اسم ( noun )
عبارات: of good cheer
عبارات: of good cheer
• (1) تعریف: liveliness, happiness, or gaiety.
• مترادف: gaiety, glee, happiness
• متضاد: sadness
• مشابه: exuberance, fun, joy, liveliness, pleasure, vivacity, warmth
• مترادف: gaiety, glee, happiness
• متضاد: sadness
• مشابه: exuberance, fun, joy, liveliness, pleasure, vivacity, warmth
- He was full of cheer that morning, having just received some very good news from his doctor.
[ترجمه گوگل] او صبح آن روز پر از شادی بود، زیرا به تازگی خبرهای بسیار خوبی از دکترش دریافت کرده بود
[ترجمه ترگمان] آن روز صبح سرحال بود و خبر خوشی از دکترش گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] آن روز صبح سرحال بود و خبر خوشی از دکترش گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: anything that brings good spirits, encouragement, or comfort.
• مترادف: comfort, encouragement, solace
• مشابه: assurance, inspiration, warmth
• مترادف: comfort, encouragement, solace
• مشابه: assurance, inspiration, warmth
- Her son's letter was full of cheer.
[ترجمه گوگل] نامه پسرش پر از شادی بود
[ترجمه ترگمان] نامه پسرش پر از شادی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] نامه پسرش پر از شادی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: a cry of encouragement, approval, or appreciation, as by spectators to encourage their favorite team or players.
• مترادف: yell
• متضاد: boo, jeer
• مشابه: applause, bravo, hurrah, shout
• مترادف: yell
• متضاد: boo, jeer
• مشابه: applause, bravo, hurrah, shout
- The crowd let out a cheer when the team made a goal.
[ترجمه گوگل] وقتی تیم گل زد، جمعیت تشویق میکردند
[ترجمه ترگمان] جمعیت هنگامی که تیمش یک گل به ثمر رساند، فریاد شادی سر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] جمعیت هنگامی که تیمش یک گل به ثمر رساند، فریاد شادی سر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: food or drink; convivial refreshment.
• مترادف: refreshment
• مشابه: fare, hospitality
• مترادف: refreshment
• مشابه: fare, hospitality
- Will you have a bit of this Christmas cheer I've brewed up for the occasion?
[ترجمه گوگل] آیا کمی از این شادی کریسمس که برای این مناسبت درست کرده ام، خواهید داشت؟
[ترجمه ترگمان] یک خرده از این شادی کریسمس را که من به خاطر این موقعیت جا به جا کردم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] یک خرده از این شادی کریسمس را که من به خاطر این موقعیت جا به جا کردم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
حرف ندا ( interjection )
• : تعریف: (pl.) an expression used as a toast.
• مترادف: prosit, skoal
• مترادف: prosit, skoal
- Cheers! To your health!
[ترجمه گوگل] به سلامتی! برای سلامتی تو!
[ترجمه ترگمان] ! به سلامتی به سلامتی شما!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ! به سلامتی به سلامتی شما!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: cheers, cheering, cheered
حالات: cheers, cheering, cheered
• (1) تعریف: to comfort or make happy (sometimes fol. by "up").
• مترادف: brighten, buck up, buoy up, comfort, console, enliven, gladden, hearten, solace
• متضاد: deject, depress
• مشابه: amuse, buoy, elate, embolden, encourage, energize, inspire, invigorate, lift, pep up, revive, strengthen, uplift, warm
• مترادف: brighten, buck up, buoy up, comfort, console, enliven, gladden, hearten, solace
• متضاد: deject, depress
• مشابه: amuse, buoy, elate, embolden, encourage, energize, inspire, invigorate, lift, pep up, revive, strengthen, uplift, warm
- She'd been depressed, but kind and hopeful words from her friend cheered her up.
[ترجمه گوگل] او افسرده شده بود، اما سخنان محبت آمیز و امیدوارکننده دوستش او را خوشحال کرد
[ترجمه ترگمان] او غمگین بود، اما مهربان و امیدوار کننده از دوستش او را تشویق می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او غمگین بود، اما مهربان و امیدوار کننده از دوستش او را تشویق می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to give loud vocal encouragement, approval, or appreciation to.
• مترادف: hurrah, root for
• متضاد: boo, jeer
• مشابه: applaud, encourage, praise
• مترادف: hurrah, root for
• متضاد: boo, jeer
• مشابه: applaud, encourage, praise
- The fans cheered the winners wildly.
[ترجمه محسن غلامی] هواداران برنده ها را پرشور تشویق کردند.|
[ترجمه گوگل] هواداران به شدت برندگان را تشویق کردند[ترجمه ترگمان] طرفداران به شدت برندگان را تشویق کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The audience cheered the soloist.
[ترجمه ابوالقاسم امینی] تماشاچیان تک خوان را تشویق نمودند.|
[ترجمه مهدیه] تماشاگران تک نواز را تشویق کردند|
[ترجمه گوگل] حضار تکنواز را تشویق کردند[ترجمه ترگمان] تماشاگران the را تشویق کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: cheeringly (adv.), cheerer (n.)
مشتقات: cheeringly (adv.), cheerer (n.)
• (1) تعریف: to cry out in encouragement or appreciation.
• مترادف: hurrah
• متضاد: jeer
• مشابه: acclaim, applaud, root
• مترادف: hurrah
• متضاد: jeer
• مشابه: acclaim, applaud, root
- When they heard the good news, everyone cheered.
[ترجمه گوگل] وقتی خبر خوش را شنیدند، همه تشویق کردند
[ترجمه ترگمان] وقتی خبره ای خوب را شنیدند، همه هورا کشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] وقتی خبره ای خوب را شنیدند، همه هورا کشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The audience cheered at the end of the play.
[ترجمه گوگل] تماشاگران در پایان این نمایش را تشویق کردند
[ترجمه ترگمان] حضار در پایان نمایش هورا کشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] حضار در پایان نمایش هورا کشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to become more positive in feeling and attitude (usu. fol. by "up").
• مترادف: brighten
• مشابه: hope, lighten, quicken, revive, rouse
• مترادف: brighten
• مشابه: hope, lighten, quicken, revive, rouse
- As the rain finally stopped. we began to cheer up.
[ترجمه گوگل] همانطور که باران بالاخره قطع شد شروع کردیم به شادی کردن
[ترجمه ترگمان] وقتی که باران قطع شد ما شروع به تشویق کردن کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] وقتی که باران قطع شد ما شروع به تشویق کردن کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Cheer up! Things aren't that bad!
[ترجمه گوگل] شاد باش اوضاع آنقدرها هم بد نیست!
[ترجمه ترگمان] خوشحال باش! اوضاع اونقدرا هم بد نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] خوشحال باش! اوضاع اونقدرا هم بد نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید