capital surplus


(اقتصاد)، سرمایه ی شرکت که به سهام خرید و فروش پذیر بخش شده باشد، سرمایه سهامی، اندوخته ی شرکت (که از سود یا درآمدهای مستقیم ناشی نشده باشد)

جمله های نمونه

1. Resulting from surplus and capital surplus, China's foreign reserve grows dramatically in the past few years.
[ترجمه گوگل]در نتیجه مازاد و مازاد سرمایه، ذخایر خارجی چین در چند سال گذشته رشد چشمگیری داشته است
[ترجمه ترگمان]حاصل مازاد و مازاد سرمایه، ذخیره خارجی چین در چند سال گذشته به طور چشمگیری رشد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. " Second, the debt restructuring income no longer included in "capital surplus", but recognized as income factor, included in "operating income" account.
[ترجمه گوگل]دوم، درآمد تجدید ساختار بدهی دیگر در "مازاد سرمایه" منظور نمی شود، بلکه به عنوان عامل درآمد شناسایی می شود و در حساب "درآمد عملیاتی" لحاظ می شود
[ترجمه ترگمان]دوم، درآمد بازسازی بدهی دیگر در \"مازاد سرمایه\" وجود ندارد، اما به عنوان عامل درآمد، در حساب \"درآمد عملیاتی\" شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Unit share capital surplus reached 21 yuan, 0. 939 yuan per share for profit, to send a high.
[ترجمه گوگل]واحد سرمایه مازاد 21 یوان، 0 939 یوان در هر سهم برای سود، به ارسال بالا رسید
[ترجمه ترگمان]واحد مشترک سهام واحد به ۲۱ یوآن، ۰ رسید ۹۳۹ یوآن هر سهم برای سود، ارسال پیام بالا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In Chapter Four I explore the prospect for sustainable industrialization under the conditions of labor and capital surplus .
[ترجمه گوگل]در فصل چهارم به بررسی چشم انداز صنعتی شدن پایدار تحت شرایط نیروی کار و مازاد سرمایه می پردازم
[ترجمه ترگمان]در فصل چهار، چشم انداز صنعتی سازی پایدار تحت شرایط کار و مازاد سرمایه را بررسی کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Likewise Europe's Insurance Group Directive, which governs capital levels, shows that almost every big firm enjoys a capital surplus.
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب دستورالعمل گروه بیمه اروپا، که بر سطوح سرمایه حاکم است، نشان می دهد که تقریباً هر شرکت بزرگی از مازاد سرمایه برخوردار است
[ترجمه ترگمان]همچنین دستورالعمل گروه بیمه اروپا، که سطوح سرمایه را کنترل می کند، نشان می دهد که تقریبا هر شرکت بزرگ از مازاد سرمایه بهره می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Miss Song made public site, something the United States and the financing of a capital surplus wrist rich country, why the local government development funds to the national immigration recruitment?
[ترجمه گوگل]خانم آهنگ سایت عمومی ساخته شده، چیزی ایالات متحده و تامین مالی یک کشور مچ دست مازاد سرمایه، چرا بودجه توسعه دولت محلی به استخدام ملی مهاجرت؟
[ترجمه ترگمان]دوشیزه سانگ محل عمومی، چیزی در ایالات متحده و تامین مالی یک کشور ثروتمند و ثروتمند، چرا که چرا دولت محلی به استخدام ملی مهاجرت کمک می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. "This could be the crumbling of the configuration that has seen capital surplus countries funding US consumption, " he says.
[ترجمه گوگل]او می‌گوید: «این می‌تواند از هم پاشیدگی ساختاری باشد که شاهد آن بوده است که کشورهای مازاد سرمایه به مصرف ایالات متحده کمک مالی کنند
[ترجمه ترگمان]او می گوید: \" این می تواند فروریختن پیکربندی باشد که کشورهای مازاد سرمایه را در مصرف آمریکا دیده باشد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Transactions of physical contribution and asset revaluation gains should be recorded at the actual value with deductions for future income tax, also as"Reserve Funds of Capital Surplus".
[ترجمه گوگل]معاملات مشارکت فیزیکی و سود تجدید ارزیابی دارایی ها باید به ارزش واقعی با کسر مالیات بر درآمد آتی، همچنین به عنوان "صندوق ذخیره مازاد سرمایه" ثبت شود
[ترجمه ترگمان]معاملات املاک و سهم فیزیکی باید در ارزش واقعی با کسورات برای مالیات بر درآمد آینده، به عنوان \"صندوق های ذخیره مازاد سرمایه\" ثبت شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Second, the Asian region is the world's most important capital surplus region.
[ترجمه گوگل]دوم، منطقه آسیا مهم ترین منطقه مازاد سرمایه در جهان است
[ترجمه ترگمان]دوم، منطقه آسیایی مهم ترین منطقه است که بیش ترین سرمایه را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. From the micro busyness performance of Chinese banks, the market structure results in a large capital surplus and lower capital gains rate, which reduces the transform rate of saving to investment.
[ترجمه گوگل]از عملکرد خرد بانک‌های چینی، ساختار بازار منجر به مازاد سرمایه بزرگ و کاهش نرخ سود سرمایه می‌شود که نرخ تبدیل پس‌انداز به سرمایه‌گذاری را کاهش می‌دهد
[ترجمه ترگمان]از عملکرد میکرو busyness بانک های چینی، ساختار بازار منجر به مازاد سرمایه بزرگ و نرخ سود سرمایه کم تر می شود، که نرخ تبدیل پس انداز به سرمایه گذاری را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Low-yielding currencies such as the yen tend to attract flows during periods of uncertainty as their low interest rates reflect the capital surplus of their respective countries.
[ترجمه گوگل]ارزهای کم بازده مانند ین تمایل به جذب جریان در دوره های عدم اطمینان دارند زیرا نرخ بهره پایین آنها منعکس کننده مازاد سرمایه کشورهای مربوطه است
[ترجمه ترگمان]ارزه ای ضعیف مانند ین تمایل به جذب جریان های در طول دوره های عدم قطعیت دارند چون نرخ سود پایین آن ها منعکس کننده مازاد سرمایه کشورهای مربوطه خود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The normal method is either to evaluate the value of the goodwill to show it on the book value, or to determine its capital surplus by market system.
[ترجمه گوگل]روش عادی یا ارزیابی ارزش سرقفلی برای نشان دادن آن بر روی ارزش دفتری است یا تعیین مازاد سرمایه آن بر اساس سیستم بازار
[ترجمه ترگمان]روش عادی یا برای ارزیابی ارزش حسن نیت برای نشان دادن آن در ارزش دفتری یا تعیین مازاد سرمایه آن توسط سیستم بازار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حسابداری] مازاد سرمایه (صرف سهام)

پیشنهاد کاربران

بپرس