chauvinism

/ˈʃoʊvɪnɪzəm//ˈʃəʊvɪnɪzəm/

معنی: تعصب در وطن پرستی، میهن پرستیافراطی، میهن پرستی از روی تعصب
معانی دیگر: میهن پرستی (افراطی و پرخاشگرانه و نابخردانه)، خاک پرستی (در مقایسه با میهن دوستی)، خاک آیینی، برتر شناسی نژاد و (به ویژه) جنس خود از دیگران، برتر پنداری مردان (در مقایسه بازنان)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: chauvinistic (adj.), chauvinistically (adv.), chauvinist (n.)
(1) تعریف: zealous or excessive patriotism.
مترادف: jingoism
مشابه: ethnocentrism, fanaticism, flag-waving, nationalism, partisanship, patriotism

(2) تعریف: biased and nonobjective belief in the superiority of one's own sex.
مشابه: machismo, sexism

جمله های نمونه

1. male chauvinism
برتر پنداری مردان

2. the nazis infused the youth with chauvinism and hatred of foreigners
نازی ها میهن پرستی (افراطی) و تنفر از خارجیان را در جوانان تقویت می کردند.

3. The war stimulated an intense national chauvinism.
[ترجمه غزال سرخ] جنگْ شوونیسم ملی شدیدی را برانگیخت
|
[ترجمه گوگل]جنگ یک شوونیسم ملی شدید را تحریک کرد
[ترجمه ترگمان]جنگ باعث تحریک میهن پرستی شدید ملی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It may also appeal to the latent chauvinism of many ordinary people.
[ترجمه غزال سرخ] همچنین ممکن است به شوونیسم پنهان بسیاری از افراد عادی متوسل شود.
|
[ترجمه گوگل]همچنین ممکن است شوونیسم نهفته بسیاری از مردم عادی را به خود جلب کند
[ترجمه ترگمان]همچنین ممکن است به تعصبات نهفته بسیاری از مردم عادی نیز متوسل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The author lashed out against chauvinism.
[ترجمه غزال سرخ] نویسنده شوونیسم را سخت مورد انتقاد قرار داد.
|
[ترجمه گوگل]نویسنده علیه شوونیسم به شدت انتقاد کرد
[ترجمه ترگمان]نویسنده کتاب علیه تعصب افراطی را مورد انتقاد قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It was a typical case of British chauvinism and insularity.
[ترجمه غزال سرخ] این موردی مثال زدنی از شوونیسم در بریتانیا و جزیره بودن آن بود.
|
[ترجمه گوگل]این یک مورد معمول از شوونیسم و ​​جزیره گرایی بریتانیا بود
[ترجمه ترگمان]این یک مورد خاص تعصب افراطی بریتانیا و insularity بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The absence of media chauvinism is testimony, Morris Matthews believes, to the women's communication skills.
[ترجمه غزال سرخ] به اعتقادِ موریس متیوز، غیاب تعصب رسانه ای شاهدی بر مهارت های ارتباطی زنان است.
|
[ترجمه گوگل]موریس متیوز معتقد است فقدان شوونیسم رسانه ای گواهی بر مهارت های ارتباطی زنان است
[ترجمه ترگمان]موریس Matthews بر این باور است که عدم حضور تعصب رسانه ای گواهی بر مهارت های ارتباطی زنان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Male chauvinism was rife in medicine in those days, and he is forgiven.
[ترجمه گوگل]شوونیسم مردانه آن روزها در پزشکی موج می زد و او را می بخشند
[ترجمه ترگمان]تعصب مردانه در این روزها پر از دارو است و او بخشیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The plagues of aggressive nationalism, racism, chauvinism, xenophobia, anti-semitism and ethnic tension are still widespread.
[ترجمه گوگل]آفت‌های ناسیونالیسم تهاجمی، نژادپرستی، شوونیسم، بیگانه‌هراسی، یهودی‌ستیزی و تنش‌های قومی همچنان گسترده است
[ترجمه ترگمان]طاعون of تهاجمی، نژادپرستی، تعصب مذهبی، بیگانه هراسی، ضد semitism و تنش قومی هنوز رواج زیادی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Bandaranaike used Sinhalese chauvinism to gain power, but found he could not control it.
[ترجمه گوگل]بندرانایکه از شوونیسم سینهالی برای به دست آوردن قدرت استفاده کرد، اما دریافت که نمی تواند آن را کنترل کند
[ترجمه ترگمان]Bandaranaike از تعصب وطن پرستی برای کسب قدرت استفاده کرد، اما دریافت که او نمی تواند آن را کنترل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The chance remark that revealed his deep-rooted chauvinism and basic male insensitivity.
[ترجمه گوگل]اظهارات تصادفی که شوونیسم ریشه‌دار و بی‌حساسیت اولیه مردانه او را آشکار کرد
[ترجمه ترگمان]این حرف تصادفی که تعصبات میهنی و عدم حساسیت مرد پایه را آشکار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The academy was labeled a stronghold of male chauvinism.
[ترجمه گوگل]آکادمی به عنوان سنگر شوونیسم مردانه شناخته شد
[ترجمه ترگمان]این آکادمی به عنوان پایگاهی از تعصب مردانه به شمار می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But to ascribe this to male chauvinism wouldn't be accurate either.
[ترجمه گوگل]اما نسبت دادن این موضوع به شوونیسم مردانه نیز درست نیست
[ترجمه ترگمان]اما نسبت به تعصب مردانه هم دقیق نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In Don's Party, chauvinism, Rabelaisian humor, and drunken sexuality reflected by the male characters in the play are three typical "ocker" characteristics.
[ترجمه گوگل]در حزب دون، شوونیسم، شوخ طبعی رابلی، و تمایلات جنسی مستی که توسط شخصیت های مرد نمایشنامه منعکس شده است، سه ویژگی معمولی "اکر" هستند
[ترجمه ترگمان]در حزب دون، تعصب افراطی، شوخ طبعی با Rabelaisian و تمایلات جنسی مست که توسط شخصیت های مرد نمایش داده می شوند، سه ویژگی خاص \"ocker\" هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تعصب در وطن پرستی (اسم)
chauvinism

میهن پرستی افراطی (اسم)
chauvinism

میهن پرستی از روی تعصب (اسم)
chauvinism

انگلیسی به انگلیسی

• extreme nationalism; excessive devotion (to one's own sex, race, etc.)
chauvinism is a strong and unreasonable belief that your own country is the best and most important.

پیشنهاد کاربران

میهن پرستی افراطی و متعصبانه
میهن شیفتگی
chauvinism ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: میهن شیفتگی
تعریف: وطن پرستی افراطی
noun
[noncount]
disapproving
1 : an attitude that the members of your own sex are always better than those of the opposite sex
male chauvinism [=a belief that men are superior to women]
2 : the belief that your country, race, etc. , is better than any other
...
[مشاهده متن کامل]

American chauvinism
it gets subjective and prone to chauvinism : این شخصی و متعصبانه میشه ( مستعد میهم پرستی افراطی میشه )
شُ وِنِزِم
میهن شیفتگی یا شوونیسم ( به فرانسوی: Chauvinisme ) در معنای اصلی و ابتدایی آن، یک نوع میهن پرستی افراطی و ستیزه جو، و یک ایمان کور به برتری و شکوه ملی است. با بسط معنا، شوونیسم طرفداری مفرط و غیرعقلانی به نام هر گروهی که کسی عضو آن است را شامل می شود، به خصوص هر وقت این طرفداری، همراه با کینه و بداندیشی نسبت به گروه رقیب باشد. جینگوئیسم معادل انگلیسی این واژه فرانسوی است. همچنین، در کاربرد امروزی تر، به اعتقادی گفته می شود که در آن یک جنسیت ( بیشتر در مورد مردان: male Chauvinism ) خود را برتر، با هوشتر و مهم تر از جنسیت دیگر بداند.
ریشه شناسی
این واژه از نام نیکولا شوون گرفته شده است، یک سرباز شبه عارف تحت فرمان ناپلئون بناپارت، که به نظر می رسد در انقلاب فرانسه نیز خدمت کرده باشد. با وجود عدم محبوبیت بناپارتیسم در فرانسه بعد از ۱۸۱۵، گفته می شد شوون یک هوادار بسیار پرحرارت بوده است و اغلب در لباسی با نماد امپراتور معزول مشاهده می شده است.
جنسیت شیفتگی ( خود شیفتگی جنسیتی ) - میهن برتر بینی - میهن شیفتگی

برترباوری ، برترپنداری ، برتری گرایی

بپرس