clause

/ˈklɒz//klɔːz/

معنی: ماده، شرط، جزء، بند، فصل، قضیه، جزئی از جمله
معانی دیگر: (دستور زبان) عبارت (مجموعه ای از چند واژه که دارای فاعل و فعل باشد)، جمله واره، (در مورد قرارداد و لایحه و غیره) بند، شق، فقره، جز، عهد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: clausal (adj.)
(1) تعریف: in grammar, a sequence of words having a subject and a verb and forming one part of a compound or complex sentence, or all of a simple sentence.
مشابه: dependent, independent clause, main clause, relative clause, sentence, simple sentence, subordinate clause

- The sentence "I woke up when the phone rang" is made up of two clauses connected by the conjunction "when."
[ترجمه گوگل] جمله "وقتی تلفن زنگ خورد از خواب بیدار شدم" از دو جمله تشکیل شده است که با حرف ربط "وقتی" به هم متصل شده اند
[ترجمه ترگمان] جمله \"زمانی که زنگ تلفن به صدا در آمد\" از دو بند متصل شده در رابطه \"وقتی که زنگ خورد\" بیدار شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a section, article, or provision of a legal document or the like.
مترادف: article, part, provision, section
مشابه: covenant, paragraph, passage, proviso, stipulation

- The lawyer explained the clauses in the contract that were unclear to us.
[ترجمه فرح عظیما] وکیل عباراتی که در قرارداد برای ما واضح نبود را توضیح داد.
|
[ترجمه بهاره مختاری ] وکیل بندهایی از قرارداد را که برای ما نامشخص بود، توضیح داد
|
[ترجمه گوگل] وکیل بندهای قرارداد را که برای ما نامشخص بود توضیح داد
[ترجمه ترگمان] وکیل شروط قراردادی را که برای ما مشخص نبود تشریح کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. clause five of the party's constitution
اصل پنجم مرامنامه ی حزب

2. coordinate clause
بند همپایه

3. dependent clause
جمله واره ی وابسته

4. independent clause
بند آزاد،جمله واره ی ناوابسته

5. subordinate clause
بند وابسته

6. this clause of the contract is binding on both parties
این ماده ی قرارداد برای طرفین الزام آور است.

7. interpretation clause
(در قراردادها و غیره) ماده ی تفسیری

8. penalty clause
(در قراردادها) وجه تخلف،شرط غرامت

9. a saving clause
بند مشروط

10. an escape clause
شرط گریز (در قرارداد)

11. to foist a clause into a contract
با زرنگی ماده ای را به قرارداد افزودن

12. the contract included a clause according to which he could buy the house back at the original price
قرارداد حاوی ماده ای بود که طبق آن او می توانست خانه را دوباره به قیمت اولیه بخرد.

13. A clause in the contract had been left purposely vague.
[ترجمه زباری] یکی از بندهای قرارداد از روی قصد، مبهم باقی مانده بود.
|
[ترجمه گوگل]یک بند در قرارداد عمدا مبهم گذاشته شده بود
[ترجمه ترگمان]در این قرار، در این قرارداد، به عمد تا اندازه ای مبهم باقی مانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There is some ambiguity in this clause.
[ترجمه گوگل]ابهاماتی در این بند وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در این بند ابهام وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This last clause is a thinly-veiled threat to those who might choose to ignore the decree.
[ترجمه زباری] آخرین بند ( این قانون ) ، یک تهدید آشکار برای کسانی است که شاید تصمیم بگیرند از دستورات پیروی نکنند.
|
[ترجمه گوگل]این بند آخر تهدیدی نازک برای کسانی است که ممکن است تصمیم بگیرند این فرمان را نادیده بگیرند
[ترجمه ترگمان]این بند آخر یک تهدید غیر عمدی برای کسانی است که ممکن است تصمیم بگیرند این حکم را نادیده بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. There was a penalty clause which said you had to pay half the cost if you cancelled your booking.
[ترجمه گوگل]یک بند جریمه وجود داشت که می گفت در صورت لغو رزرو باید نیمی از هزینه را بپردازید
[ترجمه ترگمان]یک شرط جریمه وجود داشت که می گفت اگر رزرو خود را کنسل کردید باید نصف هزینه را پرداخت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The third clause of the contract specifies steel sashes for the windows.
[ترجمه گوگل]در بند سوم قرارداد ارسی های فولادی برای پنجره ها مشخص شده است
[ترجمه ترگمان]سومین شرط قرارداد، sashes فولادی را برای پنجره ها مشخص می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The completed action is in the main clause.
[ترجمه گوگل]عمل تکمیل شده در بند اصلی است
[ترجمه ترگمان]اقدام تکمیل شده در بند اصلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. There's a clause in the policy that I'd like to discuss.
[ترجمه گوگل]یک بند در سیاست وجود دارد که من می خواهم در مورد آن صحبت کنم
[ترجمه ترگمان]یه شرط در سیاست هست که دوست دارم در موردش بحث کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. A confidentiality clause was added to the contract.
[ترجمه گوگل]یک بند محرمانه به قرارداد اضافه شد
[ترجمه ترگمان]یک بند محرمانه به قرارداد افزوده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. The contract contains a confidentiality clause.
[ترجمه زباری] قرارداد شامل بندی است که محرمانه بودن آنرا ذکر می کند.
|
[ترجمه گوگل]قرارداد شامل یک بند محرمانه است
[ترجمه ترگمان]قرارداد شامل یک بند محرمانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ماده (اسم)
abscess, article, material, matter, female, substance, stuff, point, clause, provision, paragraph, res, woman, metal

شرط (اسم)
qualification, article, agreement, vow, term, condition, bet, if, clause, provision, stake, reservation, limitation, modality, proviso

جزء (اسم)
part, portion, clause, appurtenance, gadget, component, ingredient, member, detail, sector, gizmo

بند (اسم)
fit, article, articulation, joint, link, bind, bond, clause, provision, snare, segment, levee, facet, hinge, line, dyke, dike, paragraph, dam, wristband, tie, frenum, clamp, binder, sling, fastening, manacle, weir, canto, ligation, commissure, ligature, noose, facia, fascia, funiculus, joggle, holdback, holdfast, internode, ligament, proviso, stanza, trawl

فصل (اسم)
article, clause, book, chapter, item, season

قضیه (اسم)
case, clause, proposition, theorem, thesis

جزئی از جمله (اسم)
clause

تخصصی

[حقوق] قید، شرط
[ریاضیات] عبارت، جزء، قسمت

انگلیسی به انگلیسی

• paragraph, section (in a document); part of a sentence which contains a subject and predicate (grammar)
a clause is a section of a legal document.
in grammar, a clause is a group of words which contains a verb. in the sentence `we won't be getting married until we've saved enough money', `we won't be getting married' and `until we've saved enough money' are both clauses.

پیشنهاد کاربران

جمله واره
گزاره
بند، فراکرد ( جمله واره و در متون قدیمی تر جمله ساده ) عبارتی است شامل یک نهاد و یک گزاره.
منبع:
https://fa. wikipedia. org/wiki/بند_ ( زبان شناسی )
قانون اساسی آمریکا :
Article : اصل ( 7 اصل اساسی )
Section : بخش ( هر اصل شامل بخش های است )
Clause : بند
Article 1 Section 9 Clause 6 of the Constitution
بند 6 بخش 9 اصل 1 قانون اساسی
...
[مشاهده متن کامل]

قانون اساسی ایران :
Chapter : فصل ( 14 فصل )
Article or Principle : ماده یا اصل ( 177 ماده یا اصل )
Clause : بند
Article 44 of Iran Constitution : ماده 44 قانون اساسی ایران یا :
Principle 44 of Iran Constitution اصل 44 قانون اساسی ایران
در قرارداد ها که شامل بندهایی میشه هم از واژه Clause هم از Article بعنوان بند ( قرارداد ) میشه استفاده کرد
پ ن :من حقوق نخوندم دارم انگلیسی می خونم و دوست داشتم معادل این لغات و به انگلیسی بدونم که به این نتیجه رسیدم امیدوارم به دردتون بخوره

بند
بند ( قانون )
🔗 فرق phrase و clause
📍A phrase is a group of related words that does not contain a subject and a verb .
📍A clause is a group of related words that does contain a subject and a verb .
حقوق: ماده، بندی که به اصل قانون اضافه می گردد.
They have added/deleted/amended a clause in the contract which says the company can make people redundant for economic reasons.
آنها بندی را به قرارداد اضافه کردند/از قرارداد حذف کردند/را از قرارداد اصلاح کردند که اذعان می کند که شرکت می تواند به دلایل اقتصادی تعدیل نیرو کند.
...
[مشاهده متن کامل]

درون sql منظور دستوراتی است که برای تغییرات روی دیتا استفاده میشود مثل فیلتر، آنالیز؛ دستورات مهم آن where, and, like, top, or و . . .
جمله واره
گروهی از کلمات /شامل فاعل و فعل هستند.
خود clause میتونه مستقل یا وابسته باشه.
گروهی از کلمات کنار هم که دارای یه نهاد و یک فعل باشن . همون جمله
دو نوع هم هستن:نوع اول main clause یا independent clause که جمله هایی ان که مستقل ان و معنای کاملی دارن مثل I can't cook very well
...
[مشاهده متن کامل]

نوع دوم subordinate clause یا dependent clause جمله هایی ان که معنای کاملی ندارن و به یه جمله مستقل وابسته ان مثل if I go to town اگر برم شهر، خب بعدش چی ، شنونده منتظر می مونه که یه جمله مستقل معنا رو کامل کنه

clause ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: بند 2
تعریف: واحدی نحوی که معمولاً از یک یا چند گروه تشکیل شده است
جمله وار هایی که دارای فاعل وفعل هستندولی بتنهایی جمله کامل نیستندوبه جمله مستقل قبل خودوابسته اند.
بند ( قرارداد ) ، شرط
( در قرارداد ) ماده قانونی
جمله واره
شبه جمله
واژه هایی که فعل ندارند اما به تنهایی مفهوم یک جمله کامل را بیان می کنند.

شبه جمله
جمله ى پیرو ( که بدنبال جمله ى پایه مىی آید )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس