clientele

/ˌklaɪənˈtel//ˌkliːənˈtel/

معنی: ارباب رجوع، مشتریان، پیروان، موکلین
معانی دیگر: کاردهان، مراجعین، مخدومان، زاورگیران (clientage هم می گویند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the group of clients or customers served by a professional person or business.

- He owns a hair salon with a wealthy clientele.
[ترجمه گوگل] او صاحب یک آرایشگاه با مشتریان ثروتمند است
[ترجمه ترگمان] اون یه سالن آرایشگاه داره که مشتری های ثروتمندی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- If you want to expand your clientele, you need to advertise.
[ترجمه mohammadali] اگه میخوای مشتری هات بیشتر بشن باید تبلیغ کنی.
|
[ترجمه گوگل] اگر می خواهید مشتریان خود را افزایش دهید، باید تبلیغات کنید
[ترجمه ترگمان] ، اگه میخوای مشتری های تو رو گسترش بدی باید تبلیغ کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. one of our company's clientele . . .
یکی از کارآوران (مشتریان) شرکت ما . . .

2. this dentist has cheaper clientele
این دندانساز مشتریان کم پول تری دارد.

3. The restaurant has a large regular clientele.
[ترجمه گوگل]این رستوران مشتریان دائمی زیادی دارد
[ترجمه ترگمان]در این رستوران مشتریان بسیار منظمی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I can testify to the credentials of the clientele.
[ترجمه گوگل]من می توانم به اعتبار مشتریان شهادت بدهم
[ترجمه ترگمان]من میتونم مدارک مشتری ها رو شهادت بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The restaurant attracts a young clientele.
[ترجمه گوگل]این رستوران مشتریان جوانی را جذب می کند
[ترجمه ترگمان]در این رستوران مشتریان جوان جذب می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The boutique caters for a rather select clientele.
[ترجمه گوگل]این بوتیک مشتریان نسبتاً منتخب را برآورده می کند
[ترجمه ترگمان]\"بوتیک\" برای مشتریان نسبتا برگزیده خدمات ارائه می نماید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This pub had a mixed clientele.
[ترجمه گوگل]این میخانه مشتریان مختلفی داشت
[ترجمه ترگمان] این بار مشتری های مختلط داشتن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We cater to an exclusive clientele.
[ترجمه گوگل]ما به یک مشتری منحصر به فرد پاسخ می دهیم
[ترجمه ترگمان] ما به مشتری های منحصر به فرد تعلق داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sure, its primary clientele was sailors.
[ترجمه گوگل]مطمئناً مشتری اصلی آن ملوانان بودند
[ترجمه ترگمان] البته، مشتری های اولیه، ملوان ها بودن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A lot of the clientele, she noted, didn't seem to discriminate between the two.
[ترجمه گوگل]او خاطرنشان کرد که بسیاری از مشتریان، به نظر نمی رسد که بین این دو تبعیض قائل شوند
[ترجمه ترگمان]او متوجه شد که مشتری زیادی بین آن دو وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Since those heady days the bar and its clientele have undergone a transformation.
[ترجمه گوگل]از آن روزهای پر هیاهو، بار و مشتریان آن دستخوش تحول شده اند
[ترجمه ترگمان]از زمان آن روزه ای سخت، بار و مشتریان آن دست خوش تحول شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The rough clientele of the pub, understanding nothing except that a formerly bad-tempered dispute was being amicably resolved, cheered noisily.
[ترجمه گوگل]مشتریان خشن میخانه، که چیزی جز این که یک اختلاف بداخلاق سابق به صورت دوستانه حل می‌شد، نمی‌فهمیدند، با سروصدا تشویق کردند
[ترجمه ترگمان]مشتری های خشن میخانه، چیزی را درک نمی کردند، جز اینکه با این تفاوت که قبلا سر و صدا در میان بود، با سر و صدا و با سر و صدا و با سر و صدا و با سر و صدا و با سر و صدا و با سر و صدا و با سر و صدا و با سر و صدا و با سر و صدا و با سر و صدا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. From a small, localised clientele, the company has now expanded into a customer base which stretches from Southampton to Wick.
[ترجمه گوگل]از یک مشتری کوچک و محلی، این شرکت اکنون به یک پایگاه مشتری گسترش یافته است که از ساوتهمپتون تا ویک امتداد دارد
[ترجمه ترگمان]از یک مشتری کوچک و محلی، این شرکت اکنون به یک پایگاه مشتری گسترش یافته است که از Southampton تا ویک امتداد دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The clientele ranges from young revellers to local residents, culture vultures to sober-suited lawyers reluctant to go home.
[ترجمه گوگل]مشتریان از عیاشی جوان گرفته تا ساکنان محلی، کرکس های فرهنگی گرفته تا وکلای هشیار که تمایلی به رفتن به خانه ندارند
[ترجمه ترگمان]مشتریان از خوش گذران جوانان به ساکنین محلی، لاش خور فرهنگ گرفته تا وکلای هوشیاری که تمایلی به بازگشت به خانه ندارند، در نوسان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Dedicated clientele. Good range of whiskies and beers.
[ترجمه گوگل]مشتری اختصاصی طیف خوبی از ویسکی و آبجو
[ترجمه ترگمان]مشتری بالقوه مشروب و آبجو خوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ارباب رجوع (اسم)
client, clientele

مشتریان (اسم)
clientele

پیروان (اسم)
suite, clientele

موکلین (اسم)
clientele

تخصصی

[حقوق] ارباب رجوع
[ریاضیات] مشتریان، ارباب رجوع

انگلیسی به انگلیسی

• customer base, group of customers
the clientele of a place or business are its customers or clients.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: The customers or regular patrons of a business 🏪
🔍 مترادف: Customers
✅ مثال: The restaurant's clientele includes many celebrities.
1. مشتریان 2. ارباب رجوع
مثال:
a select clientele
مشتریان خاص و انحصاری
Refers to the group of people who regularly seek the services or treatment of a particular business or establishment. In the context of healthcare, it can refer to the patients who visit a specific hospital or clinic.
...
[مشاهده متن کامل]

گروهی از افرادی که به طور منظم به دنبال خدمات یا درمان از یک مرکز یا مؤسسه خاص هستند.
در زمینه مراقبت های بهداشتی، می تواند به بیماران مراجعه کننده به یک بیمارستان یا کلینیک خاص اشاره داشته باشد.
ارباب رجوع، مراجعه کننده
**************************************************************************************************
مثال؛
“Our clinic has a diverse clientele, ranging from young children to elderly adults. ”
A hospital administrator might discuss, “We are constantly working on improving the experience for our clientele. ”
In a healthcare marketing campaign, a tagline might be, “Join our satisfied clientele and experience top - notch care. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-patient/
ارباب رجوع ها / مشتریان ( ثابت )
مشتری ثابت ( یک فروشگاه یا رستوران )
/ˌkliː. ɒnˈtel/
noun [ S, sing/pl verb]
all the customers of a business when they are considered as a group
مشتریان، خریداران
The nightclub has a very fashionable clientele
The company’s typical clientele are 36 years old on average
...
[مشاهده متن کامل]

He is a well - established insurance broker who serves a loyal clientele

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/clientele?q=clientele
مشتریان

بپرس