1. chronological order
ترتیب زمانی
2. his chronological age is ten but his mental age is only five
سن تقویمی او ده سال ولی سن عقلی او فقط پنج سال است.
3. their names are listed in a chronological sequence
نام آنها به ترتیب تاریخی فهرست شده است.
4. The article describes the chronological sequence of events.
[ترجمه گوگل]مقاله توالی زمانی وقایع را شرح می دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله به توصیف توالی زمانی رویدادها می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Give me the dates in chronological order.
[ترجمه گوگل]تاریخ ها را به ترتیب زمانی به من بدهید
[ترجمه ترگمان]تاریخ ها را به ترتیب زمانی به من بدهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I have arranged these stories in chronological order.
[ترجمه گوگل]من این داستان ها را به ترتیب زمانی مرتب کرده ام
[ترجمه ترگمان]من این داستان ها را به ترتیب زمانی ترتیب داده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The chronological sequence gives the book an element of structure.
[ترجمه گوگل]ترتیب زمانی به کتاب عنصری از ساختار می بخشد
[ترجمه ترگمان]توالی زمانی به کتاب یک مولفه ساختار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. We arranged the documents in chronological order .
[ترجمه گوگل]ما اسناد را به ترتیب زمانی مرتب کردیم
[ترجمه ترگمان]ما اسناد را به ترتیب زمانی تنظیم کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The facts should be presented clearly and in chronological order.
[ترجمه گوگل]حقایق باید به وضوح و به ترتیب زمانی ارائه شوند
[ترجمه ترگمان]حقایق باید به طور واضح و به ترتیب زمانی ارایه شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Carbon dating provides the archaeologist with a basic chronological framework.
[ترجمه گوگل]قدمت کربنی چارچوب زمانی اولیه را در اختیار باستان شناس قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]قرار گذاشتن کربن، یک باستان شناس را با یک چارچوب زمانی پایه فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It follows a chronological script, interspersing documentary footage with the acted narrative.
[ترجمه گوگل]این فیلمنامه زمانی را دنبال میکند و فیلمهای مستند را با روایت بازیگری در هم میپیچد
[ترجمه ترگمان]این فیلم به دنبال یک اسکریپت به ترتیب زمانی و مستند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The more or less chronological order of the essays allows certain themes to emerge and evolve over time.
[ترجمه گوگل]ترتیب کم و بیش زمانی مقالات به موضوعات خاصی اجازه ظهور و تکامل را در طول زمان می دهد
[ترجمه ترگمان]هر چه تعداد بیشتری از این مقالات زمان کمتری داشته باشند امکان ظهور و تکامل آن ها در طول زمان وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Does one experience past lives in reverse chronological order?
[ترجمه گوگل]آیا فرد زندگی های گذشته را به ترتیب زمانی معکوس تجربه می کند؟
[ترجمه ترگمان]آیا یک تجربه از زندگی گذشته به ترتیب زمانی معکوس است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Two of the entries are not in chronological order, which suggests that the recording of events was sometimes delayed.
[ترجمه گوگل]دو مورد از ورودیها به ترتیب زمانی نیستند، که نشان میدهد گاهی اوقات ثبت رویدادها به تأخیر میافتد
[ترجمه ترگمان]دو مورد از ورودی ها به ترتیب زمانی نیستند، که نشان می دهد ضبط وقایع گاهی به تاخیر می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. They were in chronological order and I saw him grow older before my eyes.
[ترجمه گوگل]آنها به ترتیب زمانی بودند و من او را در مقابل چشمانم بزرگتر دیدم
[ترجمه ترگمان]آن ها نظم و ترتیب را داشتند و من او را در مقابل چشمانم دیدم که بزرگ تر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید