canned

/ˈkænd//kænd/

معنی: در قوطی کنسرو شده، مست باده
معانی دیگر: (امریکا - خودمانی - برنامه های تلویزیونی و رادیویی) ضبط شده برای پخش بعدی، پیش ساخته، تهیه شده برای آنکه در آن واحد در چندین روزنامه چاپ شود، در قوطی یا شیشه ی کیپ (هوابندی شده) نگهداری شده (مثل مربا و ساردین)، کنسرو شده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: sealed within a can or jar.

(2) تعریف: (informal) prepared beforehand for repeated use; not spontaneous or lively.

- a canned speech
[ترجمه گلی افجه ] سخنرانی از پیش تعیین شده ( اماده )
|
[ترجمه گوگل] یک سخنرانی کنسرو شده
[ترجمه ترگمان] یک سخنرانی کنسرو شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. canned commercials frequently seen on t. v.
آگهی های پیش ساخته که مرتبا در تلویزیون دیده می شود.

2. some canned foods contain harmful chemicals
برخی از خوراک های توی قوطی دارای مواد شیمیایی مضری هستند.

3. fresh or canned green bean?
لوبیا سبز تازه یا لوبیا سبز کنسروی ؟

4. i eat canned food for convenience
من برای سهولت غذای تو قوطی می خورم.

5. a pack of canned soup
یک جعبه کنسرو سوپ

6. bottled beer and canned beer
آبجو بطری و آبجو قوطی (شده)

7. this teacher had been canned two years ago
این معلم را دو سال پیش بیرون کرده بودند.

8. Fruit is often canned in winter.
[ترجمه گوگل]میوه ها اغلب در زمستان کنسرو می شوند
[ترجمه ترگمان]میوه معمولا در زمستان کنسرو می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It was always roast lamb and canned peas for Sunday lunch.
[ترجمه گوگل]برای ناهار یکشنبه همیشه گوشت بره کبابی و نخود فرنگی کنسرو شده بود
[ترجمه ترگمان]همیشه گوشت کبابی و کنسرو گوشت برای ناهار روز یکشنبه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Food in cans is called canned food.
[ترجمه گوگل]به غذای داخل قوطی کنسرو می گویند
[ترجمه ترگمان]غذا در قوطی ها، غذاهای کنسرو شده نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There's just no comparison between canned vegetables and fresh ones.
[ترجمه گوگل]فقط هیچ مقایسه ای بین سبزیجات کنسرو شده و سبزیجات تازه وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ مقایسه ای بین سبزیجات کنسرو شده و غذاهای تازه وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Avoid excessive indulgence in sweets and canned drinks.
[ترجمه گوگل]از زیاده روی در مصرف شیرینی ها و نوشیدنی های کنسرو شده خودداری کنید
[ترجمه ترگمان]از اغماض زیاد در شیرینی و نوشیدنی های کنسرو شده اجتناب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Mashed potatoes with canned gravy, no meat.
[ترجمه گوگل]پوره سیب زمینی با سس کنسرو شده، بدون گوشت
[ترجمه ترگمان]سیب زمینی mashed با کنسرو گوشت، نه گوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Canned and boned solid-pack products must contain a minimum of 95 percent of poultry meat, including skin and fat.
[ترجمه گوگل]محصولات بسته جامد کنسرو شده و استخوانی باید حداقل 95 درصد گوشت طیور شامل پوست و چربی داشته باشند
[ترجمه ترگمان]۱۲ درصد از گوشت ماکیان، از جمله پوست و چربی، باید شامل حداقل ۹۵ درصد از گوشت مرغ باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Leftovers make a good substitute for canned tuna in salads or sandwiches.
[ترجمه گوگل]باقیمانده غذا جایگزین خوبی برای کنسرو ماهی تن در سالاد یا ساندویچ است
[ترجمه ترگمان]leftovers جایگزین مناسبی برای ماهی تن کنسرو شده در سالاد و یا ساندویچ ها می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Ninety-five percent of our cats are fed a canned cat food, the others eating scraps or whatever they can catch!
[ترجمه گوگل]نود و پنج درصد از گربه های ما با غذای کنسرو شده گربه تغذیه می شوند، بقیه در حال خوردن ضایعات یا هر چیزی که می توانند بگیرند!
[ترجمه ترگمان]نود و پنج درصد از گربه های ما غذای گربه کنسرو شده را تغذیه می کنند، بقیه تکه های نان را می خورند و یا هر چیزی که می توانند بگیرند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

در قوطی کنسرو شده (صفت)
canned

مست باده (صفت)
canned

تخصصی

[سینما] فیلم یا صدای ضبط شده

انگلیسی به انگلیسی

• preserved in cans (of food); drunk, intoxicated
canned music, laughter, or applause on the television or radio has been recorded beforehand and is added to the programme to make it sound as if there is a live audience.
see also can.

پیشنهاد کاربران

To be “canned” means to be drunk or intoxicated. It is a slang term commonly used to describe someone who has consumed alcohol to the point of impairment.
اصطلاح عامیانه
مست یا از خود بیخود شدن.
...
[مشاهده متن کامل]

معمولاً برای توصیف شخصی که الکل را تا حد point of impairment ( سطح غلظت الکل خون ( BAC ) که در آن مهارت های شناختی و حرکتی فرد به دلیل مصرف الکل مختل می شود ) مصرف کرده است.
مثال؛
He got completely canned at the party last night.
A person might say, “I’m planning to get canned tonight and have a good time. ”
Another might comment, “She’s always getting canned on the weekends. ”

drunk ( informal )
در علوم مهندسی:
پیش ساخته ، از پیش تعریف شده
کلیشه ایی
تکراری
=
formulaic
stereotyped
در برق ( الکترونیک ) : پیش ساخته
مانند استفاده از اسیلاتور پیش ساخته برای کلاک میکروکنترلر بجای استفاده از کریستال
از قبل ضبط شده.
The applause for him in the stadium was canned.
صدای تشویق کردن او در استادیوم ضبط شده بود.
اخراج، اخراج شدن
از قبل آماده شده ( GRE )
مثل یه حرف از قبل آماده شده
قوطی کنسرو شده ( کمپوت یا تن ماهی ) یا قوطی آماده شده از میوه ( کمپوت گیلاس )
آماده
کنسرو ، هرچیزی که درون قوطی کنسرو باشد مثلا کنسرو ماهی
پاسخ معمولی و از پیش تعیین شده به یک سوال
Canned responses are predetermined responses to common questions
Canned tuna => ماهی کنسرو شده
Canned eggplant ==> بادمجان کنسرو شده
مست باده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس