collar

/ˈkɑːlər//ˈkɒlə/

معنی: گردن بند، طوق، یقه، گریبان، یخه، جیب
معانی دیگر: قلاده، غل، مهار سگ و گربه و غیره، قلاده کردن، یخه ی کسی را گرفتن، گریبان گرفتن، (عامیانه) گریبانگیر شدن، مزاحم شدن، گرفتار کردن یا شدن، گرفتن، گلوبند، خاموت، زهبند، گردنی، (وصل کردن لوله یا میله و غیره) بست، طوقه، اتصالگر، (دور گردن برخی پرندگان و حیوانات) طوقی، کف آبجو، بازداشت، دستگیری
collar_
پسوند: یقه، حرفه، شغل [کارمند white-collar worker]، [کارگر blue-collar worker]

بررسی کلمه

اسم ( noun )
عبارات: hot under the collar
(1) تعریف: the portion of a garment that goes around the neck and is sometimes folded over.

(2) تعریف: anything that encircles the neck.

- a dog collar
[ترجمه حمید] غلاده سگ
|
[ترجمه 🎵🎸N] یک غَلاده سَگ. .
|
[ترجمه TT] قلاده یک سگ
|
[ترجمه میرمیر] یقه لباس
|
[ترجمه پرنیان افزوده] قلاده سگ 🐶🐕
|
[ترجمه گوگل] یک قلاده سگ
[ترجمه ترگمان] قلاده سگ …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a collar of beads
[ترجمه ben] یقه ای از مهره های تسبیح
|
[ترجمه محمد ناظمی] طوقی از دانه های تسبیح
|
[ترجمه پرنیان افزوده] گردنبند مهره ای
|
[ترجمه گوگل] یک یقه مهره
[ترجمه ترگمان] یقه ای از دانه های تسبیح
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: anything that encircles a cylindrical object, such as a restraining ring around a shaft in a machine.

(4) تعریف: (informal) an arrest by police.
مشابه: apprehension
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: collars, collaring, collared
مشتقات: collarless (adj.)
(1) تعریف: to provide with or attach a collar to.

- The zookeepers collared the tigers for identification.
[ترجمه lisa] رئیس باغ وحش به دلیل تعیین هویت ( شناسایی ) قلاده ی ببر ها را بست
|
[ترجمه Erfan] نگهبان باغ وحش قلاده ی ببر ها را برای شناسایی بست.
|
[ترجمه گوگل] نگهبانان باغ وحش برای شناسایی ببرها قلاده گرفتند
[ترجمه ترگمان] zookeepers ببر را به خاطر کارت شناسایی حبس کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to insistently engage (a reluctant person) in conversation.

- The fan collared the movie star.
[ترجمه learner] طرفدار یقه ستاره سینما را گرفت ( مزاحمش شد )
|
[ترجمه گوگل] طرفدار یقه ستاره سینما را گرفت
[ترجمه ترگمان] بادبزن نقش ستاره سینما را به دست گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: (informal) to capture or arrest.
مشابه: apprehend, arrest, bust, pinch

جمله های نمونه

1. the collar of this shirt is a bit too tight for me
یخه ی این پیراهن برای من قدری تنگ است.

2. a shirt collar that has three plies of cloth
یقه ی پیراهن که از سه لایه پارچه درست شده است

3. a turndown collar
یقه ی برگردان

4. a turnover collar
یقه ی برگردان

5. his shirt collar chafes (against) his neck
یقه ی پیراهنش پوست گردن او را می خراشد.

6. if the dog's collar is loose, it will run away
اگر قلاده سگ شل باشد فرار خواهد کرد.

7. go for the collar
(امریکا - بیس بال) بدون hit بودن

8. hot under the collar
(خودمانی) بسیار خشمگین،از جا دررفته،برآشفته

9. get hot under the collar
از جا در رفتن،خشمگین شدن

10. he was so angry he ripped his own collar
از شدت خشم یقه ی خود را چاک داد.

11. the brand name is on a tab behind the collar of the shirt
نام سازنده بر زبانه ی پارچه ای در پشت یقه ی پیراهن دیده می شود.

12. I seized him by the collar.
[ترجمه .] با استفاده از یقه اش او را گرفتم یا او را توسط یقه اش گرفتم
|
[ترجمه Mh] یقه اش رو محکم گرفتم
|
[ترجمه گوگل]یقه اش را گرفتم
[ترجمه ترگمان]یقه او را گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. My collar is only made of rabbit.
[ترجمه M] یقه من از خرگوش درست شده
|
[ترجمه علی...] یقه ی من فقط از خرگوش درست شده
|
[ترجمه گوگل]یقه من فقط از خرگوش است
[ترجمه ترگمان]یقه من فقط خرگوش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He turned his overcoat collar up.
[ترجمه گوگل]یقه پالتویش را بالا آورد
[ترجمه ترگمان]یقه پالتوی خود را بالا گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. His tie was knotted below his open collar.
[ترجمه گوگل]کراواتش زیر یقه بازش گره خورده بود
[ترجمه ترگمان]کراواتش زیر یقه باز او گره خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. My shirt has a soft collar.
[ترجمه علی] پیراهن من یک یقه ی نرم دارد
|
[ترجمه ali_h_z] پیراهن من یک یقه ی لطیف دارد
|
[ترجمه گوگل]پیراهن من یقه نرمی دارد
[ترجمه ترگمان] پیرهن من یه یقه نرم داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The collar was far too tight and chafed her neck.
[ترجمه گوگل]یقه خیلی سفت بود و گردنش را می‌چرخاند
[ترجمه ترگمان]یقه دور گردنش بسیار تنگ بود و گردنش را می فشرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. I grabbed the dog by the collar and dragged it out of the room.
[ترجمه گوگل]قلاده سگ را گرفتم و از اتاق بیرون آوردم
[ترجمه ترگمان]قلاده سگ را گرفتم و از اتاق بیرون کشیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. She flicked the dust off her collar.
[ترجمه گوگل]گرد و غبار یقه اش را پاك كرد
[ترجمه ترگمان]او غبار را از روی یقه او بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گردن بند (اسم)
necklace, anadem, collar

طوق (اسم)
circle, ring, necklace, anadem, collar, torque, dog collar

یقه (اسم)
collar

گریبان (اسم)
collar

یخه (اسم)
collar

جیب (اسم)
collar, pocket, sinus

تخصصی

[عمران و معماری] حلقه - طوقه - طوق
[مهندسی گاز] بست، طرقه
[زمین شناسی] همگیر،بست ،گلوی چوب لاکراس، حلقه، گلوگاه، یقه اصطلاحی که برای داربست سازی یا جداسازی اطراف یا دهانه چاه به کار می رود . نقطه شروع یک چاه یا سوراخ حفاری شده در سطح . (دیرین شناسی) بخش صاف و مخروطی تیغ یا ستون یک خارپوست که در بالای حلقه کنگره دار شده است.
[ریاضیات] پیوست، طوقه، بوشن، فاصله گیر، مهره، همگیر
[معدن] دهانه چاه (معادن زیرزمینی)
[نفت] طوقه ی لوله وصل کن
[آب و خاک] یقه

انگلیسی به انگلیسی

• part of a shirt that encircles the neck; band worn around the neck of a dog or other animal
grab or grasp by the collar; take prisoner; catch; put a collar on
the collar of a shirt or coat is the part which fits round the neck and is usually folded over.
a collar is also a band made out of leather or plastic which is put round the neck of a dog or cat.

پیشنهاد کاربران

( اسم ) قلّاده ی حیوانات

( اسم معنی ) واحد شمارش حیوانات شکارچی. مثال:
چهار قلّاده شیر
پنج قلّاده روباه
collar ( arrest ) . I knew they would collar the robber sooner or later.
To be “collared” means to be arrested or taken into custody by law enforcement. The term comes from the action of a police officer physically grabbing or “collaring” a suspect to restrain them.
دستگیر یا بازداشت کردن کسی توسط مجریان قانون.
...
[مشاهده متن کامل]

اقدام یک افسر پلیس برای گرفتن مظنون یا یقه یا گریبان کسی را برای مهار او گرفتن
مثال؛
The police collared the suspect after a high - speed chase.
In a crime novel, a character might say, “I knew I was in trouble when I saw the detective coming to collar me. ”
A person discussing a recent arrest might say, “The police collared him for shoplifting at the mall. ”

[کشاورزی و باغبانی]
گلوگاه ، بیخ ، پیوندگاه
collar 2 ( n ) =a band of leather or strong cloth put around the neck of an animal, especially a dog, e. g. a collar and leash.
collar
collar 1 ( n ) ( kɑlər ) =the part around the neck of a shirt, jacket, or coat that usually folds down, e. g. I turned up my collar against the wind ( to keep warm ) .
collar
تا جایی که من می دونم دو تا معنی داره:یقه لباس یا قلاده حیوانات که در کتاب Intermediate 2 گفته یقه لباس و در کتاب Reach 3 گفته قلاده حیوانات.
sealing collar طوق آب بندی/ تسمه آب بندی
خفت گیری هم معنی میده
واحد پولی کوروش توپیاست همگی در اشتباهید😂
گردن بند
مثال از کتاب اکتیو: a diamond collar
Snail collar ،
گلدانها/ظرفهایی با لبه های برگشته و شیب دار هستند که برای جلوگیری از ورود حلزونها به داخل گلدان/ظرف ، تخم گیاه را ابتدا در این گلدانها کاشته تا مانع اسیب زدن حلزون ها به گیاه تازه رشد کرده، شوند
Leash or pet lead
غلاف یا پوشش
گردنبند طبی
آتل گردن
کوتاه شده ی "ترقوه" هم هست
collar ( مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل ) ==واژه بیگانه: collarواژه مصوب: یقهتعریف: محل تلاقی ریشه و ساقه که گاه با برجستگی کوچکی نمایان است|||متـ . یقۀ ریشه root crown, root collar==collar ( مهندسی جوشکاری و آزمایش های غیرمخرب )
...
[مشاهده متن کامل]

واژه مصوب: طوقه
تعریف: فلز تقویتی جوشکاری گرمازایی بدون فشار

در کتاب اینتر 2 به این صورت معنی شده است :the part of clothing that fits around the neck
band of leather that is put around an animals
کانون زبان ایران
collar =قلاده
تو کانون زبان Reach 3 میشه 👇
band of leather that is put around an animal s
راستی لایک فراموش نشه
قلاده
در دیتاسنتر به معنای مهار هوای گرم ( اصلاحاً خفه کردن ) است
A band of leather that is put around an animal s
neak
قلاده حیوانات
این کلمه دوتا معنی داره که ی یکی معنی
یقه رو میده
ویکی معنی قلاده ی سگ.
در مهندسی آب طوق محافظ که در پایه پل جهت مقابله با آب شستگی نصب میشود.
a band, strip, or chain worn around the neck. Merriam - webster
آتل گردن ( پزشکی )
این کلمه بعضی مواقع معنی حلقه ی دور کردن سگ یا هر حیوان دیگر❤❤
قاب ساعت ( در کتاب خشم و هیاهول اثر ویلیام فاکنر به این معنی استفاده شده است )
غلاف، یقه، قلاده🐕
A band of leather that is put around an animal s neak
قلاده
یقه
دو تا معنی داره :یقه , قلاده
فک کنم دوتا معنی داره
1 - یقه لباس
2 - قلاده حیوانات ( منظور ازقلاده یه چیز قیف ماننده که دور گردن جیوانات میبندن که وقتی بدنشون زخمه نتونن لیس بزنن )
صنعت نساجی به معنای یقه
در حسابداری: قرارداد کولار؛ به معنای خرید همزمان قرارداد سقف و فروش قرارداد کف است. یعنی برای پوشش وضعیت در برابر افزایش نرخ بهره، قرارداد کف فروخته شده و مبلغ آن صرف پرداخت زیان قرارداد سقف خریداری شده می شود
. A band of leather that is put around an animal's neck
collar ( n. ) :به معنی قلاده ی سگ
درسته موافقم

collar ( n. ) :به معنی قلاده ی سگ
Collar = یقه ( یخه )
یقه
من کلا سر این کلمه موندم ولی خودم فکر میکنم بهترین معنیش همون ( یقه ) میتونه باشه و هست.
غلاف
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٢)

بپرس