caveat

/ˈkeɪviˌæt//ˈkeɪvɪæt/

معنی: اگهی، اخطار، پیش بینی احتیاطی
معانی دیگر: (حقوق) یادداشت رسمی (که از سوی طرف ذینفع به مراجع قانونی داده می شود مبنی بر اینکه تا به ادعاهای او رسیدگی نشده از هرگونه اقدام در مورد به خصوصی خودداری گردد)، عرضحال رسمی، هشدار، آماد باش، آژیرش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a warning or caution, esp. with regard to the limits or stipulations of an agreement.
مترادف: admonition, caution, monition, warning
مشابه: alert, caveat emptor

- They agreed to meet weekly with the caveat that either could cancel in case of severe weather.
[ترجمه دکتر رجایی] آن ها توافق کردند که هر هفته با هم ملاقات داشته باشند با این اخطار که در شرایط بدی آب و هوا جلسات کنسل خواهد شد.
|
[ترجمه جواد کیهان] آنها توافق کردند که هفتگی دیدار داشته باشند به این شرط که طرفین حق لغو دیدار را به بهانه بدی آب و هوا داسته باشند
|
[ترجمه گوگل] آنها موافقت کردند که هر هفته با این اخطار ملاقات کنند که در صورت آب و هوای شدید می تواند لغو شود
[ترجمه ترگمان] آن ها توافق کردند که با این اخطار هفتگی که یا ممکن است در شرایط آب و هوایی شدید از بین بروند، ملاقات داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a qualification or explanation given to prevent misunderstanding of what is being said.
مترادف: qualification

- The caveat explained that the pronoun "he" used throughout this older document was to be understood as meaning either a male or a female.
[ترجمه فلاحی] این نکته شرح می دهد، واژه ی "او" که در سراسر این کتاب مورد استفاده قرار گرفته را هم میتوان به معنای زن و هم به معنای مرد تفسیر کرد.
|
[ترجمه گوگل] این اخطار توضیح داد که ضمیر «او» که در این سند قدیمی‌تر استفاده می‌شود باید به معنای مرد یا زن درک شود
[ترجمه ترگمان] The توضیح داد که \"وی\" در تمام این مدارک قدیمی تر به معنای یک مرد یا زن مورد استفاده قرار می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: in law, a formal request to suspend proceedings until the filer of the notice has had a hearing.

جمله های نمونه

1. a caveat against unfair practices
یک هشدار در مورد اعمال غیرمنصفانه

2. a caveat entered in a court to the proving of a will
عرضحالی که برای تعویق اجرای وصیت نامه تقدیم به دادگاه می شود

3. She will be offered treatment, with the caveat that it may not work.
[ترجمه گوگل]به او پیشنهاد درمان داده خواهد شد، با این اخطار که ممکن است کارساز نباشد
[ترجمه ترگمان]او تحت درمان قرار خواهد گرفت، با این اخطار که ممکن است کار نکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He agreed to the interview, with the caveat that he could approve the final article.
[ترجمه گوگل]او با این اخطار که می تواند مقاله نهایی را تایید کند، با مصاحبه موافقت کرد
[ترجمه ترگمان]او با این اخطار موافقت کرد و اخطار کرد که می تواند مقاله نهایی را تایید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The sale is subject to the caveat emptor principle.
[ترجمه گوگل]فروش تابع اصل اخطار است
[ترجمه ترگمان]این فروش در معرض اصل emptor caveat قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There was one caveat: he was not to enter into a merger or otherwise weaken the Roche family's control of the firm.
[ترجمه گوگل]یک اخطار وجود داشت: او نباید وارد ادغام شود یا کنترل خانواده روشه بر شرکت را تضعیف نکند
[ترجمه ترگمان]یک اخطار وجود داشت: او نمی خواست وارد یک ادغام شود یا در غیر این صورت روش کنترل خانواده روش را تضعیف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Catherine Destivelle issued a similar caveat from the floor about the situation in the Alps.
[ترجمه گوگل]کاترین دستیوله اخطار مشابهی را در مورد وضعیت آلپ صادر کرد
[ترجمه ترگمان]کاترین Destivelle نیز اخطار مشابهی را از روی زمین در مورد اوضاع در کوه های آلپ صادر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The caveat emptor doctrine has been mitigated by the implied terms as to quality.
[ترجمه گوگل]دکترین caveat emptor توسط اصطلاحات ضمنی در مورد کیفیت کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]The emptor caveat با عبارات ضمنی به عنوان کیفیت جبران شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Soon enough we were back to believing that caveat emptor was the motto of every good shopper.
[ترجمه گوگل]به زودی به این باور رسیدیم که اخطار، شعار هر خریدار خوب است
[ترجمه ترگمان]به اندازه کافی زود برگشت تا باور کنیم که caveat emptor شعار هر خریدار خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But caveat emptor, once you're home, you're on your own.
[ترجمه گوگل]اما اخطار، زمانی که در خانه هستید، تنها هستید
[ترجمه ترگمان]اما به محض اینکه برگشتی به خو نه خودت آگهی بده، خودت تنهایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is very much a case of caveat emptor.
[ترجمه گوگل]این بسیار موردی از اخطار است
[ترجمه ترگمان]این یک مورد از caveat emptor است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The second caveat is that this generalization, like most, while generally applicable, is not universally so.
[ترجمه جواد کیهان] نکته دوم این که . . . اینجا به معنی نکته و توضیح آمده
|
[ترجمه گوگل]اخطار دوم این است که این تعمیم، مانند بسیاری از موارد، در حالی که به طور کلی قابل اجرا است، به طور کلی چنین نیست
[ترجمه ترگمان]اخطار دوم این است که این تعمیم، مانند اکثر موارد، در حالی که عموما قابل اجرا هستند، به طور کلی صادق نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. One other caveat: You may have no more need for tax software than you do for an accountant.
[ترجمه جواد کیهان] یه هشدار دیگه شما ممکنه بیش از یه برنامه مالی به یه منشی مالی خوب نیاز داشته باشید
|
[ترجمه گوگل]یک اخطار دیگر: ممکن است نیازی به نرم افزار مالیاتی بیشتر از یک حسابدار نداشته باشید
[ترجمه ترگمان]یک هشدار دیگر: شما ممکن است نیاز بیشتری به نرم افزار مالیاتی نسبت به یک حسابدار نداشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The caveat pertains too to what follows in this chapter, further conclusions about causal relations.
[ترجمه گوگل]این اخطار نیز به آنچه در این فصل، نتیجه گیری های بیشتر در مورد روابط علّی، در ادامه می آید، مربوط می شود
[ترجمه ترگمان]این اخطار به آنچه در این فصل می آید مربوط می شود، نتیجه گیری بعدی در مورد روابط علی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. With this caveat, some trends can be seen.
[ترجمه گوگل]با این اخطار می توان برخی روندها را مشاهده کرد
[ترجمه ترگمان]با این اخطار، برخی از گرایش ها را می توان دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اگهی (اسم)
assertion, announcement, proclamation, notice, advertisement, advertising, ticket, annunciation, poster, caveat, indiction

اخطار (اسم)
notification, talking to, notice, monition, alarm, warning, alarum, signal, caveat, premonition, prenotion, tip-off

پیش بینی احتیاطی (اسم)
caveat

تخصصی

[حقوق] اخطار رسمی، اخطاریه

انگلیسی به انگلیسی

• suspension of proceedings (law); caution, warning, admonition
a caveat is a warning that you have to allow for something before you act or carry out plans; a formal use.
a caveat is also a formal notice in a law court that a particular action should not be taken without telling the person who is giving this notice; a legal use.

پیشنهاد کاربران

ایراد
به تفاوت perspicacious و perspicuousدقت کنید.
perspicacious: زیرک، زودفهم
perspicuous: آشکار، واضح
در دادگاه : اعتراض
در سیاست خارجی : یادداشت رسمی
تذکر ، ذکر این نکته که،
She will be�offered�radiation�treatment�– with the caveat that the� method �has only around a 30%�chance� of �success.
او تحت پرتودرمانی قرار خواهد گرفت - با ذکر این نکته که این روش تنها 30 درصد شانس موفقیت دارد.
مواظب باش - اخطار - احتیاط کن
https://www. translateen. com/sentence/caveat - in - sentence - examples/
The term "caveat" is a noun that means a warning or cautionary statement. It is often used to indicate that there are specific conditions, limitations, or risks associated with a particular situation or action that should be taken into consideration. A caveat can be a formal legal notice, or it can be a more informal way of alerting someone to potential issues or concerns. When someone issues a caveat, they are essentially saying "be aware" or "proceed with caution. "
...
[مشاهده متن کامل]

هشدار یا اخطار . اغلب برای نشان دادن اینکه شرایط خاص، محدودیت ها یا خطرات مرتبط با یک موقعیت یا اقدام خاص وجود دارد که باید در نظر گرفته شود استفاده می گردد. یک اخطار می تواند یک اخطار رسمی قانونی باشد، یا می تواند راهی غیر رسمی برای هشدار دادن به افراد در مورد مسائل یا نگرانی های احتمالی باشد. وقتی کسی اخطار می دهد، اساساً می گوید "آگاه باش" یا "با احتیاط ادامه بده".
*************************************************************************************************************
1. Before signing the contract, there was a caveat regarding the potential risks involved in the investment.
2. The expert provided a caveat, advising that the study results were preliminary and further research was needed to confirm the findings.
3. The guidebook included a caveat, warning travelers about the presence of dangerous wildlife in the area.
4. The lawyer emphasized the importance of reading the fine print and understanding all the caveats before agreeing to the terms of the agreement.
5. The professor mentioned a caveat during the lecture, reminding students to consider alternative perspectives when analyzing historical events.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/caveat
پیش شرط
اعلام جدی یک شرط
هشدار
( حقوقی ) اخطاریه، اخطار رسمی
( به نقل از هزاره ) ( در رفع سوء تفاهم ) توضیح
( به نقل از پویا ) نکته قابل ذکر
اخطار - پیش بینی احتیاطی
a warning that something may not be
completely true , effective etc
اخطار ( به مواظب بودن )
مسئله، مورد، نکته، قضیه, نگرانی
موردی که هست اینه که. .
مسئله اینه که. . .
نکته ای که هست اینه که. . .
Caveats are usually issued
شرط، تبصره
نکته
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس