commerce

/ˈkɑːmərs//ˈkɒmɜːs/

معنی: تجارت، بازرگانی، معاشرت
معانی دیگر: سوداگری، دادوستد، (اجتماعی) رابطه، رفت و آمد، (قدیمی) رابطه ی شخصی داشتن، رفت و آمد کردن با (با with)، تجارت کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the exchange of goods or services for money; business transactions.
مترادف: business, dealings, trade, transaction
مشابه: barter, exchange, marketing, merchandising, traffic

- The trade agreement is expected to increase commerce between the two nations.
[ترجمه گوگل] انتظار می رود این توافق تجاری باعث افزایش تجارت بین دو کشور شود
[ترجمه ترگمان] انتظار می رود که توافقنامه تجاری تجارت بین دو کشور را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The old marketplace is still a center of commerce in the city.
[ترجمه گوگل] بازار قدیمی هنوز مرکز تجارت در شهر است
[ترجمه ترگمان] بازار قدیمی هنوز مرکز بازرگانی شهر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: social interaction.
مترادف: intercourse, relations, sociality
مشابه: association

- Dances were arranged to promote a certain amount of commerce between students of the two schools.
[ترجمه چکامه] برای این که تا حدی میزان معاشرت بین دانش آموزان دو مدرسه گسترش پیدا کند، مجلس رقصی ترتیب داده شده بود
|
[ترجمه Mohammad] برای اینکه میزان ترفیع و ترقی حتمی ، داد و ستد بین دو مدرسه افزایش یابد مجلس رقصهایی ترتیب داده شده بود
|
[ترجمه گوگل] رقص هایی ترتیب داده شد تا میزان معینی از تجارت بین دانش آموزان این دو مدرسه ترویج شود
[ترجمه ترگمان] برای ترویج میزان معینی از بازرگانی میان دانش آموزان دو مدرسه رقص برگزار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. commerce was snagged by a lack of foreign exchange
فقدان ارز خارجی بازرگانی را مختل کرد.

2. interstate commerce
بازرگانی میان ایالتی

3. government interference threatens commerce with complete paralysis
دخالت دولت تجارت را به فلج کامل تهدید می کند.

4. the captains of commerce and industry
سروران تجارت و صنعت

5. the chamber of commerce
اتاق بازرگانی

6. the undersecretary of commerce
معاون وزیر بازرگانی

7. the power to regulate commerce shall not be qualified in any way
اختیار تنظیم (امور) بازرگانی به هیچ وجه قابل تعدیل نیست.

8. the treaty respects the commerce between our countries
معاهده مربوط به بازرگانی بین کشورهای ما است.

9. the war's impact on commerce
اثر جنگ بر بازرگانی

10. a backlash against government interference in commerce
واکنش شدید برعلیه دخالت دولت در تجارت

11. the government interferes too much in commerce
دولت در تجارت،زیاد دخالت می کند.

12. we have decided to have no commerce with our new neighbor
تصمیم گرفته ایم هیچگونه رابطه ای با همسایه ی جدیدمان برقرار نکنیم.

13. the government tries to strengthen industry and commerce
دولت می کوشد صنعت و بازرگانی را تقویت کند.

14. the movement away from government control of commerce
گرایش مخالف با کنترل بازرگانی از طرف دولت

15. london is one of the crossroads of world commerce
لندن یکی از کانون های بازرگانی جهانی است.

16. the government should not play a part in commerce
دولت نباید در تجارت نقشی داشته باشد.

17. the bazaar is considered to be one of the main centers of commerce in tabriz
بازار یکی از مراکز عمده ی بازرگانی شهر تبریز محسوب می شود.

18. She has little experience of the world of commerce.
[ترجمه گوگل]او تجربه کمی از دنیای تجارت دارد
[ترجمه ترگمان]او تجربه کمی از دنیای تجارت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The government decapitalized industry and commerce with harsh tax policies.
[ترجمه گوگل]دولت با سیاست های مالیاتی خشن صنعت و تجارت را از سرمایه خارج کرد
[ترجمه ترگمان]دولت صنعت و تجارت را با سیاست های مالیاتی سخت مقایسه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. A career in commerce proved uncongenial for him.
[ترجمه گوگل]حرفه ای در تجارت برای او نامطلوب بود
[ترجمه ترگمان]شغلی که در امور بازرگانی به وجود آمده بود برای او نامتناسب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. The music business marries art and commerce.
[ترجمه گوگل]تجارت موسیقی با هنر و تجارت ازدواج می کند
[ترجمه ترگمان]کسب وکار موسیقی با هنر و تجارت ازدواج می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. The company is now buying itself into American commerce and industry.
[ترجمه گوگل]این شرکت در حال حاضر خود را به تجارت و صنعت آمریکا می خرد
[ترجمه ترگمان]این شرکت اکنون خود را به تجارت و صنعت آمریکا تبدیل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Our country has been trying to broaden its commerce with other nations.
[ترجمه گوگل]کشور ما در تلاش است تا تجارت خود را با سایر کشورها گسترش دهد
[ترجمه ترگمان]کشور ما در تلاش برای گسترش تجارت خود با کشورهای دیگر بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Commerce was clogged with various restrictions.
[ترجمه گوگل]تجارت با محدودیت های مختلف مسدود شده بود
[ترجمه ترگمان]بازرگانی با محدودیت های گوناگونی مسدود شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تجارت (اسم)
business, trade, commerce

بازرگانی (اسم)
trade, commerce

معاشرت (اسم)
commerce, communication, sociability

تخصصی

[حسابداری] بازرگانی
[حقوق] تجارت کردن، معامله کردن، تجارت، بازرگانی، داد و ستد

انگلیسی به انگلیسی

• trade, buying and selling
commerce is the activity of buying and selling things on a large scale.

پیشنهاد کاربران

trade
تجارت
تجارت
تجارت ، بازرگانی
trade
com.
is an abbreviated for COMMERCIAL that has been used in the end of any internet addresses
such as
name@domain. com
تجاری:COMMERCIAL
همنشینی_ نشست و برخاست
داد و ستد
تجارت
سودا ( به معنای تجارت است )
تاجر

بپرس