carriage

/ˈkærɪdʒ//ˈkærɪdʒ/

معنی: کالسکه، نورد
معانی دیگر: بردن، حمل، حمل و نقل، ترابری، ترابرد، هزینه ی ترابرد، کرایه ی حمل و نقل، طرز ایستادن و حالت سر و شانه ها، اندام نهش (posture هم می گویند)، کالسکه ی چهار چرخه (معمولا با دو اسب یا بیشتر)، (انگلیس) واگن مسافربر، پایه ی چرخدار هرچیز، قنداق توپ یا جنگ افزار، زیرگیر، حمل کننده ی دستگاه جوشکاری، برداره، بخش متحرک و نگهدار ماشین (مثلا در ماشین تحریر)، (قدیمی) مدیریت، اجرا، کار کرد، رفتار، سلوک، کالسکه ی بچه (اسم کامل آن: baby carriage)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a wheeled passenger vehicle that is covered or enclosed.
مترادف: barouche, brougham, buggy, cabriolet, coach, equipage, hansom, rig, surrey
مشابه: cab, calash, carryall, chaise, chariot, gig, perambulator, phaeton, post chaise, stagecoach, stroller, sulky, tilbury

- The bride arrived at the church in a horse-drawn carriage.
[ترجمه چکامه] عروس با کالسکه ی که اسب می کشید، وارد کلیسا شد
|
[ترجمه گوگل] عروس با کالسکه اسبی به کلیسا رسید
[ترجمه ترگمان] عروس وارد کلیسا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The nanny wheeled the baby carriage into the park.
[ترجمه Me] دایه، کالسکه بچه را در پارک میگردانید
|
[ترجمه گوگل] دایه کالسکه بچه را چرخاند و وارد پارک کرد
[ترجمه ترگمان] پرستار کالسکه بچه را به پارک برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the act of transporting or carrying.
مترادف: conveyance, transport, transportation

(3) تعریف: the cost of transporting.
مترادف: charge, cost, drayage, fare, fee, price, ticket
مشابه: bill, expense

(4) تعریف: a movable machine part that shifts the position of another part, as on a typewriter.
مشابه: roller

- The carriage returns a the end of each line.
[ترجمه Me] واگن در انتهای خط برمیگردد
|
[ترجمه گوگل] کالسکه انتهای هر خط را برمی گرداند
[ترجمه ترگمان] کالسکه در انتهای هر ردیف قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(5) تعریف: the manner of carrying oneself; posture; bearing.
مترادف: appearance, bearing, poise, posture
مشابه: attitude, demeanor, manner, mien, pose, stance

- If you want to be a model, you'll have to work on your carriage.
[ترجمه چکامه] اگر می خوای مدل بشی باید روی حالت سر و شانه و ایستادنت کار کنی
|
[ترجمه گوگل] اگر می خواهید مدل شوید، باید روی کالسکه خود کار کنید
[ترجمه ترگمان] اگر می خواهید یک مدل بشوید، باید روی carriage کار کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. carriage bolt
پیچ بدنه،پیچ سر عدسی (کوتاه - با گلویی چند گوش)

2. carriage pole
مال بند

3. a carriage house
گاراژ کالسکه ها

4. her carriage and speech were faultless
طرز ایستادن و صحبت کردن او نقص نداشت.

5. the carriage on a lathe
بخش متحرک ماشین تراش،سوپرت ماشین تراش

6. a gun carriage
قنداق توپ

7. a horse and carriage
اسب و کالسکه

8. a second-class railway carriage
واگن درجه دو (راه آهن)

9. the guests went by carriage to the palace
مهمانان با کالسکه به کاخ رفتند.

10. to push a baby carriage
کالسکه ی بچه را بردن

11. a team of fresh horses for the carriage
یک دسته اسب تازه نفس برای کالسکه

12. jahangir left his seat and crossed the carriage to where i was sitting
جهانگیر صندلی خود را ترک کرد و به این سوی واگن مسافری که من نشسته بودم آمد.

13. the cost comes to one hundred dollars including carriage
هزینه با احتساب کرایه به صد دلار می رسد.

14. they had harnessed the two black horses to my carriage
دو اسب سیاه را به کالسکه ی من بسته بودند.

15. The carriage upset and we were all spilled into the ditch.
[ترجمه گوگل]کالسکه ناراحت شد و همه ما به داخل خندق ریخته شدیم
[ترجمه ترگمان]کالسکه ناراحت شد و ما همگی به نهر سرازیر شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. A printer has a carriage which holds and moves the paper.
[ترجمه گوگل]چاپگر دارای کالسکه ای است که کاغذ را نگه می دارد و حرکت می دهد
[ترجمه ترگمان]یک چاپخانه یک کالسکه دارد که در آن جا می گیرد و کاغذ را حرکت می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The railway carriage became so hot that air misted the windows.
[ترجمه گوگل]واگن راه آهن آنقدر داغ شد که هوا پنجره ها را مه آلود کرد
[ترجمه ترگمان]واگن قطار چنان گرم شده بود که شیشه های پنجره را فراگرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Another railway carriage has been hitched on.
[ترجمه گوگل]واگن دیگری از راه آهن سوار شده است
[ترجمه ترگمان]درشکه دیگری به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The carriage overturned and the passengers pitched out.
[ترجمه گوگل]کالسکه واژگون شد و مسافران پیاده شدند
[ترجمه ترگمان]کالسکه واژگون شد و مسافران به راه افتادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. He paid the carriage hire to the driver.
[ترجمه گوگل]کرایه کالسکه را به راننده پرداخت کرد
[ترجمه ترگمان]کرایه کالسکه را به راننده داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کالسکه (اسم)
brougham, carriage, coach, stagecoach

نورد (اسم)
roll, carriage, roller

تخصصی

[کامپیوتر] نورد، کنترل چاپگر .
[برق و الکترونیک] محمل وسیله ای که قطع های نظیر هد ضبط صوت را در مسیر معینی حمل می کند .
[حقوق] حمل ونقل، کرایه حمل
[نساجی] قسمت رونده ماشین میول که حامل دوکها است
[ریاضیات] حامل، حماله، زین حمال

انگلیسی به انگلیسی

• coach, buggy; railroad car; transportation; mechanism that prepares the next sheet of paper before it is fed into a printer (computers); pedestal of a cannon; walking, manner of carrying oneself; paper feeder in a typewriter
a carriage is one of the separate sections of a train that carries passengers.
a carriage is also an old-fashioned vehicle which is pulled by horses.

پیشنهاد کاربران

1. درشکه . کالسکه. 2. ( قطار ) واگن 3. باربری. حمل 4. کرایه بار. کرایه حمل 5. چرخ. پایه چرخ دار 6. نورد 7. وضع بدن. هیئت
مثال:
a railway carriage
یک واگن راه آهن / یک واگن قطار
a horse and carriage
...
[مشاهده متن کامل]

یک اسب و درشکه
the carriage of bikes on trains
حمل دوچرخه ها بر روی قطار ها
an erect carriage
یک وضعیت بدن شق و راست

نورد، کنترل چاپگر
واگن مترو
واگن
carriage در معنای "حالت بدن" یا "طرز ایستادن" ، معادل کلمه"posture" هم به کار میرود
"yet from something in the outline and carriage, Billy took him, and correctly, for one of the aftergurad"
Billy Budd/ Herman Melville
واگن یا اتاقک در لیفتراک
CARRIAGE : کالسکه یا درشکه
Kerej
COURAGE : شجاعت - رشادت - دلاوری - دلیری - جربزه - جرئت
KURej
Courage مثلu در murder تلفظ میشه
Carriage مثل اولین e در elementary تلفظ میشه
حمل و نقل
انتقال ( در مورد بیماری )
کجاوه
واگن مخصوص حمل مسافران ( Br ) carriage یا ( AmE ) car هست
کوپه compartment میشه که اتاقک های داخل واگن هستن
کوپه قطار
بریتانیایی: carriage
امریکایی: car
کوپه قطار
کرایه حمل و نقل
Carriage:کالسکه راحتی که کودک می تواند در آن بخوابد
Strollers:کالسکه ای که برای حمل و نقل کودک استفاده میشود و راحتی کمتری دارد
ارّابه
کالسکه ای ک کودک میتواند در آن بخوابد ( با stroller فرق میکند )
کالسکه یا درشکه
کالسکه
کوپه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس