cautionary

/ˈkɒʃəˌneri//ˈkɔːʃənri/

معنی: احتیاطی، اخطارامیز
معانی دیگر: هشدار آمیز، محتاط کننده، احتیاط انگیز، پندآمیز، اندرزین، هشدارگر، پندآگین

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: serving to warn or to caution; warning.

جمله های نمونه

1. a cautionary tale
داستانی پندآمیز

2. Most observers were optimistic, yet some sounded a cautionary note .
[ترجمه گوگل]اکثر ناظران خوشبین بودند، با این حال برخی هشداری به صدا درآوردند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از ناظران خوشبین بودند، با این حال برخی از آن ها یک اخطار هشدار دهنده به نظر می رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. An editorial in The Times sounds a cautionary note.
[ترجمه مریم سالک زمانی] سرمقالۀ تایمز حاکی از هشدار است.
|
[ترجمه گوگل]سرمقاله ای در تایمز هشداری به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]یک سرمقاله در روزنامه تایمز یک اخطار هشدار دهنده به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Her story is a cautionary tale for women travelling alone.
[ترجمه گوگل]داستان او یک داستان هشدار دهنده برای زنانی است که به تنهایی سفر می کنند
[ترجمه ترگمان]داستان او یک داستان هشداردهنده برای زنانی است که به تنهایی سفر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In her conclusion, the author sounds a cautionary note.
[ترجمه مریم سالک زمانی] جمع بندی ارائه شده توسط نویسنده حکایت از هشدار دارد.
|
[ترجمه گوگل]نویسنده در نتیجه گیری خود یک یادداشت هشدار دهنده به صدا در می آورد
[ترجمه ترگمان]نویسنده در این نتیجه گیری یک اخطار هشدار دهنده به صدا در می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Her experiences provide a cautionary tale for us all.
[ترجمه گوگل]تجربیات او یک داستان هشدار دهنده برای همه ما فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]تجربیات او یک داستان هشداردهنده برای همه ما فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Other revelations serve as cautionary tales about the importance of subordinating military officials to civilian authority.
[ترجمه گوگل]افشاگری های دیگر به عنوان حکایت های هشداردهنده ای در مورد اهمیت تبعیت مقامات نظامی از مقامات غیرنظامی عمل می کنند
[ترجمه ترگمان]سایر revelations به عنوان tales هشدار دهنده در مورد اهمیت نفوذ مقامات نظامی به مقامات غیرنظامی عمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I suspect it was a cautionary tale.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم این یک داستان هشدار دهنده بود
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم که این یه داستان اخطار آمیز بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Raw and powerful, black smokers look like cautionary totems of an inhospitable planet.
[ترجمه گوگل]سیگاری‌های خام و قدرتمند سیاه‌پوست مانند توتم‌های هشداردهنده سیاره‌ای غیر مهمان‌نواز به نظر می‌رسند
[ترجمه ترگمان]سیگاری ها سیاه و قوی، به نظر می آیند که به نظر می رسد که در یک سیاره طاقت فرسا دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is a cautionary tale told with sad humour on the border between innocence and togetherness.
[ترجمه گوگل]این یک داستان هشداردهنده است که با طنز غم انگیز در مرز بین معصومیت و با هم بودن روایت می شود
[ترجمه ترگمان]داستانی داریم که حاکی از طنز غم انگیز در مرز بین معصومیت و با هم بودن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This kind of experiment, besides sounding a cautionary note, needs repeating, says Smith.
[ترجمه مریم سالک زمانی] از نظر اسمیت، برای این نوع آزمون ها غیر از رعایت نکات احتیاط آمیز، لازم است موضوع تکرار آزمون ها هم مد نظر قرار گیرد.
|
[ترجمه گوگل]اسمیت می‌گوید این نوع آزمایش، علاوه بر هشدار دادن، نیاز به تکرار دارد
[ترجمه ترگمان]اسمیت می گوید: این نوع آزمایش، به علاوه یک یادداشت اخطار آمیز، نیاز به تکرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The group's latest album gives a cautionary account of chemical dependency.
[ترجمه گوگل]آخرین آلبوم این گروه شرحی احتیاطی از وابستگی به مواد شیمیایی ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]تازه ترین آلبوم این گروه، حاکی از وابستگی شیمیایی به مواد شیمیایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. What makes this cautionary tale so instructive is not just the details of back-room wheeling and dealing that relate specifically to Chicago.
[ترجمه گوگل]چیزی که این داستان هشداردهنده را بسیار آموزنده می کند، فقط جزئیات چرخش و معامله در اتاق پشتی نیست که به طور خاص به شیکاگو مربوط می شود
[ترجمه ترگمان]چیزی که باعث می شود این داستان اخطار آمیز باشد، تنها جزییات مربوط به گردش و معامله است که به طور خاص مربوط به شیکاگو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. With this cautionary illustration behind us we can now proceed to a more complex and interesting example.
[ترجمه گوگل]با این تصویر هشدار دهنده، اکنون می توانیم به مثال پیچیده تر و جالب تر برویم
[ترجمه ترگمان]با این مثال هشدار دهنده پشت سرمان، می توانیم به یک مثال پیچیده و جالب توجه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

احتیاطی (صفت)
cautionary, precautionary, discretionary, provisory

اخطارامیز (صفت)
cautionary

انگلیسی به انگلیسی

• characterized by or serving as a warning
a cautionary story or tale is intended to give a warning or advice.
a cautionary remark, speech, or statement warns someone that they need to be careful.

پیشنهاد کاربران

پندآموز
تحذیری
عبرت انگیز
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : caution
✅️ اسم ( noun ) : caution / cautiousness
✅️ صفت ( adjective ) : cautionary / cautious
✅️ قید ( adverb ) : cautiously
adjective
: giving a warning about a possible danger, problem, etc.
The story is a cautionary tale of what can happen when greed◀️ takes over.
◀️ a cautionary tale : داستانی پندآمیز
اخطار آمیز - پندآمیز
هشدار دهنده؛ عبرت انگیز
1. I suspect it was a cautionary tale.
من گمان می کنم این یک داستان پندآمیز بوده است.
2. But any cautionary words in the outlook statement could damage the share's high rating.
اما هرگونه الفاظ هشدار دهنده در بیانیه آتیه می تواند به رتبه بالای سهام آسیب برساند.
...
[مشاهده متن کامل]

3. Despite his cautionary tone, he believes that economic liberalism will eventually win out.
او با وجود لحن احتیاط آمیز خود ، معتقد است که لیبرالیسم اقتصادی سرانجام پیروز خواهد شد.
4. Many motorists do not know the differences between mandatory, cautionary and informatory traffic signs.
بسیاری از رانندگان تفاوت بین علائم راهنمایی و رانندگی اجباری ، احتیاطی و اطلاع رسانی را نمی دانند.
5. I thought it was just some cautionary warning about feeding reptiles.
فکر کردم این فقط برخی اخطارهای احتیاطی در مورد تغذیه خزندگان است.
Cautionary=احتیاط آمیز، احتیاطی، پندآمیز، هشدار دهنده

( Cautious ( adj: محتاط، حواس جمع
( Cautionary ( adj: پند آمیز
هردو صفت هستند اما معانی متفاوت دارند

بپرس