carcass

/ˈkɑːrkəs//ˈkɑːkəs/

معنی: لاشه
معانی دیگر: لاشه (به ویژه لاشه ی حیوان ذبح شده)، جسم بی جان، مردار، (کاربرد تحقیر یا شوخی آمیز) بدن انسان (زنده یا مرده)، تنه، نعش، باقی مانده ی کم ارزش هرچیز، جسد، استخوان بندی، بدن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a dead body, esp. of an animal.
مشابه: body, carrion

- The lion fed on the carcass of the zebra.
[ترجمه حسن علیخانی] شیر از لاشه زرافه تغذیه کرد.
|
[ترجمه گوگل] شیر از لاشه گورخر تغذیه کرد
[ترجمه ترگمان] شیر از لاشه گورخر تغذیه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The hunters loaded the deer carcass onto the truck.
[ترجمه گوگل] شکارچیان لاشه آهو را در کامیون بار کردند
[ترجمه ترگمان] شکارچیان لاشه گوزن را روی کامیون بار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The butcher's freezer held several carcasses.
[ترجمه گوگل] در فریزر قصاب چند لاشه نگهداری می شد
[ترجمه ترگمان] فریزر قصابی چند لاشه در دست داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a human body (used with sarcasm).

- Will you move your carcass out of the way?
[ترجمه گوگل] آیا لاشه خود را از مسیر خارج خواهید کرد؟
[ترجمه ترگمان] می خواهید لاشه شما را از این راه دور کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: the useless remains of anything; empty shell.

- The lot was filled with the carcasses of burned-out cars.
[ترجمه حمید سانی] پارکینگ پرشده بود از ماشینهای سوخته شده
|
[ترجمه گوگل] زمین پر از لاشه ماشین های سوخته شده بود
[ترجمه ترگمان] تعداد زیادی از اجساد ماشین های سوخته پر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the dissevered carcass of the cow
لاشه ی ازهم بریده شده (قطعه قطعه شده)ی گاو

2. the butcher hacked the carcass in two
قصاب لاشه را دو شقه کرد.

3. the butcher hung the sheep carcass from a hook
قصاب لاشه ی گوسفند را به قلاب آویخت.

4. the wolves gnawed at the carcass
گرگ ها لاشه را با دندان تکه پاره کردند.

5. on the way, we came across the carcass of a lion
در راه به جسد شیری بر خوردیم.

6. in the meat-packing plant, they first dismember a carcass and then package the parts
در کارخانه ی گوشت ابتدا لاشه را تکه تکه و سپس بسته بندی می کنند.

7. The ravenous lions tore at the carcass.
[ترجمه گوگل]شیرهای درنده لاشه را دریدند
[ترجمه ترگمان]شیر گرسنه در لاشه پاره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The chicken carcass can be rendered down to make stock.
[ترجمه گوگل]لاشه مرغ را می توان برای تهیه استوک پایین آورد
[ترجمه ترگمان]لاشه جوجه را می توان در آورد تا به دام افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The hunter knelt beside the animal carcass and commenced to skin it.
[ترجمه گوگل]شکارچی در کنار لاشه حیوان زانو زد و شروع به پوست انداختن آن کرد
[ترجمه ترگمان]شکارچی کنار لاشه حیوان زانو زد و شروع به پوست کردن آن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She boiled up the chicken carcass to make soup.
[ترجمه گوگل]او لاشه مرغ را آب پز کرد تا سوپ درست کند
[ترجمه ترگمان]لاشه مرغ را آب پز می کرد تا سوپ درست کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The purchase of a carcass would be the equivalent of the purchase of two sides of beef.
[ترجمه گوگل]خرید یک لاشه معادل خرید دو طرف گوشت گاو خواهد بود
[ترجمه ترگمان]خرید یک لاشه معادل خرید دو طرف گوشت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The stench from the carcass filled the Chamber; a pungent mixture of sewage and vanilla.
[ترجمه گوگل]بوی تعفن لاشه اتاق را پر کرده بود مخلوطی تند از فاضلاب و وانیل
[ترجمه ترگمان]بوی زننده لاشه حفره را پر کرد، مخلوطی از فاضلاب و وانیل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. At necropsy the carcass has a dehydrated appearance and there is an enteritis in the ileum.
[ترجمه گوگل]در کالبد گشایی، لاشه ظاهری کم آب دارد و انتریت در ایلئوم وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در necropsy لاشه ظاهر dehydrated دارد و یک enteritis در the وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I feel like a maggot in a carcass.
[ترجمه گوگل]احساس می کنم مثل یک حشره در لاشه
[ترجمه ترگمان]مثل یک حشره توی لاشه حس می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The fore part of the carcass provides the picnic shoulder and the Boston butt.
[ترجمه گوگل]قسمت جلویی لاشه شانه پیک نیک و باسن بوستون را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]قسمت جلو این لاشه شانه پیک نیک و باسن (بوستون)را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لاشه (اسم)
bier, body, corpse, cadaver, carcass, carrion, offal

تخصصی

[عمران و معماری] استخوانبندی
[پلیمر] منجید، تایر بدون آج قبل از پخت

انگلیسی به انگلیسی

• framework, decaying or worthless remains of a structure; corpse; body (slang)
a carcass is the body of a dead animal.

پیشنهاد کاربران

[count]
1 : the body of a dead animal
2 informal humorous : a person's body
It was almost noon before he finally hauled his carcass out of◀️ bed. [=before he finally got out of bed]
3 : the remaining parts of an old vehicle, structure, etc.
...
[مشاهده متن کامل]

◀️the rusting carcass of an old truck
◀️My face would totally be like that too, a blank carcass : صورت منم کاملا مثل اون میشه. مثل جنازه ی بی حالت و مات و مبحوت
Blank در اینجا بعنیپریشان، رنگ پریده و بی حالت

carcass ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: لاشه
تعریف: جسد حیوان به ویژه چهارپا یا پرنده ای که برای مصارف غذایی و استحصال گوشت کشتار میشود
لاشه
( به ویژه لاشه حیوان )
The carcass had been picked clean ( = all the flesh had been removed ) by other animals and birds
Carcass ـ لاشه و مردار : جابه جا شده کرکس است که پرنده ای مردارخوار می باشد. شاید در دوران رواج آیین زرتشتی که جنازه ها را در معرض هوای آزاد در کوه ها قرار می دادند و عملاً هر جنازه خوراک کرکس می شد، این واژه با لاشه و مردار مترادف شد.
corpseجسد انسان
carcassجسد حیوان
burn turn to cremate their carcasses & corpses before start to stink
( عامیانه ) هیکل، جثه

بپرس