فعل ناگذر ( intransitive verb )حالات: clucks, clucking, clucked
• (1)تعریف: to make the sharp, throaty noise of a hen brooding or calling chicks.
• (2)تعریف: to make noises expressing concern, approval, disapproval, or the like.
- They were clucking over the latest scandal.
[ترجمه گوگل] آنها بر سر آخرین رسوایی هجوم آوردند [ترجمه ترگمان] بیش از آخرین رسوایی در حال پرسه زدن بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to call to or express by clucking.
- They were all clucking their disapproval of her behavior.
[ترجمه گوگل] همه آنها رفتار او را تایید نمی کردند [ترجمه ترگمان] همه با هم سر و صدا می کردند و از رفتار او ایراد می گرفتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: the sharp, throaty sound of a hen, or a similar sound.
جمله های نمونه
1. He is handsome, but a dumb cluck.
[ترجمه گوگل]او خوش تیپ است، اما یک کلک گنگ است [ترجمه ترگمان]آدم جذابی است، اما آدم احمقی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. You dumb cluck, why'd you tell him?
[ترجمه گوگل]ای کلک گنگ، چرا به او گفتی؟ [ترجمه ترگمان]احمق، چرا بهش گفتی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Mrs. Newman shook her head with a disapproving cluck.
[ترجمه گوگل]خانم نیومن با صدایی ناپسند سرش را تکان داد [ترجمه ترگمان]خانم Newman سرش را با ناراحتی تکان داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Generally silent, but drakes cluck and squeak during courtship.
[ترجمه گوگل]به طور کلی ساکت است، اما در هنگام خواستگاری صدای خش خش می کند و جیر جیر می کند [ترجمه ترگمان]به طور کلی ساکت بود، اما در دوران نامزدی جیغ و فریاد می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The seamstresses cluck around a dummy, discussing a tuck here and there.
[ترجمه گوگل]خیاطها دور یک آدمک میچرخند و اینجا و آنجا در مورد جابهجایی بحث میکنند [ترجمه ترگمان]The که دور یک آدمک ایستاده بودند، درباره یک تاک و در آنجا بحث می کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Some cluck came in and asked for a lefthanded monkey wrench.
[ترجمه گوگل]چند کلاک وارد شد و یک آچار میمونی چپ دست خواست [ترجمه ترگمان]برخی از cluck وارد شدند و خواستار آچار فرانسه lefthanded شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. On Grandpa's farm, a rooster crows, hens cluck, and baby chicks happily hop round and round.
[ترجمه گوگل]در مزرعه پدربزرگ، یک خروس بانگ میزند، مرغها میزنند، و جوجههای بچه با خوشحالی دور و بر میپرند [ترجمه ترگمان]در مزرعه پدربزرگ، خروس کلاغ ها، مرغ ها، مرغ ها و جوجه ها با خوشحالی جست وخیز کنان دور و اطراف چرخ می زدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. So, did he make you cluck like a chicken?
[ترجمه فاطمه عبدی] پس مجبورت کرد مث مرغ، قدقد کنی؟
|
[ترجمه گوگل]پس، آیا او باعث شد که شما مانند یک مرغ قلاب کنید؟ [ترجمه ترگمان]خب، اون تو رو درست مثل یه مرغ درست کرد؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I've never been one to cluck over babies of either sex.
[ترجمه گوگل]من هرگز کسی نبودهام که بچههای هر دو جنس را زیر سوال ببرم [ترجمه ترگمان]من تا حالا کسی نبودم که به بچه های هر دو قد قد قد قد بدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. If you hang out with chickens, you're going to cluck and if you hang out with eagles, you're going to fly. Steve Maraboli
[ترجمه گوگل]اگر با جوجه ها معاشرت داشته باشی، قاطی می کنی و اگر با عقاب ها همنشینی کنی، پرواز می کنی استیو مارابولی [ترجمه ترگمان]اگر با مرغ ها بازی کنی، باید قد قد کنی و اگر با عقاب ها پرواز کنی، پرواز به پرواز خواهی کرد استیو Maraboli [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Loretta pushed her hair back from her face with a cluck of impatience.
[ترجمه گوگل]لورتا با بی حوصلگی موهایش را از روی صورتش عقب زد [ترجمه ترگمان]لورتا با حالتی cluck موهایش را از صورتش کنار زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Once could not genetically engineer a duck to make it cluck.
[ترجمه گوگل]زمانی نمیتوانستند یک اردک را مهندسی ژنتیک کنند تا آن را بچرخاند [ترجمه ترگمان]یه بار هم نمی تونه یه اردک درست کنه که بتونه قد قد کنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Now Artemis heard something, something feathery shaking itself, and then clucking, in a low, solemn cluck.
[ترجمه گوگل]حالا آرتمیس چیزی شنید، چیزی پر مانند که خودش را تکان می داد، و سپس با صدایی کم و سخاوتمندانه به صدا در می آمد [ترجمه ترگمان]حالا ارتمیس یک چیزی شنید، یک چیز پر سبک خودش را تکان داد و در حالی که سرش را بلند کرده بود، قد قد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. We're in a hurry so we can only have a quick cluck and grunt.
[ترجمه گوگل]ما عجله داریم، بنابراین فقط می توانیم سریع و غرغر کنیم [ترجمه ترگمان]عجله داریم، بنابراین فقط می توانیم یک خر خر و تیز داشته باشیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
قدقد (اسم)
cluck
ادم احمق و رذل (اسم)
cluck
قدقد کردن (فعل)
squawk, cluck
انگلیسی به انگلیسی
• sound uttered by a hen, cackle make a noise like a hen, make a clicking sound with the tongue when a hen clucks, it makes the noise that hens typically make. if you cluck over someone or something, you say things in a disapproving or fussy way.
پیشنهاد کاربران
قد قد کردن غر زدن آدم احمق
🧸 کلماتی کاربردی برای توصیف صدای حیوانات مختلف: 📢 ❗️نکته: بعضی صداها در حیوانات مختلف مشترک است. . . ✅ سگ: bark / woof 🐶 ✅ سگ ( در حین عصبانیت ) : growl 🐶 ✅ توله سگ: yap 🐶 ... [مشاهده متن کامل]
بشکن زدن با زبان. به صدایی می گویند که از خارج شدن ناگهانی هوا در اثر جدا شدن سریع زبان از لثه های بالایی و سقف دهان ایجاد می شود. خیلی از کودکان این صدا را دوست دارند و معمولا انجامش می دهند
قد قد کردن
با نُچ نُچ کردن عدم توافق خود را نشان دادن
piped the Bats; and the fowls clucked and the cocks crowed خفاشان سوت می زدند و مرغ ها قدقد می کردند و خروس ها فریاد می زدند. https://www. worldoftales. com/European_folktales/European_folktale_9. html#gsc. tab=0
noun A foolish person A drug addict A hen sound Verb To express unnesserry amount of approval, interest or concern or other form of emotion over sb or sth To make a hen sound