اسم ( noun )
• (1) تعریف: a powerful blow or stroke, esp. with the fist.
• مشابه: blow, hit, paste, poke, punch
• مشابه: blow, hit, paste, poke, punch
• (2) تعریف: (informal) influence or power to persuade.
• مشابه: leverage, pull, say, strength
• مشابه: leverage, pull, say, strength
- If you want action, he's the best person to speak to since he has a lot of clout with the president.
[ترجمه گوگل] اگر میخواهید اقدام کنید، او بهترین کسی است که میتوانید با او صحبت کنید، زیرا او نفوذ زیادی با رئیسجمهور دارد
[ترجمه ترگمان] اگر می خواهید عمل کنید، او بهترین فرد برای صحبت کردن با رئیس جمهور است، چون نفوذ زیادی با رئیس جمهور دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اگر می خواهید عمل کنید، او بهترین فرد برای صحبت کردن با رئیس جمهور است، چون نفوذ زیادی با رئیس جمهور دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I have very little clout in these matters, so I really can't help you.
[ترجمه علیرضا زاهدپور] من تو این مسائل نفوذ خیلی کمی دارم پس واقعا نمیتونم کمکتون کنم|
[ترجمه گوگل] من در این مسائل نفوذ بسیار کمی دارم، بنابراین واقعا نمی توانم به شما کمک کنم[ترجمه ترگمان] من تو این مسائل خیلی مهارت دارم، پس واقعا نمی توانم به تو کمک کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: clouts, clouting, clouted
مشتقات: clouter (n.)
حالات: clouts, clouting, clouted
مشتقات: clouter (n.)
• : تعریف: to strike a powerful blow, esp. with the fist.
• مشابه: hit, paste, poke, punch
• مشابه: hit, paste, poke, punch