circulate

/ˈsɜːrkjəˌlet//ˈsɜːkjʊleɪt/

معنی: به گردش در اوردن، گردش کردن، بخشنامه کردن، بدور محور گشتن
معانی دیگر: دور زدن، دور گشتن، در راستای دایره حرکت کردن، پرهون کردن، (به آسانی) حرکت کردن، جابه جا شدن، جاری شدن (مثل آب در لوله یا هوا در ساختمان)، پراکنده شدن یا کردن، پخش کردن، منتشر کردن، سیار بودن، سیر کردن، منتشر شدن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: circulates, circulating, circulated
(1) تعریف: to move or flow continuously along a closed path or system.
مترادف: flow
مشابه: course, go, run, stream, travel

- Blood circulates through the arteries and veins of the body.
[ترجمه صبا سلگی] خون در سرخرگ ها و سیاهرگ های بدن گردش میکند
|
[ترجمه گوگل] خون از طریق شریان ها و سیاهرگ های بدن گردش می کند
[ترجمه ترگمان] خون در عروق و رگه ای بدن جریان پیدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Water circulates through the heating system.
[ترجمه ابوالفضل] آب در سراسر سیستم گرمایشی به گردش در می آید
|
[ترجمه ghrbr_mt] آب از طریق سیستم گرمایشی به گردش در می آید
|
[ترجمه گوگل] آب از طریق سیستم گرمایش گردش می کند
[ترجمه ترگمان] اب از سیستم گرمایش جریان می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to move around from person to person or from place to place.
مشابه: circuit, come out, diffuse, issue, make the rounds, mix, pass, propagate, socialize, spread, travel

- He likes to circulate among the guests at the party.
[ترجمه .] او دوست دارد در میان میهمانان در مهمانی گردش کند
|
[ترجمه ghrbr_mt] او رفت و آمد در مهمانی را دوست دارد
|
[ترجمه گوگل] او دوست دارد در مهمانی بین مهمانان گردش کند
[ترجمه ترگمان] او دوست دارد میان مهمانان جشن بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Gossip circulates quickly in a small town.
[ترجمه گوگل] شایعات به سرعت در یک شهر کوچک پخش می شود
[ترجمه ترگمان] شایعات به سرعت در یک شهر کوچک پخش می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- A rumour about the couple breaking up is circulating around Hollywood.
[ترجمه گوگل] شایعه ای در مورد جدایی این زوج در سرتاسر هالیوود پخش می شود
[ترجمه ترگمان] شایعه ای در مورد این زوج در حال پخش در اطراف هالیوود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to move or flow about without restriction, as air.
مترادف: diffuse, move
مشابه: blow, flow, spread, stream

- The fan helps the air to circulate through the rooms.
[ترجمه گوگل] فن به گردش هوا در اتاق ها کمک می کند
[ترجمه ترگمان] پنکه به هوا کمک می کند تا از اتاق ها گردش کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
مشتقات: circulative (adj.), circulatory (adj.), circulator (n.)
• : تعریف: to cause to move around; spread widely; distribute.
مترادف: disseminate, distribute, spread
مشابه: broadcast, carry, disperse, issue, move, noise, pass, propagate, publicize, threw

- Who circulated that rumor?
[ترجمه گوگل] چه کسی آن شایعه را منتشر کرد؟
[ترجمه ترگمان] کی این شایعه رو منتشر کرده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- They circulated a lot of fliers to announce their event.
[ترجمه گوگل] آنها آگهی های زیادی را برای اعلام رویداد خود پخش کردند
[ترجمه ترگمان] آن ها برای اعلام این رویداد، تعداد زیادی از مسافران را پخش کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. A fan may circulate the air in summer, but it doesn't cool it.
[ترجمه گوگل]یک فن ممکن است هوا را در تابستان به گردش درآورد، اما آن را خنک نمی کند
[ترجمه ترگمان]یک بادبزن می تواند هوای تابستان را در هوا پخش کند، اما آن را خنک نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. My father circulated among the guests at the party and made them feel comfortable.
[ترجمه گوگل]پدرم در مهمانی میان مهمانان گردش کرد و به آنها احساس راحتی کرد
[ترجمه ترگمان]پدرم در بین مهمان ها در مهمانی بود و باعث شد که آن ها احساس راحتی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Hot water circulates through the pipes in the building, keeping the room warm.
[ترجمه گوگل]آب گرم از طریق لوله های ساختمان به گردش در می آید و اتاق را گرم نگه می دارد
[ترجمه ترگمان]آب گرم از میان لوله ها در داخل ساختمان جریان می یابد و اتاق را گرم نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Air can circulate freely through the tunnels.
[ترجمه گوگل]هوا می تواند آزادانه از طریق تونل ها گردش کند
[ترجمه ترگمان]هوا می تواند آزادانه در تونل ها پخش شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. People who circulate false news are to be blamed.
[ترجمه گوگل]افرادی که اخبار نادرست را منتشر می کنند مقصر هستند
[ترجمه ترگمان]افرادی که اخبار نادرستی منتشر می کنند مورد سرزنش قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If your muscles are tense, blood cannot circulate freely .
[ترجمه گوگل]اگر عضلات شما منقبض باشند، خون نمی تواند آزادانه در گردش باشد
[ترجمه ترگمان]اگر ماهیچه های شما عصبی باشند، خون نمی تواند آزادانه پخش شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is hardly surprising that rumours continue to circulate.
[ترجمه گوگل]به سختی تعجب آور است که شایعات همچنان به گردش در می آیند
[ترجمه ترگمان]جای تعجب نیست که شایعاتی در جریان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It's a simple matter to circulate a newspaper in the metropolitan area.
[ترجمه گوگل]انتشار روزنامه در کلان شهر کار ساده ای است
[ترجمه ترگمان]پخش یک روزنامه در منطقه کلانشهر یک موضوع ساده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Cooking odors can circulate throughout the entire house.
[ترجمه گوگل]بوهای آشپزی می توانند در کل خانه پخش شوند
[ترجمه ترگمان]بوهای آشپزی می تواند در تمام خانه پخش شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You will have a chance to circulate and chat informally.
[ترجمه گوگل]شما فرصتی برای گردش و چت غیررسمی خواهید داشت
[ترجمه ترگمان]شما شانس گردش و گپ زدن را به طور غیر رسمی خواهید داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Rumours were already beginning to circulate that the project might have to be abandoned.
[ترجمه گوگل]شایعاتی مبنی بر اینکه این پروژه ممکن است رها شود شروع شده بود
[ترجمه ترگمان]شایعات حاکی از آن بود که این پروژه ممکن است رها شده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Even with the new legislation pirate copies will circulate.
[ترجمه گوگل]حتی با قانون جدید، نسخه های دزدان دریایی منتشر خواهد شد
[ترجمه ترگمان]حتی با تصویب قوانین جدید، نسخه های دزدان دریایی توزیع خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Merchandise can now circulate freely among the EU countries.
[ترجمه گوگل]اکنون کالاها می توانند آزادانه در بین کشورهای اتحادیه اروپا در گردش باشند
[ترجمه ترگمان]کالا اکنون می تواند آزادانه بین کشورهای اتحادیه اروپا توزیع شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Huge blowers circulate the entire air of Bio2 several times in one day.
[ترجمه گوگل]دمنده های عظیم کل هوای Bio2 را چندین بار در یک روز به گردش در می آورند
[ترجمه ترگمان]blowers عظیم در یک روز کل فضای of را چندین بار پخش می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The general principle is to circulate cooler liquids around the outside.
[ترجمه گوگل]اصل کلی این است که مایعات خنک‌تر را در اطراف گردش کنید
[ترجمه ترگمان]اصل کلی، توزیع مایعات خنک تر در بیرون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The vents circulate heat back into the room.
[ترجمه sam_mashhadi] دریچه ها گرما را در اتاق به گردش در میاورد.
|
[ترجمه گوگل]دریچه ها گرما را به داخل اتاق باز می گرداند
[ترجمه ترگمان]منافذ شعله را به داخل اتاق باز می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. However, many third world traders do more than circulate goods for sale.
[ترجمه گوگل]با این حال، بسیاری از تاجران جهان سوم، کاری بیش از گردش کالا برای فروش انجام می دهند
[ترجمه ترگمان]با این حال، بسیاری از بازرگانان جهان سوم بیش از توزیع کالا برای فروش انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

به گردش درآوردن (فعل)
circulate

گردش کردن (فعل)
walk, promenade, trip, revolve, circulate, gander, itinerate, rove

بخشنامه کردن (فعل)
circulate

بدور محور گشتن (فعل)
circulate

تخصصی

[نساجی] به جریان انداختن
[ریاضیات] به جریان انداختن، چرخش، بخشنامه کردن

انگلیسی به انگلیسی

• move around, move from place to place; distribute, pass around, hand out
when a piece of writing circulates or is circulated, copies of it are passed round among a group of people.
when a joke or a rumour circulates or is circulated, people tell it to each other.
when a substance circulates, it moves easily and freely within a closed place or system.
if you circulate at a party, you move among the guests and talk to different people.

پیشنهاد کاربران

چرخیدن
چرخاندن
Once the meeting is concluded, the minutes are circulated to the meeting attendees to gather any comments on the accuracy and scope of the minutes and then approved by the board at their next meeting. The approved minutes are a permanent record.
...
[مشاهده متن کامل]

پس از خاتمه جلسه، صورتجلسه در اختیار حاضران جلسه قرار می گیرد تا نظرات خود را در مورد صحت و دامنه صورتجلسه جمع آوری و سپس در جلسه بعدی هیئت مدیره به تصویب برسد. صورتجلسه های تایید شده ثبت دائمی است.

چرخیدن به صورت دایره ای
چرخیدن، پخش کردن
circulate = distribute = give out = scatter
) turn on some fans and let the fresh air circulate. ( 47 listening tpo
تعدادی فن یا پنکه روشن کنید و و اجازه دهید هوای تازه در جریان باشه
برای گردش و جریان هوا هم استفاده میشه
to circulate among things/people
بین دیگران چرخیدن
She circulated among the guests and made them feel comfortable
به جریان انداختن
دهان به دهان گشتن
شایع و پراکنده شدن
سر زبان ها افتادن
go around
circulate ( verb ) = به گردش در آوردن، چرخیدن، جریان داشتن/گشتن، دور زدن، چرخ زدن/ پخش شدن، منتشر شدن/مطلع کردن، در جریان گذاشتن، اطلاع دادن ( با چاپ کردن اعلامیه ) ، اطلاعیه صادر کردن/گردش جریان خون در رگ های قلب ( در زیست شناسی ) /پراکنده شدن/
...
[مشاهده متن کامل]

مترادف است با کلمه : distribute ( verb )
examples:
1 - A fan may circulate the air in summer, but it doesn't cool it.
پنکه ممکن است در تابستان هوا را به گردش درآورد، ولی آن را خنک نمی کند.
2 - Hot water circulates through the pipes in the building, keeping the room warm.
آب داغ درون لوله های ساختمان گردش می کند و اتاق را گرم نگه می دارد.
3 - My father circulated among the guests at the party and made them feel comfortable.
پدرم در میان مهمانان می چرخید و کاری می کرد آنها احساس راحتی بکنند.
4 - The gossip circulated quickly through the small town.
آن شایعه به سرعت در آن شهر کوچک پخش شد.
5 - I try to circulate at a party and not just stay with the friends I came with.
من سعی می کنم در یک مهمانی چرخی بزنم و فقط در کنار دوستانی که با آنها آمده بودم نمانم.
6 - Management will be circulating a supplementary report at the budget meeting.
مدیران در جلسه بودجه گزارش تکمیلی را منتشر خواهند کرد.
7 - News of her retirement quickly circulated around the office.
خبر بازنشستگی وی به سرعت در محیط دفتر پخش شد.

دهان به دهان گشتن
circulate ( verb ) = disperse ( verb )
به معناهای: پراکنده کردن، پخش کردن، پخش شدن
پخش شدن
- چرخش
گردش اطلاعات داشتن ، در جامعه خبر یا اطلاعاتی در حال گردش بودن
منتشر شدن، در گردش بودن، چرخیدن، پخش شدن ( در اینترنت و. . . )
پراکنده کردن

دست به دست شدن
رواج داشتن ( داستانی یا شایعه ای )
جریان یافتن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس