candidature


معنی: نامزدی، داوطلبی
معانی دیگر: ship candidate : نامزدی

جمله های نمونه

1. Once again, I strongly recommend his candidature and assure you of his competency and given set of skills.
[ترجمه گوگل]یک بار دیگر، من شدیداً نامزدی او را توصیه می کنم و به شما از شایستگی و مجموعه مهارت های او اطمینان می دهم
[ترجمه ترگمان]یک بار دیگر، من به شدت کاندید شدن خود را توصیه می کنم و به شما اطمینان می دهم که صلاحیت او و مجموعه ای از مهارت ها را در اختیار شما قرار داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Lagarde needs support for her IMF candidature from emerging economies which have criticised EU officials for suggesting the new head must be a European.
[ترجمه گوگل]لاگارد برای نامزدی خود در صندوق بین المللی پول نیاز به حمایت از سوی اقتصادهای نوظهور دارد که از مقامات اتحادیه اروپا به دلیل اینکه رئیس جدید باید اروپایی باشد انتقاد کرده اند
[ترجمه ترگمان]Lagarde به حمایت از کاندیداتوری صندوق بین المللی پول در اقتصادهای نوظهور نیاز دارد که از مقامات اتحادیه اروپا برای پیشنهاد دادن سر جدید باید یک اروپایی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Only a city the candidature of which is approved by the NOC of its own country can apply for the organization of the Olympic Games.
[ترجمه گوگل]فقط شهری که نامزدی آن توسط کمیته ملی المپیک کشور خودش تایید شده باشد می تواند برای برگزاری بازی های المپیک اقدام کند
[ترجمه ترگمان]تنها شهری که توسط کمیته ملی المپیک از آن موافقت می شود می تواند برای سازمان بازی های المپیک درخواست دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But if he withdraws, his candidature will still have demonstrated that the supposed Arab consensus around Hosni is shaky.
[ترجمه گوگل]اما اگر او انصراف دهد، کاندیداتوری او همچنان نشان خواهد داد که اجماع فرضی اعراب پیرامون حسنی متزلزل است
[ترجمه ترگمان]اما اگر او کناره گیری کند، نامزدی او ثابت خواهد کرد که اجماع نظر عرب در مورد حسنی مبارک متزلزل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Now in order to select the best candidature the evaluation commission has been testing the venues and the capacity and potential of the cities in particular.
[ترجمه گوگل]اکنون برای انتخاب بهترین کاندید، کمیسیون ارزیابی محل برگزاری و ظرفیت و پتانسیل شهرها را به طور خاص مورد آزمایش قرار داده است
[ترجمه ترگمان]اکنون برای انتخاب بهترین کاندیدا، کمیسیون ارزیابی مکان ها و ظرفیت و پتانسیل شهرها را مورد آزمایش قرار داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In Asia, the city of Osaka represents the candidature of Japan, which successfully set up for last winter games in Nagano.
[ترجمه گوگل]در آسیا، شهر اوزاکا نماینده نامزدی ژاپن است که با موفقیت برای بازی های زمستانی گذشته در ناگانو راه اندازی شد
[ترجمه ترگمان]در آسیا، شهر اوساکا به نمایندگی از کشور ژاپن، برای آخرین بار در شهر ناگانو شرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Charter, is to examine each candidature for membership of the IOC and to establish a report on each candidature to the IOC Executive Board. . . .
[ترجمه گوگل]منشور، بررسی هر نامزد برای عضویت در IOC و تهیه گزارش در مورد هر نامزدی به هیئت اجرایی IOC است
[ترجمه ترگمان]منشور، بررسی هر نامزد برای عضویت در کمیته بین المللی المپیک و تاسیس یک گزارش در مورد هر نامزد برای کمیته اجرایی کمیته بین المللی المپیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mr Monti's candidature was announced after President Giorgio Napolitano spent the day in 17 meetings with senior politicians.
[ترجمه گوگل]کاندیداتوری آقای مونتی پس از آن اعلام شد که جورجیو ناپولیتانو، رئیس جمهور وقت آمریکا، روز خود را در 17 دیدار با سیاستمداران ارشد گذراند
[ترجمه ترگمان]کاندیداتوری آقای مونتی پس از گذشت رئیس جمهور جورجو ناپولیتانو در ۱۷ جلسه با سیاستمداران ارشد اعلام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We show reception with your candidature and let us thank you for the interest which you express for ALSTOM Transport China.
[ترجمه گوگل]ما از نامزدی شما استقبال می کنیم و اجازه می دهیم از علاقه ای که به ALSTOM Transport China ابراز می کنید تشکر کنیم
[ترجمه ترگمان]ما پذیرش خود را با کاندید شدن خود نشان دادیم و اجازه دهید از شما به خاطر علاقه ای که برای انتقال ALSTOM به چین ابراز می کنید تشکر کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The task of the Commission, as noted in the Olympic Charter, is to examine each candidature for membership of the IOC and to establish a report on each.
[ترجمه گوگل]همانطور که در منشور المپیک ذکر شده وظیفه کمیسیون بررسی هر نامزد برای عضویت در IOC و تهیه گزارش در مورد هر یک است
[ترجمه ترگمان]وظیفه کمیسیون، همان طور که در منشور المپیک به آن اشاره شد، بررسی هر نامزد برای عضویت در کمیته بین المللی المپیک و تاسیس یک گزارش در مورد هر کدام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The task of the Commission, as noted in the Olympic Charter, is to examine each candidature for membership of the IOC and to establish a report on each candidature to the IOC Executive Board.
[ترجمه گوگل]همانطور که در منشور المپیک ذکر شده است، وظیفه کمیسیون بررسی هر نامزد برای عضویت در IOC و تهیه گزارش در مورد هر نامزدی به هیئت اجرایی IOC است
[ترجمه ترگمان]وظیفه کمیسیون، همان طور که در منشور المپیک به آن اشاره شد، بررسی هر نامزد برای عضویت در کمیته بین المللی المپیک و تاسیس یک گزارش در مورد هر نامزد برای هیات اجرایی کمیته بین المللی المپیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Endara criticized Arias's decision as political opportunism, claiming that he intended preparing his candidature for the 1994 presidential elections.
[ترجمه گوگل]اندرا از تصمیم آریاس به عنوان فرصت طلبی سیاسی انتقاد کرد و مدعی شد که او قصد دارد نامزدی خود را برای انتخابات ریاست جمهوری سال 94 آماده کند
[ترجمه ترگمان]Endara از تصمیم arias به عنوان فرصت طلبی سیاسی انتقاد کرد و ادعا کرد که قصد دارد نامزدی خود را برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۹۹۴ آماده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Peace Alliance supporters, and the Communists in particular were annoyed that the opportunity for a joint candidature had been lost.
[ترجمه گوگل]حامیان اتحاد صلح، و به ویژه کمونیست ها از این که فرصت نامزدی مشترک از دست رفته بود، آزرده خاطر بودند
[ترجمه ترگمان]حامیان اتحاد صلح و کمونیست ها به طور خاص از این فرصت برای کاندیداتوری مشترک ناراضی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. When he hands in his nomination form, he must have withdrawn his candidature in respect of all other constituencies, if any, or else his new nomination will be held to be invalid.
[ترجمه گوگل]هنگامی که فرم نامزدی خود را تحویل می دهد، باید از نامزدی خود در مورد سایر حوزه های انتخابیه، در صورت وجود، انصراف داده باشد، در غیر این صورت نامزدی جدید وی بی اعتبار خواهد بود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که او به شکل نامزد شدن خود دست یافت، باید نامزدی خود را در رابطه با تمام حوزه های دیگر کنار گذاشته باشد، اگر قرار باشد نامزدی جدید او نا معتبر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نامزدی (اسم)
affiance, nomination, candidacy, engagement, betrothal, candidature, trothplight, candidate ship, troth, espousal

داوطلبی (اسم)
candidacy, candidature, candidate ship

انگلیسی به انگلیسی

• state of being a candidate, state of being an applicant (for a position or job)
someone's candidature is their candidacy; a formal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس