فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: confides, confiding, confided
حالات: confides, confiding, confided
• : تعریف: to disclose secrets or confidences trustfully (usu. fol. by "in").
• مشابه: open up, tell, trust
• مشابه: open up, tell, trust
- My brother is the only person I can confide in.
[ترجمه گوگل] برادرم تنها کسی است که می توانم به او اعتماد کنم
[ترجمه ترگمان] برادرم تنها کسیه که میتونم بهش اعتماد کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] برادرم تنها کسیه که میتونم بهش اعتماد کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to disclose (private matters) in good faith to another.
• مترادف: disclose, divulge
• مشابه: reveal, tell
• مترادف: disclose, divulge
• مشابه: reveal, tell
- She confides most of her secrets to her best friend.
[ترجمه A&A] او اکثر را های را با بهترین دوستش در میان گذاشت.|
[ترجمه مژده محمدظاهری] او بیشتر رازهایش را با بهترین دوستش در میان می گذارد|
[ترجمه گوگل] او بیشتر اسرار خود را به بهترین دوستش می گوید[ترجمه ترگمان] اون بیشتر رازهای خودش رو به بهترین دوست خودش نشون میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He confided that he was afraid of water and couldn't swim.
[ترجمه گوگل] او اعتراف کرد که از آب می ترسد و نمی تواند شنا کند
[ترجمه ترگمان] او گفت که از آب می ترسد و نمی تواند شنا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او گفت که از آب می ترسد و نمی تواند شنا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید