[ترجمه گوگل] موزه یک ساختمان عظیم است [ترجمه ترگمان] موزه ساختمان عظیمی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She could not face the truth, and telling her was a colossal mistake.
[ترجمه امیری] او نمیتوانست با حقیقت روبرو شود، گفتن ( حقیقت ) به او اشتباه خیلی بزرگی بود.
|
[ترجمه گوگل] او نمی توانست با حقیقت روبرو شود و گفتن او اشتباه بزرگی بود [ترجمه ترگمان] او نمی توانست حقیقت را بگوید و به او بگوید که اشتباه بزرگی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. colossal stupidity
حماقت عظیم
2. a colossal mistake
اشتباه بسیار بزرگ
3. a colossal statue
تندیس غول پیکر
4. his ego is colossal
خودخواهی او بیش از حد است.
5. There has been a colossal waste of public money.
[ترجمه مریم سالک زمانی] مبالغ هنگفتی از جیب عموم به هدر رفته است.
|
[ترجمه گوگل]هدر دادن عظیم پول عمومی صورت گرفته است [ترجمه ترگمان]کلی پول عمومی هدر رفته [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. In the centre of the hall stood a colossal wooden statue, decorated in ivory and gold.
[ترجمه مریم سالک زمانی] مجسمه چوبی بسیار بزرگی که مزین به طلا و عاج بود، در وسط تالار قرار داشت.
|
[ترجمه گوگل]در مرکز تالار مجسمه چوبی عظیمی قرار داشت که با عاج و طلا تزئین شده بود [ترجمه ترگمان]در وسط تالار یک مجسمه چوبی غول پیکر قرار داشت که مزین به عاج و طلایی بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]این خواننده پول هنگفتی به دست می آورد [ترجمه ترگمان]این خواننده مقدار زیادی پول کسب می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The colossal monument bestrode the harbour.
[ترجمه گوگل]بنای عظیمی که بندر را فرا گرفته است [ترجمه ترگمان]این بنای یادبودی از لنگرگاه بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Such companies are highly competitive and welcome the colossal saving of time and money new methods represent.
[ترجمه گوگل]چنین شرکت هایی بسیار رقابتی هستند و از صرفه جویی عظیم در زمان و پول استقبال می کنند که روش های جدید نشان می دهد [ترجمه ترگمان]چنین شرکت هایی بسیار رقابتی هستند و از صرفه جویی عظیم زمان و روش های جدید استقبال می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. There was a colossal statue of the King in the middle of the square.
[ترجمه گوگل]مجسمه ای عظیم از شاه در وسط میدان وجود داشت [ترجمه ترگمان]مجسمه عظیمی از پادشاه در وسط میدان وجود داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Colossal close-outs kept him sprinting for the horizon.
[ترجمه گوگل]کلوزآوت های عظیم او را به سرعت برای رسیدن به افق نگه داشت [ترجمه ترگمان]Colossal که نزدیک بود او را نگه داشت تا افق را ببیند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. What colossal conceit, what sheer hubris, in the idea that he could have both!
[ترجمه گوگل]چه غرور عظیم، چه غرور محض، در این ایده که او می تواند هر دو را داشته باشد! [ترجمه ترگمان]چه غرور عظیمی، چه غرور محض، چه غرور محض، چه غرور و غرور، که هر دو را دارد! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He scanned the colossal sky like a young man whose girlfriend is late for a date, never tiring of the search.
[ترجمه گوگل]او آسمان عظیم را مانند مرد جوانی که دوست دخترش برای قرار ملاقات دیر کرده است، اسکن کرد و هرگز از جستجو خسته نشد [ترجمه ترگمان]آسمان را مانند یک مرد جوان که دوست دخترش برای قرار ملاقات دیر کرده است، ورانداز کرد، هرگز از جستجو خسته نشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. They mix colossal metal riffs with hip-hop, employing four-letter lyrics.
[ترجمه گوگل]آنها ریف های فلزی عظیم را با هیپ هاپ ترکیب می کنند و از اشعار چهار حرفی استفاده می کنند [ترجمه ترگمان]آن ها riffs فلزی با هیپ هاپ را با استفاده از متن چهار نامه با هم ترکیب می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
عظیم الجثه (صفت)
immense, enormous, tremendous, huge, colossal, gargantuan, of enormous size, full-bodied
غول اسا (صفت)
colossal, titanic, gigantesque, ogreish
انگلیسی به انگلیسی
• enormous, gigantic, tremendous something that is colossal is very large.
پیشنهاد کاربران
💢 دوستان کلمات زیر همگی مترادف هم هستند: 🔘 Big 🔘 Large 🔘 Huge 🔘 Massive 🔘 Enormous 🔘 Gigantic 🔘 Vast 🔘 Immense 🔘 Tremendous 🔘 Colossal ✅ Definition: 👉 Of considerable size, extent, or amount.
✍ توضیح: Extremely large or great in size or degree 🌍 🔍 مترادف: Gigantic ✅ مثال: The colossal statue stood proudly at the entrance of the museum.
غول آسا، عظیم الجسه، بسیار بسیار بزرگ adjective : very large or great ◀️a colossal [=gigantic] statue Their business partnership turned out to be a colossal◀️ [=massive] failure. ◀️The meeting was a colossal [=huge, enormous] waste of time. ... [مشاهده متن کامل]
◀️ I bet a doctor could take a skin graft from that colossal forehead of yours and reconstruct you an actual top lip. [Big forehead and small thin upper lip]
In the centre of the hall stood a colossal wooden statue, decorated in ivory and gold
( of an order ) having more than one story of columns