اما confidential به معنای سرّی و محرمانه می باشد! لطفا معنای همه کلمات را سرچ کنید تا در استفاده اونها دچار اشتباه نشید 🤝

محرمانه
confidential ( adj ) = سری، محرمانه، خصوصی، مخفیانه
معانی دیگر>>> راز دار
Defintion = مخفیانه گفته یا نوشته شود / مخفیانه گفته شود یا بنویسد و قصد داشته باشد مخفی بماند/
مترادف: secret
...
[مشاهده متن کامل]

a confidential government report = یک گزارش محرمانه دولتی
مثال:
1 - We were told that the information is strictly confidential.
به ما گفته شد که اطلاعات کاملاً محرمانه است.
2 - doctors are required to keep patient's records completely confidential.
پزشکان موظفند سوابق بیمار را کاملاً محرمانه نگه دارند.
3 - the information will be regarded as a strictly confidential ( = completely confidential )
اطلاعات کاملاً محرمانه تلقی خواهد شد ( = کاملاً محرمانه )

گمنام
a confidential report leaked to the press
محرمانه
به صورت محرمانه گفتن یا نوشتن:definition
Synonym: secret
سری - محرمانه - خصوصی
This Application is confidential این اپ محرمانه است ( کسی از چت شما با بقیه مطلع نخواهد شد و بویی نخواهد برد )
More confidental / most confidential
Confidentially : قید بالائیه به معنی بطور محرمانه ( adv )
Confidentiality : محرمانگی ( n )
Confidential
محرمانه
سرّی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس