[ترجمه گوگل] مثل یک کودک شاد و بی خیال [ترجمه ترگمان] مانند کودکی بی خیال و بی خیال، [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. a quiet carefree life
زندگی آرام و بی دغدغه
2. to be carefree
بی خیال بودن
3. i was seventeen and carefree
هفده ساله بودم و فارغ از غم و نگرانی.
4. the children were gay and carefree
بچه ها شاد و خرم بودند.
5. Without you, I still will smile carefree, please don't think that you have more memorable.
[ترجمه گوگل]بدون تو هنوز هم بی خیال لبخند می زنم، لطفا فکر نکن که خاطره انگیزتری داری [ترجمه ترگمان]بدون تو، من همچنان بی خیال لبخند می زنم، لطفا فکر نکن که به یاد ماندنی تری داری [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Without you, I still will smile carefree, please don't think that you.
[ترجمه گوگل]بدون تو من همچنان بی خیال لبخند خواهم زد، لطفا فکر نکن که تو [ترجمه ترگمان]بدون تو، من همچنان بی خیال لبخند می زنم، لطفا فکر نکن که تو [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. This carefree interlude reacted upon the young people like wine.
[ترجمه گوگل]این فاصله بی دغدغه مانند شراب بر جوانان واکنش نشان داد [ترجمه ترگمان]این interlude بی خیال بر جوانان چون شراب واکنش نشان می داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Thumbing a lift had once a carefree, easy-going image.
[ترجمه گوگل]حرکت انگشتی به آسانسور زمانی تصویری بی خیال و راحت داشت [ترجمه ترگمان]بلند کردن یک تصویر بلند بار یک تصویر بی خیال و راحت بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He thought back to the carefree days of his childhood.
[ترجمه گوگل]او به روزهای بی دغدغه کودکی اش فکر کرد [ترجمه ترگمان]به روزه ای بی خیالی دوران کودکی خود می اندیشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She had made their childhood so joyous and carefree.
[ترجمه گوگل]او دوران کودکی آنها را بسیار شاد و بی دغدغه ساخته بود [ترجمه ترگمان]دوران کودکی را چنان شاد و بی خیال کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I remember my carefree student days.
[ترجمه vailet] من روزهای بی دغدغه دانش اموزیِ خودم رو یادمه
|
[ترجمه گوگل]یاد دوران دانشجویی بی دغدغه ام افتادم [ترجمه ترگمان]من روزه ای carefree رو یادم میاد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید! [ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She daydreamed about a carefree vacation.
[ترجمه گوگل]او در مورد تعطیلات بی دغدغه خیال می کرد [ترجمه ترگمان]او درباره یک تعطیلات آزاد صحبت می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Gone were the carefree, witty passages written in the first person, the conversational style, the caustic bitter comments.
[ترجمه گوگل]قسمت های بی خیال و شوخ نوشته اول شخص، سبک مکالمه، کامنت های تلخ تند از بین رفت [ترجمه ترگمان]عبارات بذله گو و بذله گو نوشته شده در شخص اول، سبک محاوره ای، اظهارنظرهای تلخ تلخ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Julio Cesar Chavez has a carefree, almost childlike demeanor.
[ترجمه گوگل]خولیو سزار چاوز رفتاری بی دغدغه و تقریباً کودکانه دارد [ترجمه ترگمان](خولیو سزار)یک رفتار بی خیال و تقریبا کودکانه دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. The contrast between Dysart's carefree existence and his own would have been too much to bear.
[ترجمه گوگل]تضاد بین وجود بی خیال دیزارت و وجود او بیش از حد قابل تحمل بود [ترجمه ترگمان]تفاوت بین وجود بی خیال Dysart و اراده او بیش از آن بود که تحملش را داشته باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. Carefree holidays amid breathtaking scenery in the Pembrokeshire Coast National Park.
[ترجمه گوگل]تعطیلات بی دغدغه در میان مناظر خیره کننده در پارک ملی ساحلی پمبروکشر [ترجمه ترگمان]تعطیلات کریسمس در میان مناظر نفس گیر در پارک ملی ساحل عاج [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• without worry; cheerful, lighthearted if someone is carefree, they have no problems or responsibilities which worry them. not worried, free of concerns
پیشنهاد کاربران
با خیال راحت مثال: We entered this war in a rather carefree = ما تقریباً با خیال راحت وارد این جنگ شدیم
مثال؛ She has a carefree attitude, never stressing about deadlines or expectations. In a conversation about future plans, someone might say, “I envy your carefree lifestyle, always going with the flow. ” ... [مشاهده متن کامل]
A parent might worry about their carefree teenager, saying, “I wish she would be more responsible and less carefree. ”
دوستان carefree به معنی = بی دغدغه - آسوده خاطر مثال = After finishing our exams we all felt happy and carefree معنی = بعد از تمام کردن امتحانمان همه احساس شادی و راحتی ( آسوده خاطری ) داشتیم
Adjective : بی خیال بی دغدغه بی مشکل به عنوان نمونه : I remember my carefree student days
فارغ البال
آسودگی/فراغ بال/آسایش
After finishing exam we all felt carefree
علی بی غم بودن
سرخوش - بی خیال
happy because you have no problems . and worries
بی خیال ، بی توجه ، بی محل
بیخیال - افراد شاد و بی غم - بدون کوچکترین نگرانی
بی خیال، بی غم، آسوده خیال، آسوده خاطر • feeling happy, relaxed and breezy, • Feeling nice, without stress, worries or heavy obligations
از دنیا بی خبری ( نمیدونم چی میگذره از فرط آسایش ) ، خوش مستی،
بی خیال و آسوده - از درد و غم بی خبر having no problems or not being worried about anything I remember my carefree student days