carting


معنی: حمل

جمله های نمونه

1. I've been carting these books around for him all over the place.
[ترجمه گوگل]من این کتاب ها را در همه جا برای او چرخ کرده ام
[ترجمه ترگمان]تمام این کتاب ها را برای او آماده کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I've been carting these cases around all day.
[ترجمه گوگل]من تمام روز در حال چرخش این موارد بودم
[ترجمه ترگمان]تمام روز این پرونده ها را حمل می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. My first job was pulling away colder, and carting chaff.
[ترجمه گوگل]اولین کار من بیرون کشیدن سردتر و چرخیدن کاه بود
[ترجمه ترگمان]اولین کارم داشت سردتر می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Smith has been carting farm animals around Britain for 30 years.
[ترجمه گوگل]اسمیت 30 سال است که حیوانات مزرعه را در سراسر بریتانیا گاری می کند
[ترجمه ترگمان]اسمیت برای مدت ۳۰ سال حیوانات مزرعه را در اطراف بریتانیا حمل می کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. After carting my equipment around the world, it's nice to be working closer to home.
[ترجمه گوگل]بعد از اینکه وسایلم را در سراسر دنیا حمل کردم، خیلی خوب است که نزدیکتر به خانه کار می کنم
[ترجمه ترگمان]بعد از آوردن تجهیزات من به دور دنیا، خوب است که به خانه نزدیک تر شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Plenty and you don't want them carting off all the good grades, do you ?
[ترجمه گوگل]زیاد است و نمی‌خواهید که نمرات خوب را از دست بدهند، درست است؟
[ترجمه ترگمان]تو که نمی خوای همه نمره خوب بگیرن، مگه نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the middle of carting 70 pieces of luggage, an electronic piano, and other equipment through airports and on and off a tour bus, it's easy to wonder, "Why are we doing this?"
[ترجمه گوگل]در میانه چرخش 70 چمدان، پیانوی الکترونیکی و سایر تجهیزات در فرودگاه ها و داخل و خارج از اتوبوس تور، به راحتی می توان تعجب کرد که "چرا این کار را می کنیم؟"
[ترجمه ترگمان]در میانه بردن ۷۰ قطعه چمدان، یک پیانو الکترونیکی و سایر تجهیزات از طریق فرودگاه ها و پیاده کردن یک اتوبوس تور، تعجبی ندارد که چرا ما این کار را انجام می دهیم؟ \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The earlier we do the carting the better.
[ترجمه گوگل]هر چه زودتر کارتینگ را انجام دهیم بهتر است
[ترجمه ترگمان]هر چه زودتر راه را باز کنیم بهتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He tried carting along a remote-controlled helicopter, but it kept falling on him from a shelf in the truck.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد در امتداد یک هلیکوپتر کنترل از راه دور حرکت کند، اما همچنان از قفسه ای در کامیون روی او می افتاد
[ترجمه ترگمان]او سعی کرد یک بالگرد کنترل کنترل را در نظر بگیرد، اما از قفسه داخل کامیون روی او می افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They are carting all the old books over to the next building.
[ترجمه گوگل]دارند تمام کتاب های قدیمی را به ساختمان بعدی می برند
[ترجمه ترگمان]همه کتاب های قدیمی را برای ساختمان بعدی آورده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Fashion, comfortable, personality are the mainly specialty of carting goggle.
[ترجمه گوگل]مد، راحت، شخصیت تخصص اصلی عینک های کارتینگ است
[ترجمه ترگمان]مد، راحتی، شخصیت به طور عمده specialty carting هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He is carting hay.
[ترجمه گوگل]او در حال چرخیدن یونجه است
[ترجمه ترگمان]یونجه هم دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Others had walked a mile to a well and were carting back three large brass pots stacked on their heads.
[ترجمه گوگل]دیگران یک مایل تا چاهی راه رفته بودند و سه دیگ بزرگ برنجی را که روی سرشان چیده شده بود، عقب می‌کشیدند
[ترجمه ترگمان]دیگران حدود یک میل راه رفته بودند و سه دیگ بزرگ برنجی روی سرشان جمع شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The tenants of Coniston Hall were to have the preference for carting ore.
[ترجمه گوگل]مستاجرین تالار کنیستون ترجیح می‌دادند که سنگ‌های گاری‌کشی را داشته باشند
[ترجمه ترگمان]ساکنان سرای Coniston ترجیح می دادند که سنگ معدن را حمل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حمل (اسم)
bourse, shipping, portage, deportation, shipment, carting, conveyance, consignment

انگلیسی به انگلیسی

• work of carting, cartage; conveying in a cart or truck

پیشنهاد کاربران

بپرس