call in question

جمله های نمونه

1. His honesty has never been called in question.
[ترجمه گوگل]صداقت او هرگز زیر سوال نرفت
[ترجمه ترگمان]شرافت او هرگز مورد سوال قرار نگرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A civilization generally refuses to accept a cultural innovation that calls in question one of its own structural elements.
[ترجمه گوگل]یک تمدن به طور کلی از پذیرش یک نوآوری فرهنگی که یکی از عناصر ساختاری خود را زیر سوال می برد، سر باز می زند
[ترجمه ترگمان]یک تمدن عموما از پذیرش نوآوری فرهنگی امتناع می کند که از عناصر ساختاری خودش سوال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. These conclusions call in question David Wright's explanation of the competition between terms in meme theory.
[ترجمه گوگل]این نتیجه گیری ها توضیح دیوید رایت در مورد رقابت بین اصطلاحات در نظریه مم را زیر سوال می برد
[ترجمه ترگمان]این نتایج به سوال دیوید رایت از رقابت بین عبارات در نظریه مم می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We have the meter reading for the phone call in question.
[ترجمه گوگل]ما قرائت کنتور برای تماس تلفنی مورد نظر داریم
[ترجمه ترگمان]ما کنتور هوشمند را برای تماس تلفنی در سوال داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I call in question the accuracy of these figures.
[ترجمه گوگل]من صحت این ارقام را زیر سوال می برم
[ترجمه ترگمان]من از صحت این ارقام سوال می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We have the meter reading for the call in question.
[ترجمه گوگل]ما قرائت کنتور برای تماس مورد نظر داریم
[ترجمه ترگمان]ما کنتور هوشمند را برای درخواست سوال در نظر گرفته ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The latest report seems to call in question our previous conclusion.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد آخرین گزارش نتیجه قبلی ما را زیر سوال می برد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که آخرین گزارش به سوال قبلی ما مربوط می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Because the philosophers of anti-inductivism generally overlook this condition, So they call in question or refutation of inductivism manyly with false ground of argument or a trick by ancien premier.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که فیلسوفان ضد استقراء به طور کلی این شرط را نادیده می گیرند، لذا با استدلال های نادرست یا ترفندی از سوی پیشینیان، استقراء گرایی را بسیار زیر سؤال می برند یا رد می کنند
[ترجمه ترگمان]از آنجا که فیلسوفان ضد inductivism به طور کلی این شرایط را نادیده می گیرند، بنابر این آن ها به سوال یا تکذیب of manyly با زمینه نادرست استدلال و یا انحرافی از سوی نخست وزیر ancien می گویند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• cast doubt; place in question, raise concerns about -

پیشنهاد کاربران

بپرس