صفت ( adjective )
مشتقات: charmingly (adv.)
مشتقات: charmingly (adv.)
• : تعریف: alluring, delightful, or very attractive.
• مترادف: alluring, attractive, beguiling, bewitching, captivating, delightful, enchanting, engaging, entrancing
• متضاد: appalling, dull, nasty, unappealing, unpleasant
• مشابه: adorable, appealing, beautiful, charismatic, comely, cute, darling, fascinating, graceful, lovely, magical, pleasant, pleasing, prepossessing, seductive, winsome
• مترادف: alluring, attractive, beguiling, bewitching, captivating, delightful, enchanting, engaging, entrancing
• متضاد: appalling, dull, nasty, unappealing, unpleasant
• مشابه: adorable, appealing, beautiful, charismatic, comely, cute, darling, fascinating, graceful, lovely, magical, pleasant, pleasing, prepossessing, seductive, winsome
- It's a charming film that has delighted audiences for decades.
[ترجمه گوگل] این فیلم جذابی است که برای دهه ها تماشاگران را به وجد آورده است
[ترجمه ترگمان] این یک فیلم جذاب است که برای چندین دهه مخاطبین را خوشحال کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این یک فیلم جذاب است که برای چندین دهه مخاطبین را خوشحال کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Most people find him charming with his friendly manner and pleasant remarks.
[ترجمه شان] بیشتر مردم، او را به خاطر منش دوستانه و سخنان دلپذیر ، جذاب می دانند.|
[ترجمه گوگل] بیشتر مردم او را با رفتار دوستانه و سخنان دلپذیرش جذاب می دانند[ترجمه ترگمان] بیشتر مردم او را با رفتار دوستانه و سخنان دوستانه او پیدا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Her shy manner and sweet smile were charming to him.
[ترجمه گوگل] رفتار خجالتی و لبخند شیرین او برای او جذاب بود
[ترجمه ترگمان] رفتار خجولانه و لبخند دلنشین او برایش جذاب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] رفتار خجولانه و لبخند دلنشین او برایش جذاب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید