صفت ( adjective )
مشتقات: concernedly (adv.)
مشتقات: concernedly (adv.)
• (1) تعریف: involved or interested.
• متضاد: aloof, casual, indifferent, unconcerned
• متضاد: aloof, casual, indifferent, unconcerned
- She's never been very concerned with her appearance.
[ترجمه گلی افجه ] او هرگز به ظاهر خود توجه نمی کند|
[ترجمه Eli.jjmo] او هرگز راجب ظاهر خود نگران نمیشود|
[ترجمه art.a] او هرگز درمورد ظاهرش خیلی نگران نبوده است.|
[ترجمه گوگل] او هرگز به ظاهر خود اهمیت چندانی نداده است[ترجمه ترگمان] او تا به حال به ظاهر او خیلی نگران نبوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- We're concerned with the design of the products but only with respect to their functionality.
[ترجمه پیمان] ما به طراحی محصولاتمان اهمیت میدهیم ولی فقط در رابطه با ( بهبود ) نحوه عملکردشان.|
[ترجمه گوگل] ما نگران طراحی محصولات هستیم اما فقط با توجه به عملکرد آنها[ترجمه ترگمان] ما با طراحی محصولات تنها با توجه به عملکرد آن ها نگران هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: troubled or disturbed.
• متضاد: unconcerned
• متضاد: unconcerned
- The teacher became concerned about the girl's changed attitude toward her school work.
[ترجمه گوگل] معلم نگران تغییر نگرش دختر نسبت به کار مدرسه اش شد
[ترجمه ترگمان] معلم در مورد تغییر نگرش دختر نسبت به کار مدرسه نگران شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] معلم در مورد تغییر نگرش دختر نسبت به کار مدرسه نگران شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I'm concerned about my mother's health these days.
[ترجمه M] من این روزها نگران سلامتی مادرم هستم|
[ترجمه vahid pour] این روزها توجه من به سلامتی مادرم بیشتره|
[ترجمه گوگل] این روزها نگران سلامتی مادرم هستم[ترجمه ترگمان] این روزها نگران سلامتی مادرم هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید