colossal

/kəˈlɑːsl̩//kəˈlɒsl̩/

معنی: عظیم الجثه، غول اسا
معانی دیگر: غول پیکر، تهمتن، غول آسا، دیوپیکر، خارق العاده، بزرگ، بسیاربزرگ

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: colossally (adv.)
• : تعریف: extremely large in size, magnitude, or effect; enormous; gigantic; huge.
مترادف: enormous, gigantic, huge, immense, mammoth, mighty, monstrous, tremendous
متضاد: tiny
مشابه: Brobdingnagian, commanding, cyclopean, exceeding, exorbitant, extraordinary, gargantuan, giant, humongous, imposing, jumbo, massive, monster, monumental, oversize, overwhelming, powerful, prodigious, vast

- The museum is a colossal building.
[ترجمه گوگل] موزه یک ساختمان عظیم است
[ترجمه ترگمان] موزه ساختمان عظیمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She could not face the truth, and telling her was a colossal mistake.
[ترجمه امیری] او نمیتوانست با حقیقت روبرو شود، گفتن ( حقیقت ) به او اشتباه خیلی بزرگی بود.
|
[ترجمه گوگل] او نمی توانست با حقیقت روبرو شود و گفتن او اشتباه بزرگی بود
[ترجمه ترگمان] او نمی توانست حقیقت را بگوید و به او بگوید که اشتباه بزرگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. colossal stupidity
حماقت عظیم

2. a colossal mistake
اشتباه بسیار بزرگ

3. a colossal statue
تندیس غول پیکر

4. his ego is colossal
خودخواهی او بیش از حد است.

5. There has been a colossal waste of public money.
[ترجمه مریم سالک زمانی] مبالغ هنگفتی از جیب عموم به هدر رفته است.
|
[ترجمه گوگل]هدر دادن عظیم پول عمومی صورت گرفته است
[ترجمه ترگمان]کلی پول عمومی هدر رفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In the centre of the hall stood a colossal wooden statue, decorated in ivory and gold.
[ترجمه مریم سالک زمانی] مجسمه چوبی بسیار بزرگی که مزین به طلا و عاج بود، در وسط تالار قرار داشت.
|
[ترجمه گوگل]در مرکز تالار مجسمه چوبی عظیمی قرار داشت که با عاج و طلا تزئین شده بود
[ترجمه ترگمان]در وسط تالار یک مجسمه چوبی غول پیکر قرار داشت که مزین به عاج و طلایی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The singer earns a colossal amount of money.
[ترجمه مریم سالک زمانی] این خواننده پول پارو می کند.
|
[ترجمه گوگل]این خواننده پول هنگفتی به دست می آورد
[ترجمه ترگمان]این خواننده مقدار زیادی پول کسب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The colossal monument bestrode the harbour.
[ترجمه گوگل]بنای عظیمی که بندر را فرا گرفته است
[ترجمه ترگمان]این بنای یادبودی از لنگرگاه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Such companies are highly competitive and welcome the colossal saving of time and money new methods represent.
[ترجمه گوگل]چنین شرکت هایی بسیار رقابتی هستند و از صرفه جویی عظیم در زمان و پول استقبال می کنند که روش های جدید نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]چنین شرکت هایی بسیار رقابتی هستند و از صرفه جویی عظیم زمان و روش های جدید استقبال می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There was a colossal statue of the King in the middle of the square.
[ترجمه گوگل]مجسمه ای عظیم از شاه در وسط میدان وجود داشت
[ترجمه ترگمان]مجسمه عظیمی از پادشاه در وسط میدان وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Colossal close-outs kept him sprinting for the horizon.
[ترجمه گوگل]کلوزآوت های عظیم او را به سرعت برای رسیدن به افق نگه داشت
[ترجمه ترگمان]Colossal که نزدیک بود او را نگه داشت تا افق را ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. What colossal conceit, what sheer hubris, in the idea that he could have both!
[ترجمه گوگل]چه غرور عظیم، چه غرور محض، در این ایده که او می تواند هر دو را داشته باشد!
[ترجمه ترگمان]چه غرور عظیمی، چه غرور محض، چه غرور محض، چه غرور و غرور، که هر دو را دارد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He scanned the colossal sky like a young man whose girlfriend is late for a date, never tiring of the search.
[ترجمه گوگل]او آسمان عظیم را مانند مرد جوانی که دوست دخترش برای قرار ملاقات دیر کرده است، اسکن کرد و هرگز از جستجو خسته نشد
[ترجمه ترگمان]آسمان را مانند یک مرد جوان که دوست دخترش برای قرار ملاقات دیر کرده است، ورانداز کرد، هرگز از جستجو خسته نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They mix colossal metal riffs with hip-hop, employing four-letter lyrics.
[ترجمه گوگل]آنها ریف های فلزی عظیم را با هیپ هاپ ترکیب می کنند و از اشعار چهار حرفی استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها riffs فلزی با هیپ هاپ را با استفاده از متن چهار نامه با هم ترکیب می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عظیم الجثه (صفت)
immense, enormous, tremendous, huge, colossal, gargantuan, of enormous size, full-bodied

غول اسا (صفت)
colossal, titanic, gigantesque, ogreish

انگلیسی به انگلیسی

• enormous, gigantic, tremendous
something that is colossal is very large.

پیشنهاد کاربران

💢 دوستان کلمات زیر همگی مترادف هم هستند:
🔘 Big
🔘 Large
🔘 Huge
🔘 Massive
🔘 Enormous
🔘 Gigantic
🔘 Vast
🔘 Immense
🔘 Tremendous
🔘 Colossal
✅ Definition:
👉 Of considerable size, extent, or amount.
✍ توضیح: Extremely large or great in size or degree 🌍
🔍 مترادف: Gigantic
✅ مثال: The colossal statue stood proudly at the entrance of the museum.
( قیمت ) : هنگفت - فوق العاده زیاد
فاحش؛ بارز
colossal mistake = خطای فاحش؛ اشتباه محض
غول آسا، عظیم الجسه، بسیار بسیار بزرگ
adjective
: very large or great
◀️a colossal [=gigantic] statue
Their business partnership turned out to be a colossal◀️ [=massive] failure.
◀️The meeting was a colossal [=huge, enormous] waste of time.
...
[مشاهده متن کامل]

◀️
I bet a doctor could take a skin graft from that colossal forehead of yours and reconstruct you an actual top lip.
[Big forehead and small thin upper lip]

In the centre of the hall stood a colossal wooden statue, decorated in ivory and gold
( of an order ) having more than one story of columns

بپرس