circumstance

/ˈsɝːkəmˌstæns//ˈsɜːkəmstəns/

معنی: پیش امد، شرح، امر، چگونگی، حال، شرایط محیط، تفصیل، اهمیت، روی داد
معانی دیگر: وضعیت (جمع: اوضاع)، (جمع) شرایط، کیفیت، مقتضیات، موقعیت، پیشایند، حیث، وضع مالی، بخت، شانس، (جمع) جزئیات، در شرایط خاصی قرار دادن، واقعه، واقعیت، ماوقع، درجمع شرایط محیط

بررسی کلمه

اسم ( noun )
عبارات: under no circumstances, under the circumstances
(1) تعریف: an occurrence or fact associated with or having an impact on an event or situation.
مترادف: condition, detail, incident
مشابه: business, contingency, fact, factor, happenstance, occurrence, particular, thing

- What were the circumstances of his arrest?
[ترجمه آسمان] شرایط دستگیری او چه بود ؟
|
[ترجمه Mrjn] دستگیری او چگونه بود ؟ ( چجوری دستگیر شد؟ ) اینجا circumstanceمیتونه معنی �چگونگی�داشته باشه
|
[ترجمه گوگل] شرایط بازداشت او چگونه بود؟
[ترجمه ترگمان] وضعیت بازداشت او چطور بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The circumstances surrounding his death are still being investigated.
[ترجمه گوگل] شرایط مربوط به مرگ او همچنان در دست بررسی است
[ترجمه ترگمان] شرایط پیرامون مرگ وی هنوز مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: (pl.) the factors that have an impact on an event or situation and are beyond one's control.
مترادف: condition, situation
مشابه: chance, destiny, fate, lay of the land, picture, place

- We shouldn't judge her, because her circumstances are so different from ours.
[ترجمه گوگل] ما نباید او را قضاوت کنیم، زیرا شرایط او با ما بسیار متفاوت است
[ترجمه ترگمان] ما نباید درباره او قضاوت کنیم، چون شرایط او خیلی با ما فرق دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Do you think the circumstances are favorable for our campaign?
[ترجمه گوگل] به نظر شما شرایط برای کمپین ما مساعد است؟
[ترجمه ترگمان] آیا فکر می کنید شرایط برای کمپین ما مطلوب است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a situation composed of various factors that affect one.

- Let's say you saw your friend cheating on a test; what would you do in that circumstance?
[ترجمه tinabailari] بیا فرض کنیم که تو تقلب دوستت در امتحان را دیدی ؛ در آن شرایط تو چه کار میکردی ؟ 📃📃
|
[ترجمه شان] بگذارید فرض کنیم که شما دوست خود را هنگام شرکت در یک آزمون ، در حال ارتکاب تقلب دیده اید، در آن شرایط شما چه میکنید؟
|
[ترجمه گوگل] فرض کنید دوستتان را در حال تقلب در آزمون دیدید در آن شرایط چه می کنید؟
[ترجمه ترگمان] بیا فرض کنیم که دوستت خیانت به یک امتحان را دیدی؛ در این شرایط چه کار می کردی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- It was wartime and you were desperate; I would have done the same thing as you in that circumstance.
[ترجمه گوگل] زمان جنگ بود و شما مستأصل بودید من هم مثل شما در آن شرایط همین کار را می کردم
[ترجمه ترگمان] موقع جنگ بود و تو نا امید بودی، من هم همین کار را می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: (pl.) financial condition; means.
مترادف: finances, means, resources
مشابه: capital, fortune, lot, position, standing, substance

- Most of our clients are persons in reduced circumstances.
[ترجمه Nil] اکثر مشتریان ما کسانی هستند که در مضیقه هستند
|
[ترجمه شان] بیشتر مراجعان ( مشتریان ) ما ، افرادی هستند که در فقر و فاقه، به سر می برند.
|
[ترجمه گوگل] اکثر مشتریان ما افرادی هستند که در شرایط کمتری قرار دارند
[ترجمه ترگمان] اکثر مشتریان ما افرادی هستند که شرایط را کاهش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(5) تعریف: the sum of factors beyond our control; fate.

- It wasn't his fault; he was a victim of circumstance.
[ترجمه گوگل] تقصیر او نبود او قربانی شرایط بود
[ترجمه ترگمان] تقصیر او نبود؛ او قربانی شرایط بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: circumstances, circumstancing, circumstanced
• : تعریف: to place in particular circumstances.

جمله های نمونه

1. pomp and circumstance
جلال و جبروت،مراسم و تشریفات با شکوه

2. I know I can trust her in any circumstance.
[ترجمه VANIA] من میدونم که تو هر شرایطی میتونم به اون اعتماد کنم
|
[ترجمه شان] می دانم که در هر شرایطی ( موقعیتی ) می شود به او اعتماد کرد.
|
[ترجمه گوگل]می دانم که در هر شرایطی می توانم به او اعتماد کنم
[ترجمه ترگمان]می دانم که می توانم به او اعتماد کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Any unexpected circumstance that arises may catalyze a sudden escalation of violence.
[ترجمه گوگل]هر شرایط غیرمنتظره ای که پیش می آید ممکن است تشدید ناگهانی خشونت را تسریع کند
[ترجمه ترگمان]هر شرایط غیر منتظره ای که ممکن است افزایش یابد ممکن است افزایش ناگهانی خشونت را تسریع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You should soon accommodate yourself to the new circumstance.
[ترجمه shahin bahmani] بهتر است زود خودتان را با شرایط جدید تطبیق دهید.
|
[ترجمه گوگل]به زودی باید خود را با شرایط جدید تطبیق دهید
[ترجمه ترگمان]شما به زودی خودتان را به وضع جدید وفق خواهید داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. After two hours of pomp and circumstance, the diplomas were awarded and the audience went wild.
[ترجمه گوگل]پس از دو ساعت آبروریزی، مدارک اعطا شد و حضار به وحشیانه رفتند
[ترجمه ترگمان]پس از گذشت دو ساعت از شکوه و شکوه و تشریفات، مدارک و مدارک دریافت شد و حضار وحشی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We were obliged to go by force of circumstance.
[ترجمه گوگل]ما مجبور شدیم به زور شرایط برویم
[ترجمه ترگمان]مجبور بودیم با این وضع کنار بیایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You might say that we've been victims of circumstance.
[ترجمه گوگل]ممکن است بگویید که ما قربانی شرایط شده ایم
[ترجمه ترگمان]تو ممکنه بگی که ما قربانی این شرایط بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was simply a victim of circumstance.
[ترجمه گوگل]او به سادگی قربانی شرایط بود
[ترجمه ترگمان]او به سادگی یک قربانی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was a victim of circumstance .
[ترجمه shahin bahmani] او قربانی واقعه بود.
|
[ترجمه گوگل]او قربانی شرایط بود
[ترجمه ترگمان] اون قربانی شرایط بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I can't imagine a circumstance in which I would be willing to steal.
[ترجمه گوگل]نمی توانم شرایطی را تصور کنم که در آن حاضر به سرقت باشم
[ترجمه ترگمان]نمی توانم چیزی را تصور کنم که مایل بودم آن را بدزدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The circumstance could be altogether innocent, but suspicions have been raised.
[ترجمه گوگل]این شرایط می‌تواند کاملاً بی‌گناه باشد، اما شبهاتی مطرح شده است
[ترجمه ترگمان]این وضع ممکن بود کام لا بی گناه باشد، اما شک و شبه های بر او وارد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We were simply thrown together by circumstance on the long journey.
[ترجمه گوگل]ما به سادگی در سفر طولانی به دلیل شرایط دور هم جمع شدیم
[ترجمه ترگمان]ما در این سفر طولانی تنها با هم تنها بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The most favourable circumstance was the existence of governments in the Six which were broadly consensual in their view on integration.
[ترجمه گوگل]مساعدترین شرایط، وجود دولت‌هایی در شش کشور بود که از دیدگاه آنها در مورد ادغام توافق نظر داشتند
[ترجمه ترگمان]مطلوب ترین شرایط، وجود حکومت ها در شش مورد بود که به طور گسترده بر سر ادغام آن ها به توافق رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But this was not a circumstance of homicide.
[ترجمه گوگل]اما این یک شرایط قتل نبود
[ترجمه ترگمان]اما این وضع بخش جنایی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیش امد (اسم)
accidence, accident, event, happening, circumstance, exigence, occurrence

شرح (اسم)
treatise, circumstance, account, story, description, explanation, exposition, statement, narrative, tale, innuendo, gloss, interpretation, presentment, relation, recitation, sketch, delineation, legend, footnote, geography

امر (اسم)
matter, order, circumstance, job, ploy, precept, affair, behest, fiat, ordinance

چگونگی (اسم)
circumstance, quality, manner, condition, state, how, lie, posture, modality

حال (اسم)
circumstance, situation, status, pep, condition, self, fettle, health, state, mood

شرایط محیط (اسم)
circumstance

تفصیل (اسم)
circumstance, gloss, detail

اهمیت (اسم)
matter, significance, emphasis, stress, circumstance, gravity, magnitude, moment, pith, valor, importance, dimension, notability

روی داد (اسم)
incident, event, happening, circumstance, occasion, occurrence, passage

تخصصی

[ریاضیات] شرط، وضع، موقعیت، چگونگی

انگلیسی به انگلیسی

• modifying condition, influencing factor
place in particular circumstances or situations
circumstances are the conditions which affect what happens in a particular situation.
your circumstances are the conditions of your life, especially the amount of money that you have.

پیشنهاد کاربران

شرایط
مثال: They met under unusual circumstances.
آن ها زیر شرایط غیرعادی با هم آشنا شدند.
شرایط، وضعیت
Given the circumstances, I think we made the right decision.
با توجه به شرایط، فکر می کنم تصمیم صحیحی گرفتیم.
The conditions that affect a situation or action or event or etc
*
events that change your life, over which you have No Control
*
a fact or condition connected with or relevant to an event or action
...
[مشاهده متن کامل]

*
one's state of financial or material welfare
*
ARCHAIC: ceremony and public display
======================================================================================================================================================================
======================================================================================================================================================================
: etymology
circum -
word - forming element meaning "around, round about, all around, on all sides, " from Latin adverb and preposition circum "around, round about, " literally "in a circle, " probably accusative form of circus "ring" ( see circus ) . The Latin word was commonly used in word - formation. In French, the element became circon - ; Kitchin points out that con for cum is common even in classical Latin. For sense development, compare German rings "around. "
*sta -
*stā - , Proto - Indo - European root meaning "to stand, set down, make or be firm, " with derivatives meaning "place or thing that is standing. "
Middle English: from Old French circonstance or Latin circumstantia, from circumstare ‘encircle, encompass’, from circum ‘around’ stare ‘stand’
The prefix circum - which means “around” and the Latin root word circ which mean “ring” both are influential in making up English words. For instance, the prefix circum - gave rise to the words circumference and circumstances, whereas the root circ gave rise to circle and circulation.
c. 1200, "a fact related to another fact and modifying it without affecting its essential nature" ( originally in reference to sins ) , from Old French circonstance "circumstance, situation, " also literally, "outskirts" ( 13c. , Modern French circonstance ) , from Latin circumstantia "surrounding condition, " neuter plural of circumstans ( genitive circumstantis ) , present participle of circumstare "stand around, surround, encompass, occupy, take possession of" from circum "around" ( see circum - ) stare "to stand, " from PIE root *sta - "to stand, make or be firm. " The Latin word is a loan - translation of Greek peristasis.
Meaning "a person's surroundings, environment" is from mid - 14c. Meaning "a particular detail, matter of small consequence" is from c. 1300; sense of "that which is non - essential" is from 1590s. Obsolete sense of "formality about an important event, ceremonious accompaniment" ( late 14c. ) lingers in Shakespeare's phrase pomp and circumstance ( "Othello" III, iii ) , taken by Edward Elgar as the title of his military march ( 1901 ) , which is a staple of U. S. graduations.
======================================================================================================================================================================
======================================================================================================================================================================
They were victims of circumstance
We were obliged to go by force of circumstance
There are plenty of people in similar circumstance
افراد زیادی در شرایط مشابه وجود دارند.
The Soviet Union had been forced by circumstances to sign a pact with Nazi Germany
شوروی به دلیل شرایط مجبور به امضای پیمانی با آلمان نازی شده بود.
I can’t imagine a circumstance in which I would be willing to steal
نمی توانم شرایطی را تصور کنم که در آن حاضر به سرقت باشم.
in . . . circumstances
The rules can only be waived in exceptional circumstances
قوانین فقط در شرایط استثنایی قابل چشم پوشی هستند.
under . . . circumstances
Prisoners can only leave their cells under certain circumstances
زندانیان تنها در شرایط خاصی می توانند سلول های خود را ترک کنند.
the artists are living in reduced circumstances
we wanted to marry but circumstances didn't permit
pomp and circumstance
I think she coped very well under the circumstances
Obviously we can't deal with the problem until we know all the circumstances
She died in suspicious circumstances
We oppose capital punishment in/under any circumstances
Under no circumstances should you ( = you should not ) approach the man
The meeting has been cancelled due to circumstances beyond our control
The new circumstances compelled a change in policy
An unfortunate conjunction of circumstances led to his downfall
I'd planned a romantic evening together, but circumstances conspired against it - friends arrived unexpectedly and then Dave was called out to an emergency
The circumstances of her death have been hotly disputed
His tact was exemplary, especially considering the circumstances

منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/circumstance• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/circumstance• https://www.etymonline.com/word/circumstance
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : circumstance
✅️ صفت ( adjective ) : circumstantial
✅️ قید ( adverb ) : circumstantially
تفاوت داره با situation
به این لینک برید داخل یوتیوب این یارو قشنگ توضیح میده
منابع• https://www.youtube.com/watch?v=1Sr73Jm0hd4&t=182s
Cocktail of circumstances
معجونی از حوادث
در زبان آلمانی برای واژگان ( وضعیت، شرایط، چگونگی ) ، واژه Umstand را بکار می برند و انگلیسی زبانها واژه circumstance.
Um در زبان آلمانی پیشوندی به معنای ( حول، پیرامون ) می باشد که برابر آن در پارسی ( پَر، پیر، پیرا ) می باشد، همچنین در زبان انگلیسی واژه cir. cum. stance را داریم که تکواژ cir در واژگانی همچون circle به معنی ( پَرهون یا دایره ) دیده می شود و باید درنظر داشت که پیشوند ( cir ) همان ( پَر یا پیرا ) در پارسی است.
...
[مشاهده متن کامل]

stand در آلمانی یا stance در انگلیسی نیز به روشنی با واژه ایستادن و ایستاندن , هستن و هشتن در پارسی هم بُن و ریشه است. بنابراین واژگانی که از دلِ این فروکاهی بیرون می آیند، چنین هستند:
1 - پَرنهش یا پیرانهش:وضعیت، شرایط، چگونگی ) و از آن می توان کارواژه ( پَرنهادن ) یا واژه دیگری همچون ( پَرنهشتن ) را بکار گرفت.
2 - پَرایستایش و واژگانی همچون پَرایستادن و. . .
با توجه به این فروکاهی، واژگان درخورتری نیز می توان یافت ولی آنچه روشن است می بایست پیشوند ( پَر یا پیرا ) در این واژگان بکار آید.

He arrested in murky circumstances
او به واسطه ی [انجام مجموعه] عملیاتی پیچیده، دستگیر شد.
Our circumstance
شرایط ما
چون
پیشوند circum به معنای اطراف، دور ، حاشیه ، around می باشد میتوان معنای این لغت را این طور هم در نظر گرفت : اوضاعی که اطراف ما را احاطه کرده است .
the conditions and facts that are connected with and affect a situation, an event or an action. Ox
رویداد، امر، تفصیل، شرایط محیط، شرح، اهمیت، پیش آمد
مقتضیات، شرایط مربوطه
شرایط و اوضاع و احوال
شرایط - اوضاع
پدیده
جنبه، وجه
In the circumstances: از این حیث
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس