chaos

/ˈkeɪas//ˈkeɪɒs/

معنی: اشفتگی، هرج و مرج، شلوغی، بی نظمی کامل
معانی دیگر: درهم و برهمی، بی سامانی، ژولی، به هم ریختگی، ناآرامی، آشوب، ورطه، آشفتگی، (در اصل - توده ی بی شکل و درهم و برهم عوامل که پیش از آفرینش جهان را فرا گرفته بود) هاویه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a state, condition, or place of complete disorder and confusion.
مترادف: anarchy, confusion
متضاد: order
مشابه: Babel, bedlam, brouhaha, commotion, disarray, discord, disorder, disruption, disturbance, ferment, havoc, imbroglio, jumble, mess, muddle, pandemonium, riot, tumble, tumult, turmoil, unrest, upheaval, uproar, upset

- The nation was plunged into chaos by the bloody coup d'�tat.
[ترجمه گوگل] با کودتای خونین، ملت در هرج و مرج فرو رفت
[ترجمه ترگمان] ملت توسط شکاری لعنتی غرق در هرج و مرج شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The office is always in chaos before a major deadline.
[ترجمه فارا] اداره همیشه قبل از تمام شدن محلت انجام کاری مهم توی هرج و مرجه.
|
[ترجمه گوگل] دفتر همیشه قبل از یک ضرب الاجل بزرگ در هرج و مرج است
[ترجمه ترگمان] این اداره همیشه قبل از یک ضرب العجل بزرگ در هرج و مرج قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Your desk is complete chaos--how do you find anything?
[ترجمه چکامه] میزت کلا به هم ریخته است، چطوری چیزهات رو پیدا می کنی؟
|
[ترجمه مرتضي] میزت کاملا به هم ریخته است چطوری چیزی را پیدا می کنی؟
|
[ترجمه گوگل] میز شما کاملاً آشفته است - چگونه چیزی پیدا می کنید؟
[ترجمه ترگمان] میز تو هرج و مرج کامل - ه - چطور چیزی پیدا کردی؟ -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the state of nothingness believed in some religions to have preceded the creation of the universe.
مشابه: abysm, abyss, nothingness, void

جمله های نمونه

1. economic chaos
نابسامانی اقتصادی

2. a plunge into chaos
غوطه وری در هرج و مرج

3. in the midst of the chaos that followed the shooting, the attacker escaped
در میان شلوغ پلوغی پس از تیراندازی،ضارب فرار کرد.

4. we must cooperate to keep chaos at bay
باید برای جلوگیری از هرج و مرج همکاری کنیم.

5. the government tried to reduce the economic chaos that followed the war
دولت کوشید که هرج و مرج اقتصادی بعد از جنگ را سرو سامان بدهد.

6. for a while after the death of nadershah, chaos gripped the country
پس از مرگ نادرشاه تا مدتی کشور دستخوش هرج و مرج بود.

7. Both quantum mechanics and chaos theory suggest a world constantly in flux.
[ترجمه گوگل]هم مکانیک کوانتومی و هم تئوری آشوب، جهانی را نشان می‌دهند که دائماً در جریان است
[ترجمه ترگمان]هم مکانیک کوانتومی و هم تیوری هرج و مرج یک جهان را به طور پیوسته در جریان القا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He avers that chaos will erupt if he loses.
[ترجمه گوگل]او مخالف است که اگر ببازد، هرج و مرج فوران خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]او می گوید که اگر شکست بخورد هرج و مرج آغاز خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Snow and ice have caused chaos on the roads.
[ترجمه گوگل]برف و یخبندان باعث هرج و مرج در جاده ها شده است
[ترجمه ترگمان]برف و یخ در جاده ها هرج و مرج ایجاد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The burglars left the house in chaos.
[ترجمه شان] ذزدان خانه را در حالی که آشفته و در هم ریخته بود، ترک کردند.
|
[ترجمه گوگل]سارقان با هرج و مرج از خانه خارج شدند
[ترجمه ترگمان]سارقان خانه را در هرج و مرج رها کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A serious road accident caused traffic chaos yesterday.
[ترجمه گوگل]تصادف شدید جاده ای دیروز باعث هرج و مرج ترافیکی شد
[ترجمه ترگمان]دیروز یک تصادف جاده ای جدی باعث ایجاد هرج و مرج ترافیکی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The chaos in his house was starting to get him down.
[ترجمه گوگل]هرج و مرج در خانه اش داشت او را پایین می آورد
[ترجمه ترگمان]آشوب درون خانه او را به زمین می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His sudden departure threw the office into chaos.
[ترجمه گوگل]خروج ناگهانی او دفتر را به آشوب کشاند
[ترجمه ترگمان]حرکت ناگهانی او دفتر را درهم شکست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A strike would plunge the country into chaos.
[ترجمه گوگل]یک اعتصاب کشور را در هرج و مرج فرو می برد
[ترجمه ترگمان]اعتصاب، کشور را به هرج و مرج می کشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Chaos reigns supreme in our new house.
[ترجمه گوگل]هرج و مرج در خانه جدید ما حاکم است
[ترجمه ترگمان]هرج و مرج و هرج و مرج در خانه جدید ما حکم فرماست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Emily remained completely unruffled by the chaos.
[ترجمه گوگل]امیلی از هرج و مرج کاملاً سرگردان باقی ماند
[ترجمه ترگمان]امیلی از این هرج و مرج کام لا آرام بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The running of Welsh rugby was left in chaos yesterday after a vote of no confidence in the game's overlords.
[ترجمه گوگل]اجرای راگبی ولز دیروز پس از رای عدم اعتماد به اربابان این بازی در هرج و مرج قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]تیم راگبی اهل ولز دیروز بعد از رای عدم اعتماد به فرمانروایان بازی در هرج و مرج باقی ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. A frequent metaphor for one aspect of chaos theory is called the Butterfly Effect - butterflies flapping their wings in the Amazon affect the weather in Chicago.
[ترجمه گوگل]استعاره متداول یکی از جنبه‌های نظریه آشوب، اثر پروانه نامیده می‌شود - پروانه‌هایی که بال‌های خود را در آمازون تکان می‌دهند بر آب و هوای شیکاگو تأثیر می‌گذارند
[ترجمه ترگمان]استعاره مکرر برای یک جنبه از نظریه هرج و مرج، اثر پروانه ای نامیده می شود - پروانه ها که باله ای خود را در آمازون به هم می زنند، بر آب و هوای شیکاگو تاثیر می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اشفتگی (اسم)
turmoil, agitation, turbulence, chaos, perturbation, disorder, unrest, consternation, rummage, disorderliness, disquietude, inquietude, hullabaloo, tumble, turbulency, nonplus, garboil, tanglement, topsy-turvydom

هرج و مرج (اسم)
chaos, anarchy, babel, helter-skelter

شلوغی (اسم)
jumble, chaos, babel, crowd, bustle, blatancy, to-do

بی نظمی کامل (اسم)
chaos

تخصصی

[کامپیوتر] هرج و مرج .
[زمین شناسی] بی نظم، آشفتگی
[صنعت] اغتشاش، هرج و مرج
[ریاضیات] بی نظمی، آشفتگی
[آمار] آشوب

انگلیسی به انگلیسی

• total lack of order, confusion
chaos is a state of complete disorder and confusion.

پیشنهاد کاربران

"غوغا" معنی قشنگتری براش
You must have "chaos" within you to give birth to
a dancing star
( از نیچه بزرگ )
هیاهو
chaos ( n ) ( keɪɑs ) =a state of complete confusion and lack of order, e. g. The house was in chaos after the party. chaotic ( adj ) ( keɪˈɑt̮ɪk ) , chaotically ( adv )
chaos
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�شوsho, شوسهshoesa� به معنی برهم زدن، به هم ریختن، آشوب وبی نظمی، نابودگر وخراب کننده، و قاتی وترکیب وهم زدن مواد جامد، مایع وگاز است. این واژه کهن وارد زبانهای هندی�شیوا:
...
[مشاهده متن کامل]
یکی از خدایان هند به معنی آشوبگر، نابودگر، خراب کننده و. . . � و زبانهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده وبه صورت�کیاسchaos�, � کیاتیکchaotik�و�کیاتیکالیchaotikally� به همان معنی در زبان انگلیسی به کار میرود. در اینجا تبدیل حرف شین به کاف را داریم که تبدیلی رایج است. مثل: کیمیا، کیمیاگری، شیمی، کمیستریchemistry, کیمیکالیchemikally. برای توضیحات کاملتر رجوع شود به chaotikکیاتیک.

Throw sth into chaos
It threw the natural order
into chaos.
When I came to this land, this kingdom was mired in chaos
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : chaos
✅️ صفت ( adjective ) : chaotic
✅️ قید ( adverb ) : chaotically
ولی فقط آشوب ترجمه نمیشه و گاهی معنیش میشه خداجون. مثال:
?Chaos, how is he so adorable
خداجون، چطور اون انقدر تو دل بروئه؟
بلبشو
The kitchen was in chaos آشپزخانه شلوغ و پلوغ بود
chaos ( آینده پژوهی )
واژه مصوب: آشوب
تعریف: [آینده پژوهی]‏ حرکت بی قاعدۀ سامانه های پویا که تعینی و حساس به وضعیت اولیه و در بلندمدت پیش بینی ناپذیر است|||[فیزیک]‏ تحول دینامیکی هر سامانه که رفتار نادوره‏ای ( aperiodic ) آن به شدت به شرایط اولیه وابسته است
chaos ( noun ) = نابسامانی، آشفتگی، آشفته بازار، هرج ومرج، بلبشو، بی نظمی، بلوا/آشوب، اغتشاش/در هم بر همی، شلوغی
chaos rings = حلقه های هرج ومرج
cultural chaos = آشفتگی فرهنگی
chaos control = کنترل آشوب
...
[مشاهده متن کامل]

social chaos = بلوای اجتماعی
examples:
1 - Snow and ice have caused chaos on the roads.
برف و یخ باعث ایجاد بی نظمی در جاده ها شده است.
2 - Ever since our secretary walked out, the office has been in a state of total/utter chaos.
از زمانی که منشی ما بیرون رفت ، دفتر در بی نظمی مطلق قرار داشت.
3 - We muddled up the name labels and chaos ensued ( = resulted ) .
ما برچسب های نام را اشتباه گرفتیم و نابسامانی ایجاد شد
4 - Repairs to the major highway this summer will bring chaos to commuters.
تعمیر بزرگراه اصلی در تابستان امسال هرج و مرج را برای مسافران به همراه خواهد داشت.
5 - there was complete chaos when the world champions arrived at the airport.
وقتی قهرمانان جهان به فرودگاه رسیدند ، هرج و مرج کاملی وجود داشت.

اوضاع خرتوخر
بلبشو
There was total chaos on the roads

رشته مدیریت: آشوب
هرج و مرج
بی قانونی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس