cigar

/sɪˈɡɑːr//sɪˈɡɑː/

معنی: سیگار برگ، سیگار
معانی دیگر: سیگار برگ (به سیگار معمولی می گویند: cigarette)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a slender, tight roll of cured tobacco leaves prepared for smoking.

- After dinner, the men would smoke cigars and drink brandy.
[ترجمه قانعی] بعد از شام ، به کشیدن سیگار برگ و نوشیدن برندی علاقه دارند.
|
[ترجمه گوگل] بعد از شام، مردان سیگار سیگار می کشیدند و براندی می نوشیدند
[ترجمه ترگمان] بعد از شام، مردها سیگار می کشیدند و براندی می نوشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a cigar stub
ته سیگار برگ

2. a smooth cigar
یک سیگار برگ ملایم

3. he has a cigar vised in his teeth
یک سیگار برگ بین دندان هایش قرار دارد.

4. he chomped on his cigar
مرتبا ته سیگارش را می جوید.

5. The air was thick with cigar fumes.
[ترجمه قانعی] هوا از شدت دود و بوی سیگار ( تنباکو ) غیر قابل تنفس شده بود
|
[ترجمه گوگل]هوا غلیظ از دود سیگار بود
[ترجمه ترگمان]هوا پر از دود سیگار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He straddled before me,with a cigar in his hand.
[ترجمه قانعی] اون درست پشت سرمن با یک سیگار برگ تو دستاش طاق باز لم داده بود.
|
[ترجمه گوگل]او با سیگاری در دست جلوی من رفت
[ترجمه ترگمان]او در مقابل من نشست و سیگاری در دست داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He snuffed out his cigar, and began to drink whisky.
[ترجمه قانعی] اون آقا بعد از اینکه سیگار کشیدنش رو به پایان رسوند، شروع به نوشیدن ویسکی کرد.
|
[ترجمه گوگل]سیگارش را بیرون کشید و شروع به نوشیدن ویسکی کرد
[ترجمه ترگمان]سیگارش را خاموش کرد و شروع به نوشیدن ویسکی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Papa flicked the ash from his cigar.
[ترجمه قانعی] پاپا خاکستر سیگارش رو تکوند.
|
[ترجمه گوگل]بابا خاکستر سیگارش را بیرون زد
[ترجمه ترگمان]پا پا خاکستر سیگارش را بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He paused and drew on his cigar.
[ترجمه قانعی] وی پس از مکث کوتاهی مجددا به کشیدن سیگار ادامه داد.
|
[ترجمه گوگل]مکثی کرد و سیگارش را کشید
[ترجمه ترگمان]مکثی کرد و سیگارش را کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The old man is sucking at a cigar.
[ترجمه قانعی] اون مرد مسن پک عمیقی به سیگارش می زند.
|
[ترجمه گوگل]پیرمرد در حال مکیدن سیگار است
[ترجمه ترگمان]پیرمرد سیگاری را می مکید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He sucked at his cigar and then agreed with what I said.
[ترجمه قانعی] وی درحالیکه پک عمیقی به سیگارش میزد ، موافقتش را با گفته هایم اعلام کرد.
|
[ترجمه گوگل]سیگارش را مکید و بعد با حرف من موافقت کرد
[ترجمه ترگمان]سیگارش را می مکید و با چیزی که من گفتم موافق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He reached into his breast pocket for his cigar case.
[ترجمه قانعی] وی به قصد یافتن قوطی سیگار برگش ، دستش را به سمت جیب جلوی پیراهنش برد.
|
[ترجمه گوگل]دستش را در جیب سینه‌اش برد تا جعبه سیگارش را بگیرد
[ترجمه ترگمان]کیف سیگارش را در جیب بغلش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He blew out a stream of cigar smoke.
[ترجمه قانعی] وی حجم زیادی از دود سیگارش را از دهان برون داد.
|
[ترجمه گوگل]جریانی از دود سیگار را بیرون زد
[ترجمه ترگمان]دود سیگار را فوت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He laughed and took a puff on his cigar.
[ترجمه قانعی] او درحالیکه خنده ای برلب داشت ، کامی از سیگارش گرفت.
|
[ترجمه گوگل]خندید و پکی روی سیگارش کشید
[ترجمه ترگمان]خندید و یک پک به سیگارش زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He was sitting alone smoking a big cigar.
[ترجمه گوگل]تنها نشسته بود و سیگار بزرگی می کشید
[ترجمه ترگمان]تنها نشسته بود و سیگار می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سیگار برگ (اسم)
cigar

سیگار (اسم)
fag, cigar, cigarette

انگلیسی به انگلیسی

• large cylindrical roll of dried tobacco (for smoking)
cigars are rolls of dried tobacco leaves which people smoke.

پیشنهاد کاربران

بپرس