coated

/koʊt//kəʊt/

کت، نیمتنه، روکش، پوشاندن، روکش کردن، اندودن روکش

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: covered with a layer or coat.

- You can tell he's sick by his coated tongue.
[ترجمه star shadow] از روی زبان پوشیده شده اش میتوان فهمید که او بیمار است.
|
[ترجمه مصطفی بدری] از روی زبان باردارش می توان فهمید که او بیمار است.
|
[ترجمه گوگل] از روی زبان پوشیده اش می توان فهمید که او بیمار است
[ترجمه ترگمان] تو می تونی به اون بگی که از زبان coated مریض شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. they have coated the water pipes with a corrosive-resisting dope
لوله های آب را با ماده ی ضد رنگ پوشانده اند.

2. the cake was coated with chocolate and capped with a sour cherry
کیک با لایه ای از شکلات پوشیده شده بود و آلبالویی بر نوک آن قرار داشت.

3. the table was coated with a layer of dust
لایه ای از گرد و خاک میز را پوشانیده بود.

4. Plastic coated worktops are easy to keep clean.
[ترجمه گوگل]میزهای کار با روکش پلاستیکی به راحتی تمیز می شوند
[ترجمه ترگمان]تمیز کردن پلاستیک پوشش پلاستیکی آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He'd coated the shelves with a thick treacly varnish.
[ترجمه گوگل]قفسه‌ها را با لاک ضخیم پوشانده بود
[ترجمه ترگمان]او قفسه ها را با یک لایه ضخیم و براق پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Harry was coated in sand and cement,but we picked him up and dusted him down.
[ترجمه گوگل]هری با ماسه و سیمان پوشیده شده بود، اما ما او را برداشتیم و گردگیری کردیم
[ترجمه ترگمان]هری با شن و ماسه پوشیده شده بود، اما او را بلند کردیم و گردگیری کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The fabric has been specially coated to improve its water resistance.
[ترجمه گوگل]این پارچه برای بهبود مقاومت در برابر آب به طور ویژه پوشش داده شده است
[ترجمه ترگمان]پارچه به طور ویژه ای پوشش داده شده است تا مقاومت آب خود را بهبود بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The sea is coated with a film of raw sewage.
[ترجمه گوگل]دریا با فیلمی از فاضلاب خام پوشیده شده است
[ترجمه ترگمان]دریا با لایه ای از فاضلاب خام پوشانده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A layer of snow coated the trees.
[ترجمه گوگل]لایه ای از برف درختان را پوشانده است
[ترجمه ترگمان]لایه ای از برف درختان را پوشانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The furniture was thickly coated with dust.
[ترجمه گوگل]مبلمان به طور ضخیم با گرد و غبار پوشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]مبل ها از گرد و خاک پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He coated his chairs with white paint.
[ترجمه اسما] صندلی هارو سفید رنگ کردند
|
[ترجمه گوگل]صندلی هایش را با رنگ سفید پوشاند
[ترجمه ترگمان]روی صندلی های خود را با رنگ سفید پوشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The mask was coated in gold leaf.
[ترجمه گوگل]ماسک با ورق طلا پوشانده شده بود
[ترجمه ترگمان]نقاب از برگ طلا پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He got coated with slime from head to toe.
[ترجمه گوگل]او از سر تا پا با لجن پوشیده شد
[ترجمه ترگمان]از سرش تا نوک پا پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He got coated from head to foot with slime.
[ترجمه bahar] او از سر تا پا با لجن پوشیده شده بود
|
[ترجمه گوگل]او از سر تا پا با لجن پوشیده شد
[ترجمه ترگمان]با گل و لجن پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• plated, covered

پیشنهاد کاربران

Covered with a layer of something
پوشیده شده از یک لایه از چیزی، روکش
پوشیده شده با یک لایه از چیزی

بپرس