churning


کره سازی، کره گیری

جمله های نمونه

1. many ideas were churning in my head
اندیشه های زیادی در مغزم موج می زد.

2. something seemed to be churning up inside her
گویی چیزی درون او را عذاب می داد.

3. the wind was blowing hard and churning up the surface of the lake into swirling waves
باد به سختی می وزید و امواج گردانی بر سطح دریاچه به وجود می آورد.

4. My stomach was churning on the day of the exam.
[ترجمه محمد حسن اسایش] درروز امتحان معده درد داشتم ( جوش معده داشتم )
|
[ترجمه گوگل]روز امتحان شکمم می‌تپید
[ترجمه ترگمان]در روز امتحان معده ام به هم می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Inside, she was a maelstrom of churning emotions.
[ترجمه گوگل]در درون، او گردابی از احساسات متلاشی کننده بود
[ترجمه ترگمان]در داخل، او گرداب احساسات مواج و مواج بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Programme-makers seem irresponsibly insouciant about churning out violence.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که برنامه سازان به طرز غیرمسئولانه ای نسبت به اعمال خشونت بی توجه هستند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که سازندگان این برنامه در مورد خشونت و خشونت سر و کار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She's been churning out novels for twenty years.
[ترجمه گوگل]او بیست سال است که در حال تولید رمان است
[ترجمه ترگمان]بیست سال است که دارد رمان می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The churning, pressing crowds made her feel claustrophobic.
[ترجمه گوگل]شلوغی و فشار جمعیت باعث شد او احساس کلاستروفوبیک کند
[ترجمه ترگمان]جمعیت فشرده و فشرده باعث می شد که او احساس خفگی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Guided by the churning within the planet, the crust of the earth has been in a constant state of flux.
[ترجمه گوگل]پوسته زمین که توسط چرخش درون سیاره هدایت می شود، در یک حالت شار دائمی بوده است
[ترجمه ترگمان]پوسته زمین با راهنمایی شدن در این سیاره، در حالت ثابتی از شار بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It begins churning ahead, blowing huge clouds of spray from its spout, and generating great foam in its wake.
[ترجمه گوگل]از جلو شروع به چرخیدن می کند، ابرهای عظیمی از اسپری را از دهانه خود می دمد و در پی خود کف بزرگی تولید می کند
[ترجمه ترگمان]آن شروع به حرکت می کند و ابره ای عظیمی از اسپری را از فواره بیرون می دهد و کف های عظیم را در دنباله خود تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Twisting and turning, roiling and churning, the core and mantle were impinging on one another continually.
[ترجمه گوگل]با چرخش و چرخش، چرخیدن و به هم خوردن، هسته و گوشته پیوسته به یکدیگر برخورد می کردند
[ترجمه ترگمان]در حالی که می چرخید و می چرخید و پیچ وتاب می خورد، هسته و شنل نامرئی مدام روی هم تلنبار شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Well, something like the churning of the Nile River, which keeps on recreating the fertile farmlands at her delta.
[ترجمه گوگل]خوب، چیزی شبیه به هم زدن رودخانه نیل، که به بازآفرینی زمین های کشاورزی حاصلخیز در دلتای خود ادامه می دهد
[ترجمه ترگمان]خب، چیزی شبیه به churning رودخانه نیل، که به احیای زمین های زراعی حاصلخیز در دلتا ادامه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The train's wheels were churning, the engine rattling over points and spouting clouds of steam.
[ترجمه گوگل]چرخ‌های قطار می‌چرخید، موتور روی نقاط می‌تپید و ابرهای بخار بیرون می‌زد
[ترجمه ترگمان]صدای چرخ های قطار به گوش می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He lost sleep, his mind churning, piling up imaginary complaints and magnifying them.
[ترجمه گوگل]خوابش را از دست داد، ذهنش به هم ریخت، شکایات خیالی را جمع کرد و آنها را بزرگ کرد
[ترجمه ترگمان]خواب از دست رفت، ذهنش به هم می خورد و شکایات خیالی را روی هم تلنبار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The Macintosh factory kept churning out gorgeous boxes that gathered dust in dealerships.
[ترجمه گوگل]کارخانه مکینتاش به تولید جعبه‌های زیبا که گرد و غبار را در نمایندگی‌ها جمع می‌کردند، ادامه داد
[ترجمه ترگمان]کارخانه Macintosh جعبه های زیبایی داشت که گرد و غبار را در نمایندگی های خود گرد آوری می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[نساجی] همزدن شدید

انگلیسی به انگلیسی

• excessive buying and selling of securities by a broker (in order to increase his total commissions)

پیشنهاد کاربران

۱ - دلشوره داشتن
۲ - ( آب، رود، . . ) متلاطم بودن، خروشان بودن
۳ - ( ماشین، موتور، چرخ، . . . ) به حرکت در آمدن، حرکت کردن، چرخیدن
۴ - کره گیری
تغییر/به روزرسانی ( بیمه نامه )
متلاطم ، پرجوش و خر وش ، طوفانی
آمیخته شدن
ریزش. زمانی که کاربران استفاده از کارت اعتباری را متوقف می کنند.
churning ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: کره گیری
تعریف: بس هم زنی شیر یا ماست برای جداسازی ذرات چربی خامه و تولید کره
Churning stomach به معنی دلشوره
خروشان
مخلوط شدن غذا با شیره ی معده و تولید کیموس
e. g.
She stepped down onto the platform and was swallowed instantly by a churning mass of people.
Churning:در این مثال به معنای هجوم می باشد
مشت و مال دادن، در کره سازی
حرکت خروشان آب یا مایعات
حرکت پرتلاطم هرچیزی مثل حرکت شدید برگ ها توی باد یا ابرها توی طوفان
یا کلا یه طوفان خیلی شدید و چرخنده
( of a liquid ) agitated vigorously; in a state of turbulence
moving with or producing or produced by vigorous agitation
Use the adjective churning to describe a liquid that's being powerfully moved around. A boat on a churning lake will be tossed around on its surface
...
[مشاهده متن کامل]

www. vocabulary. com

عذاب وجدان
حق العمل سرمایه گذاری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس